خبء (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خبء: (الْخَبْءَ فِی السَّمَاواتِ)«خبء» (بر وزن صبر) به معنای هر چیز پنهانی و پوشیده است،
و در اینجا اشاره به احاطه
علم پروردگار به
غیب آسمان و زمین است؛ یعنی چرا برای خداوندی
سجده نمیکنند که
غیب آسمان و زمین و اسرار نهفته آن را میداند. و این که بعضی آن را به خصوص باران (در مورد
آسمانها) و گیاه (در مورد زمین) تفسیر کردهاند، در حقیقت از قبیل بیان مصداق روشن است. و همچنین آنها که به معنای خارج ساختن موجودات از
غیب عدم، به
وجود تفسیر کردهاند.
(أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ) (تا براى خداوندى سجده كنند كه آنچه را در
آسمانها و
زمین پنهان است خارج و آشكار مىسازد، و آنچه را پنهان مىداريد يا آشكار مىكنيد مىداند؟!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: معناى
خبء و مفاد آيه:
(أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...) و حجتى كه عليه پرستش آفتاب متضمن است، كلمه
خبء به طورى كه در
مجمع البیان گفته: به معناى
اسم مفعول يعنى مخبوء است، و مخبوء به معناى هر چيزى است كه در احاطه غير خود، قرار گيرد، بهطورى كه ديگر نشود ادراكش كرد و اين كلمه مصدر است كه كار صفت را انجام داده، در ماضى ثلاثى آن مىگويى خباته و در متكلم وحده مضارع مىگويى اخبئه و آنچه خداى تعالى از عالم عدم به عالم وجود مىآورد همين وضع را دارد.
پس، عبارت
(يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)، استعاره است، گويا موجودات در پس پرده عدم و زير طبقات نيستى قرار داشتند و خدا آنها را يكى پس از ديگرى از آنجا به عالم وجود درآورد. بنابراين، اين نامگذارى كه ايجاد و بيرون كردن از عدم را خبء ناميد، قريب به نامگذارى ديگرى است و آن كلمه
فطر است، كه در بسيارى از
آیات،
خلقت را فطر، و خالق را فاطر ناميده است، و فطر به معناى پاره كردن است، گويا خداى تعالى عدم را پاره مىكند و موجودات را از شكم آن بيرون مىآورد.
گفتيم كه استعمال كلمه
خبء استعاره است، ليكن ممكن است بگوييم: اين استعمال حقيقى و بدون استعاره است، چيزى كه هست احتياج به بيانى دارد كه اينجا محل آن بيان نيست. بعضى هم گفتهاند: مراد از خبء
غیب است و مراد از اخراج خبء، علم به
غيب است، كه خواننده خود به ضعف اين قول آگاه است.
و معناى اينكه فرمود: و مىداند آنچه را شما پنهان مىداريد و آنچه را كه ظاهر مىكنيد اين نيست كه او به آنچه در خلوت انجام مىدهيد و آنچه در بين مردم مىكنيد عالم است، بلكه مراد اين است كه: به آنچه در ظاهر شما و آنچه در باطن شماست آگاه است، البته، بيشتر قراء قرآن اين جمله را به صيغه
غيبت خواندهاند، يعنى به جاى تاى نقطهدار كه در ابتداى كلمه
(تخفون) و كلمه
(تعلنون) بود، ياء آورده و خواندهاند:
(ما يخفون و ما يعلنون) و اين قرائت بهتر است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «خبء»، ص۲۰۵.