• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أَخْلَدَ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اَخْلَدَ: (اَخْلَدَ اِلَی الاَرْضِ)
«اَخْلَدَ» از مادّه‌ «اخْلاد» به معنای سکونت دائمی در یک‌جا اختیار کردن است؛ بنابراین‌ «اَخْلَدَ الَی الاَرْضِ» یعنی برای همیشه به زمین چسبید که در اینجا کنایه از جهان ماده، زرق و برق و لذات نامشروع زندگی مادی است. «اَخْلَد» در سوره‌ «همزه» به صورت‌ «فعل ماضی» آمده است، یعنی او گمان می‌کند اموالش او را به صورت یک موجود جاودانه در آورده است، نه مرگ می‌تواند به سراغ او آید، نه بیماری‌ها و حوادث جهان مشکلی برای او ایجاد می‌کند؛ چرا که مشکل‌گشا در نظرش تنها مال و ثروت است و او این مشکل‌گشا را در دست دارد.



ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با أَخْلَدَ:

۱.۱ - آیه ۱۷۶ سوره اعراف

(وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ) (و اگر مى‌خواستيم، مقام او را با اين آیات و علوم الهى بالا مى‌برديم؛ ولى اجبار، برخلاف [[|سنّت]] ماست؛ پس او را به حال خود رها كرديم و او به پستی گراييد، و از هوای نفس خود پيروى كرد. مَثَل او همچون سگ هار است كه اگر به او حمله كنى، زبانش را بيرون مى‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز زبانش را بيرون مى‌آورد؛ گويى چنان تشنه دنياست كه هرگز سيراب نمى‌شود. اين مَثَل گروهى است كه آيات ما را تکذیب كردند؛ اين داستان‌ها را براى آنها بازگو كن، شايد بينديشند و بيدار شوند).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اخلاد به معناى ملازمت دائمى است، و اخلاد به سوى ارض، چسبيدن به زمين است، و اين تعبير کنایه است از ميل به تمتع از لذات دنيوى و ملازمت آن. پس اينكه فرمود: (وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها) معنايش اين مى‌شود كه اگر ما مى‌خواستيم او را به وسيله همين آيات به درگاه خود نزديك مى‌كرديم (آرى در نزديكى به خدا ارتفاع از حضيض و پستى اين دنیا است، هم چنان كه دنيا به خاطر اينكه انسان را از خدا و آيات او منصرف و غافل ساخته و به خود مشغول مى‌سازد اسفل سافلين است) و بلند شدن و تکامل انسان به وسيله آيات مذكور كه خود اسباب ظاهرى الهى است باعث هدایت آدمى است، و ليكن سعادت را براى آدمى حتمى نمى‌سازد زيرا تماميت تاثيرش منوط به مشیت خدا است و خداوند سبحان‌ مشيتش تعلق نگرفته به اينكه سعادت را براى كسى كه از او اعراض كرده و به غير او كه همان زندگى مادى زمينى است، اقبال نموده حتمى سازد. آرى، زندگى زمينى آدمى را از خدا و از بهشت كه خانه کرامت او است باز مى‌دارد، و اعراض از خدا و تكذيب آيات او ظلم است، و حكم حتمى خدا جارى است به اينكه مردم ظالم را هدايت نكند، (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ) (و كسانى كه کافر شدند، و آيات ما را تكذيب كردند اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند بود). و لذا بعد از جمله‌ (وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها) فرمود: (لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ) و بنا بر اين بيان، تقدير كلام اين مى‌شود: «لكنا لم نشاء ذلك لانه اخلد الى الارض و اتبع هواه»، و ليكن ما چنين چيزى را نخواستيم براى اينكه او به زمين چسبيده و هواى دل خود را پیروی كرده، و چنين كسى مورد اضلال ما است نه مورد هدايت؛ هم چنان كه فرموده: (وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ) (و خداوند ستمكاران را گمراه مى‌سازد، [و لطف خود را از آنها به سبب اعمالشان بر مى‌گيرد] و خداوند هر چه را اراده كند و مصلحت باشد انجام مى‌دهد). (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)

۱.۲ - آیه ۳ سوره همزه

(يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ) (او مى‌پندارد اموالش او را جاودانه مى‌سازد).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: يعنى او خيال مى‌كند مالى كه براى روز مبادا جمع كرده زندگى جاودانه به او مى‌دهد، و از مردنش جلوگيرى مى‌نمايد، بنا بر اين منظور از جمله «اخلده» كه صيغه ماضی است، معناى مضارع -آينده- است، به قرينه جمله «يحسب» كه آن نيز مضارع است.
پس انسان نامبرده به خاطر اخلاد در ارض و چسبيدنش به زمين و زندگى مادى زمينى، و فرو رفتنش در آرزوهاى دور و دراز، از مال دنيا به آن مقدارى كه حوائج ضرورى زندگى كوتاه دنيا و ايام گذراى آن را كفايت كند قانع نمى‌شود، بلكه هر قدر مالش زيادتر شود حرصش تا بى‌نهايت زيادتر مى‌گردد، پس از ظاهر حالش پيداست كه مى‌پندارد مال، او را در دنيا جاودان مى‌سازد، و چون جاودانگى و بقاى خود را دوست مى‌دارد، تمام همّش را صرف جمع مال و شمردن آن مى‌كند، و وقتى جمع شد و خود را بى‌نياز احساس كرد، شروع به ياغى‌گرى نموده، بر ديگران تفوق و استعلا مى‌ورزد. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)


۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۲۹۲.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۴.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۳۳۸.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۶.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۳.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۳۹.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۷.    
۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۷.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۹.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۳۴.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۳۳.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۱۵.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۷۰.    
۱۵. همزه/سوره۱۰۴، آیه۳.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۰۱.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۱۶.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۵۹.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۷۰.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۱۸.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أَخْلَدَ»، ص۳۲.    






جعبه ابزار