خزرج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَزْرَج، یکی از دو قبیله اصلی
عرب در
مدینه که در تاریخ
اسلام به همراه قبیله اَوس،
انصار نامیده شدند.
بنابر نوشته نسبشناسان، خزرج نام جد این قبیله، برادر
اوس و فرزند حارثةبن ثَعْلَبَةبن عمروبن عامربن حارثه، بود. در نهایت، نسب خزرج به اَزْد بن غَوْث، نیای یکی از قبایل جنوبی (یمنی)، میرسد
مادر خزرج قَیْلَه بنت اَرْقم یا کاهل بود.
به همین سبب، خزرج و اوس را اِبنا/ اَبناء قیله (پسران قیله) نیز گفتهاند
خزرج پنج پسر به نامهای جُشَم، عَوف، حارث، عمرو و کعب داشت که بطون قبیله خزرج به شمار میرفتند.
بنونجَار، از مشهورترین تیرههای خزرج، به تَیْماللّه بن ثَعْلَبةبن عَمروبن خزرج منتسباند
واژه خزرج را نسیم جنوب یا باد سرد یا تند معنی کردهاند.
در
دوره جاهلیت ، بهطور کلی دو قبیله اوس و خزرج را خزرج میگفتند.
تاریخ اقامت قبیله خزرج در یَثرب (
مدینه) را هنگامِ حادثه سیل عَرِم
و شکسته شدن سد مَأرِب دانستهاند. بنابر
روایات ،
عمروبن عامر (جد اوس و خزرج) پس از آنکه از راه
کهانت (پیشگویی) به خرابی قریبالوقوع سد مأرب و زیر آب رفتن سرزمین
یمن آگاهی یافت، همراه با خاندانش از سرزمین
سبا (در یمن) به سوی شمال مهاجرت کرد
و بنابه گفته ابن سعد که گفته است حارثةبن ثعلبه، پدر اوس و خزرج، ابتدا به سوی نواحی
شام رفت، سپس به سبب برخورد با رومیان، به همراه خانوادهاش راهی
یثرب شد و در آنجا سکنا گزید.
با این حال، درباره علل و زمان این مهاجرت، میان محققان اختلافنظر وجود دارد. برخی احتمال دادهاند مهاجرت اوس و خزرج دیرتر از دیگر قبایل یمنی و در حدود اواخر
سده چهارم
میلادی انجام گرفته است
قبیله خزرج به همراه قبیله اوس در یثرب، که اقلیم مناسبی برای
کشاورزی داشت، اقامت گزیدند و طبق سنّتِ حِلف و جِوار، در پناه
یهودیان یثرب که پیش از آن در این شهر سکنا داشتند، قرار گرفتند. مناسبات آنان بهتدریج تقویت شد و پیمان بستند از یکدیگر دفاع کنند و از گزند یکدیگر در امان باشند.
ظاهرآ مدتی طولانی به همین منوال گذشت و اوسیان و خزرجیان به ثروت و جمعیت فراوانی دست یافتند. قبایل یهودی
بنینَضیر و
بنیقُرَیظه از پیشرفت و ترقی آنها بیمناک شدند و پیمان خود را شکستند و بنای ناسازگاری و ستمگری بر قبایلِ عرب گذاشتند.
گفته شدهاست که در این زمان شخصی
فاسق به نام فِطْیَوْن/ فیطوان/ فیطون رهبری یهودیان یثرب را برعهده داشت. عربها از ستمگریها و رفتار ناپسند وی و یهودیان به ستوه آمدند و مردی از قبیله خزرج بهنام مالکبن عَجلان وی را کشت و سپس نزد تُبَّعبن حَسّان، پادشاه یمن، و به روایتی نزد ابوجُبَیْلَه، پادشاه غسّانی شام فرار کرد و از وی برای مبارزه با یهودیان یثرب یاری خواست.
به هر حال تُبَّع یا ابوجبیله، یا هر دو، بلافاصله با گروهی از سپاهیان خویش عازم یثرب شدند و اوس و خزرج با یاری آنها بر یهودیان و یثرب غلبه کردند.
از آن پس، مالکبن عجلان رهبریِ اوس و خزرج را به دست گرفت.
گفته شده است یهودیان تا مدتها در کنیسهها و عبادتگاهها او را
لعن و
نفرین میکردند.
برخی از نویسندگان معاصر در صحت داستان فطیون تردید کرده و آن را ساخته و پرداخته اذهان
دوره جاهلیت دانستهاند.
خزرجیان پس از پیروزی بر یهودیان، مدت کوتاهی با قبیله اوس متحد باقیماندند و به آبادانی و بنای قلعهها پرداختند. بعضی نیز در روستاهای اطراف یثرب سکنا گزیدند.
پس از آن، بین خزرج و اوس اختلاف و دشمنی افتاد و جنگهای بسیار طولانی میان آنان روی داد که به روایتی، ۱۲۰ سال به درازا کشید و تا آستانه
هجرت پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم به یثرب ادامه یافت.
این جنگها اغلب بر سر تصاحب ریاست و قدرت در یثرب بود. اگرچه عربها به دست مالک که از خزرج بود، بر یهودیان یثرب چیره شده بودند و خزرجیان از آن پس در
شهر تفوق داشتند، اما قبیله اوس بهترین زمینهای زراعی را در اختیار داشتند و سیادت خزرج را نمیپذیرفتند.
نخستینجنگیکه میان خزرجو اوس در همانروزگار مالکبن عجلان رخ داد، جنگ سُمَیْر بود. سبب این
جنگ ــ که حدود بیست
سال طول کشیدــ قتل مردی از همپیمانان مالک بود.
منازعات بعدی با فواصل کم رخ داد که در جنگهای روزگار جاهلیت به نام ایامالعرب ذکر آنها آمده است: یوم کَعببن عَمرو، یومالسَّرارَة، یومالحُصَیْنبن الاَسْلَت، یوم ربیعالظَفَری، یوم فارع، یومحاطب، یومالربیع، یومالبقیع، یومالفِجار اول و دوم، یوم مُعَبِّس و مُضَرِّس و یوم بُعاث
این دو قبیله در این جنگها همواره با یکی از قبایل یهودی پیمان
سیاسی و
نظامی میبستند. از سوی دیگر، یهودیان نیز در دامن زدن به این اختلافات دخالت داشتند تا مانع
وحدت اوس و خزرج و نیرو گرفتن آنها شوند.
در اکثر این جنگها، قبیله خزرج بر اوس پیروز شده و سیادت و قدرتشان فزونی گرفته بود.
از اینرو، در جنگ بُعاث که آخرین جنگ میان اوس و خزرج پیش از ظهور اسلام بود، قبیله اوس با قبایل یهودی بنیقریظه و بنینضیر علیه خزرجیها همپیمان گردید (بعاث). اگرچه این نبرد با
شکست خزرج و کشته شدن فرمانده آنان، عَمروبن نُعمان، به پایان رسید، اوسیان از قتل و نابودی خزرجیها دست کشیدند، زیرا هنوز همسایگی آنان را بر جوار با یهودیان ترجیح میدادند.
شاعران هر دو قبیله درباره جنگ بعاث، اشعاری حماسی سرودهاند
وقوع جنگهای پیاپی خسارات فراوانی بر جان و مال هر دو قبیله وارد کرده بود. از همین رو، آنان از این روند به ستوه آمده و درپی
صلح و
آرامش بودند. توافقی نیز صورت گرفته بود که رئیس قبیله خزرج، عبداللّهبن اُبَیّ، را برای ریاست بر شهر یثرب برگزینند.
در سالهای یازدهم و دوازدهم
بعثت ، جمعیاز افراد دو
قبیله خزرج و اوس در نخستین و دومین
بیعت عَقَبه با پیامبر
پیمان بستند که از آن میان، شمار خزرجیان افزونتر بود. پساز
هجرت پیامبر به یثرب، این دو قبیله به اسلام گرویدند و لقب انصار یافتند
خزرجیان در بسیاری از حوادث مهم زمان پیامبر حضوری چشمگیر داشتند. چنانکه در میان نقیبان دوازده گانه انصار، خزرجیها با نُه نماینده دارای اکثریت بودند.
در
جنگ بدر ، شمار جنگجویان خزرج ۱۷۰ تن و شمار اوسیان ۶۱ تن بود
اگرچه اسلام آوردن خزرج و اوس تاحدود زیادی باعث شد آنان کینهها و اختلافات دوره جاهلیت را کنار بگذارند، در برخی از حوادث صدر اسلام، همچون
واقعه اِفْک در سال پنجم یا ششم
و ماجرای
سقیفه در سال یازدهم،
اختلافات گذشته از نو میان آنها بروز کرد.
قبیله خزرج قبل از اسلام بتپرست بودند و
بت مَنات را میپرستیدند و هیچیک از قبایل عرب بهاندازه خزرج و اوس منات را بزرگ نمیداشتند.
برخی از شخصیتهای معروف خزرج در دوره اسلامی از این قرارند:
حَسّانبن ثابت ،
اُبَیّبن کعب ،
ابوایّوب ،
زیدبن ثابت ،
اسعدبن زُراره ،
اَنَسبن مالک ،
عبداللّهبن رَواحه ،
ثابتبن قیس ،
زیدبن ارقم ،
ابوسعید خُدری ،
سعدبن عُباده و پسرش قَیس، که بعضآ از
صحابه بزرگ پیامبر اسلام بودند
تیرههایی از قبیله خزرج بعدها به
اندلس نقلمکان کردند.
در طول حکومت
امویان ، قبیله خزرج عمدتآ از حکومت آنها طرفداری میکرد، اگرچه
نُعمانبن بشیر (حاکم حِمْص از قبیله خزرج) در شورش
عبداللّهبن زبیر با وی همدست شد
۱) ابناثیر؛
۲) ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره(۱۹۸۲)؛
۳) ابندرید، کتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
۴) ابنرسته؛
۵) ابنسعید مغربی، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، چاپ نصرت عبدالرحمان، عَمّان ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲؛
۶) ابنعذاری، البیان المُغرِب فی اخبار الاندلس و المَغرِب، ج ۲، چاپ ژس کولن و ا لوی ـ پرووانسال، بیروت ۱۹۸۳؛
۷) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
۸) ابنکثیر، البدایةوالنهایة فی التاریخ،) قاهره (۱۳۵۱ـ۱۳۵۸؛
۹) ابنکلبی، جمهرة النسب، ج ۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶؛
۱۰) ابنکلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴؛
۱۱) ابنکلبی، نسبمَعَدّوالیمنالکبیر، چاپ ناجیحسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
۱۲) ابنمنظور؛
۱۳) ابننجار، الدرةالثمینة فی اخبارالمدینة، چاپ صلاح
الدینبن عباس
شکر،
مدینه ۱۴۲۷/۲۰۰۶؛
۱۴) ابنهشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی،) قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶ (، چاپ افست بیروت؛
۱۵) ابوالفرج اصفهانی؛
۱۶) احمد ابراهیم شریف، مکّة و المدینة فی الجاهلیة و عهدالرسول،) قاهره ۱۹۶۵ (؛
۱۷) احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمودفردوسعظم، دمشق۱۹۹۶ـ ۲۰۰۰؛
۱۸) محمداحمد جادالمولی، علیمحمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، ایامالعربفی الجاهلیة، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
۱۹) جوادعلی، المفصل فیتاریخ العرب قبلالاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸؛
۲۰) علیبن عبداللّه سمهودی، وفاءالوفاباخباردارالمصطفی، چاپمحمد محیی
الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴؛
۲۱) طبری، تاریخ (بیروت)؛
۲۲) محمدبن عمر واقدی، کتابالمغازی، چاپ مارسدنجونز، لندن۱۹۶۶، چاپافست قاهره؛
۲۳) اسرائیل ولفنسون، تاریخ الیهود فی بلاد العرب فی الجاهلیة و صدر الاسلام،) قاهره (۱۳۴۵/ ۱۹۲۷؛
۲۴)ابناسحاق، سیرة ابناسحاق، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
۲۵) یاقوت حموی؛
۲۶) یعقوبی، تاریخ؛
/ مهدی عزتی /
، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «خزرج»، شماره ۷۰۳۶.