خاندان ترکمانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خاندان ترکمانی، نسبت چند تن از
علمای حنفی مصر از
قرن هفتم تا نهم است.
خاندان ترکمانی، مشهور به ابن ترکمانی، از فرزندان و نوادگان عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان فخرالدین ماردینیاند.
افراد این خاندان عموماً اهل
علم و فضل بوده و بیش از دو قرن مرجعیت امور دینی
حنفیان را در مصر بر عهده داشتهاند.
برجستهترین اعضای خاندان ترکمانی، عثمان بن ابراهیم و دو فرزندش، تاج الدین احمد و علاءالدین علی، بودهاند. برخی دیگر از اعضای این خاندان نیز صاحب نام بودهاند.
عثمان بن ابراهیم،
فقیه و
عالم به
تفسیر و
حدیث و
ادبیات عرب.
تاریخ تولد وی را
ابن حَجَر عَسقَلانی ۶۶۰ نوشته است.
او که ریاست حنفیان مصر را بر عهده داشت ضمن اِفتا در مدرسه منصوریه و نظارت بر اوقاف مدرسه به نیابت از ناظر ترک آن، کتاب خود، شرح الوجیز الجامع لمسائل الجامع را که شرحی بر الجامع الکبیر
محمد بن حسن شیبانی بود، تدریس میکرد.
او علاوه بر دو فرزند خویش، شاگردان بسیاری تربیت کرد، از جمله ابن حجر عسقلانی (محدّث، رجالی، تراجم نگار و ادیب) و محییالدین عبدالقادر قُرَشی (عالم به تراجم، حافظ
حدیث و
فقیه ).
وی در
رجب ۷۳۱ در قاهره درگذشت.
تاجالدین احمد، فرزند ارشد عثمان بن ابراهیم، فقیه و ادیب بود.
وی در ۶۸۱ در
مصر به دنیا آمد.
نزد پدرش و برخی دیگر از علمای مصر، همچون عبدالمؤمن بن خلف دِمیاطی و ابن صَواف، تحصیل کرد
و در
فقه و
اصول و
حدیث و
کلام و
ادبیات عرب و
منطق و هیئت مهارت یافت و
مفتی و مدرّس شد.
نظم و
نثر خوبی داشت و آثار متعدد و متنوعی تصنیف کرد، هرچند که نتوانست بیشتر آنها را تکمیل کند.
جمالالدین مسلماتی میگوید که بسیاری از آثار او را به برادرش نسبت دادهاند.
برخی، هفده اثر از او برشمردهاند که از آن جمله است: شرح الجامع الکبیر شیبانی در فقه، شرح
المنتخب ابوالولید باجی در اصول فقه، شرح شمسیّه کاتبی قزوینی در منطق، دو کتاب مبسوط و متوسط در
علم فرایض و تعلیقه بر المحصّل
فخررازی.
وی در ۷۴۴ در
قاهره درگذشت و همانجا در کنار
قبر پدرش دفن شد.
علاءالدین علی، فرزند دیگر عثمان بن ابراهیم،
مفتی و
قاضی بود.
وی در ۶۸۳ در
مصر به دنیا آمد.
در فقه و اصول و حدیث و تفسیر و ادبیات عرب و
علوم عقلی تبحر داشت.
امام و مفتی حنفیان مصر بود و به تدریس نیز اشتغال داشت.
در ۷۴۸ به جای قاضی القضاة زین الدین بسطامی،
قضاوت حنفیان مصر را بر عهده گرفت و تا هنگام
مرگ در آن منصب بود.
علاءالدین آثار متعددی تألیف کرد، اما همچون برادرش نتوانست همه آنها را تکمیل کند.
برخی از آثار وی عبارت است از: الجوهرالنقی فی الرد علی البیهقی، در نقد کتاب السنن الکبری اثر ابوبکر بیهقی که در ۱۳۱۶ در حیدرآبادچاپ شده است؛ مقدمة فی اصول الفقه؛ الکفایة فی مختصر الهدایة؛
المنتخب فی علوم الحدیث؛ مختصرِ المحصّل فخرالدین رازی.
وی در دهم
محرّم ۷۵۰ در قاهره درگذشت.
محمد بن احمد بن عثمان، ملقب به شمسالدین،
مورخ و
فقیه و
اصولی بود.
در ۷۱۴ به دنیا آمد.
در فقه شاگرد ابن سَرّاج و علاءالدین قونوی بود.
وی پس از ۷۵۰ در
طرابلس به
قتل رسید.
از آثار اوست: الجنان که خلاصهای است از وفیات الاعیان فی انباء ابناء الزمان اثر
ابن خَلَّکان (متوفی ۶۸۱) و کشف الکاشف الذهنی در دو جلد، که شرحی بر المغنی جلالالدین خبّازی (متوفی ۶۷۱) است.
جمالالدین عبداللّه بن علی بن عثمان، فقیه و عالم به
تفسیر و حدیث بود.
وی در ۷۱۹ به دنیا آمد.
در ۷۵۰
قاضی القضاة مصر شد.
وی در جامعِ ابن طُولُونِ مصر تفسیر و در کاملیّخ مصر حدیث
تدریس میکرد.
صدرالدین محمد (۷۴۳ـ۷۷۶)، مفتی و مدرّس و قاضی مصر، فرزند اوست.
جمالالدین در
شعبان ۷۶۹ درگذشت.
عزّالدین عبدالعزیز بن علی بن عثمان نیز از همین خاندان است.
وی فقیه بود و در ۷۴۹ بر اثر
طاعون درگذشت.
(۱) ابن ابی الوفا، الجواهر المضیّة فی طبقات الحنفیة، حیدرآباد دکن ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲) ابن تغری بردی، المنهل الصافی، چاپ محمد محمدامین، قاهره ۱۹۸۴.
(۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ۱۳۸۳، مصر: دارالکتب، (بی تا).
(۴) ابن حجر عسقلانی، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۵) ابن قطلوبغا، تاج التراجم فی من صنّف من الحنفیّه، چاپ ابراهیم صالح، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۶) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱ـ۲، در حاجی خلیفه، ج ۵ـ۶.
(۷) حاجی خلیفه، کشف الظنون.
(۸) زرکلی، الاعلام.
(۹) سرکیس.
(۱۰) محمد بن رافع سلاّمی، الوفیات، چاپ صالح مهدی عباس و بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
(۱۱) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغوییّن و النّحاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
(۱۲) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۳) صفدی، الوافی بالوفیات.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاندان ترکمانی»، شماره۳۴۷۲.