خالد بن یزید بن معاویه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوهاشم خالد
بن یزید بن معاویة
بن ابی سفیان، خلیفهزاده اموی و از نخستین کسانی که در عالم
اسلام در حوزههای مختلف علوم طبیعی، به ویژه
کیمیا، آثار متعددی به او منسوب است.
ابوهاشم خالد
بن یزید بن معاویة بن ابی سفیان اموی ممتاز به
فصاحت و
سخاوت و شاعری توانا و متبحر در
طب و
کیمیا بود، چرا که رسالههای وی در این زمینه از
دانش خالد در این
علوم،
حکایت میکند.
به خالد،
حکیم آل مروان میگفتند، چرا که وی ذاتاً دارای
فضل و
همت والایی بود و به
علم و دانش علاقه وافری داشت و هنگامی که به
فکر ساختن کیمیا افتاد، دستور داد گروهی از فیلسوفان
مصر را که به
زبان عربی مسلط بودند، احضار نمایند و از آنها خواست کتابهای کیمیا را از زبان یونانی و قبطی به عربی ترجمه کنند، این اولین بار بود که در
اسلام کتابی از زبانی بیگانه به زبان عربی ترجمه میشد.
مطالب موجود درباره او، سال تولد و
مرگ، و حتی
کیمیاگری وی و چگونگی آن، در موارد بسیاری مبهم و متناقض است. پژوهشگران متأخر نیز در تحلیل دادههای تاریخی درباره وی اختلاف نظر دارند.
زبیر بن مصعب روایت کرده: خالد
بن یزید بن معاویه عالم و حکیم و
شاعر بود.
ابن ابی حاتم او را از طبقه دوم از
تابعین شام میشمارد و گویند به دانش عرب و
عجم دست یافته بود. از پدرش و از
دحیة بن خلیفه کلبی روایت
حدیث کرده است و
زهری و دیگران از او روایت کردهاند. و نیز
بیهقی و
خطیب بغدادی و
عسکری و
حافظ بن عساکر شماری حدیث از او آوردهاند. گفته چون کسی را نمییافت که برایشان حدیث گوید، کنیزان خود را مخاطب میساخت. خالد از صالحین قوم خود بود و روزهای
جمعه و شنبه و یکشنبه
روزه میگرفت و میگفت: من به
کتاب دلبستهام، نه از علمایم نه از جاهلان.
سال تولد او مشخص نیست و فقط میدانیم که در سال ۶۴ به هنگام مرگ پدرش،
یزید بن معاویه، و کنارهگیری و سپس مرگ برادرش
معاویة بن یزید از
خلافت، به دلیل کمی سن او، امویان که خلافت را در دست داشتند، مروان
بن حکم را به
خلافت و خالد را به
ولایتعهدی او برگزیدند
و مقرر شد که
حکومت حمص را به خالد بسپارند.
اولمان
این گزینش را به
دلیل ناپختگی خالد دانسته است.
مروان بن حکم، پس از مرگ
یزید با
مادر خالد
ازدواج کرد، و برخلاف شرط از پیش تعیین شده، پسران خود را به جای خالد به جانشینی برگزید و عملا حکومت امویان به شاخه مروانی منتقل شد. بنابراین، پس از مرگ مروان، خلافت به
عبدالملک بن مروان رسید و خالد در باب خلافت ادعایی نکرد
ظاهرا به امید جبران خلافت از دست رفته به کیمیاگری پرداخت،
هر چند برخی منابع قدیم و جدید نسبت به این مسئله و اهمیت او در کیمیاگری
تردید کرده و آنها را ساخته منابع بعدی دانستهاند.
براساس برخی روایتهای تاریخی، گروهی در عین اذعان به دانش او، به دلیل پرداختنش به کیمیاگری، در او با دیده تردید و نفی هم مینگریستهاند.
ابوریحان بیرونی دانش او را ارج گذارده و وی را نخستین کسی دانسته که دانش خود را از
دانیال نبی فراگرفته است.
ظاهراً خالد مدتی با خانوادهاش در
دمشق میزیسته،
او قصری در
حمص ساخته بوده است.
در زمان
یاقوت حموی آثار این قصر در حمص باقی بود.
همسران خالد نیز از خاندانهای بزرگ بودهاند و حتی یکی از آنها عایشه،
دختر عبدالملک بن مروان، بوده است.
روایت شده که در هیاهوی اختلافات بر سر
خلافت و
بیعت، روزی بین مردم
شام درگیری رخ داد، بدین ترتیب که
ولید بن عتبه و
یزید بن ابی غمس و
سفیان بن ابرد کلبی،
ابن زبیر را دشنام داد و
صداقت حسان بن مالک را تایید کردند.
عمرو بن یزید نیز به پا خاسته و حسان را
دشنام داد، به همین
دلیل،
ضحاک بن قیس امیر
دمشق نیز دستور داد که طرفداران حسان را به
زندان اندازند. مردم به دنبال این حادثه
شورش کرده و عمرو
بن یزید حکمی را کتک زدند. در این هنگام خالد
بن یزید برخاست و از تخت منبر بالا رفت و با سخنانش مردم را به
آرامش فراخواند و بدین ترتیب
شورش را فرو نشاند و زندانیان آزاد شده از شهر بیرون شدند.
گفته شده مردم شام به خاطر کم سن و سال بودن و باتقوا بودن خالد
بن یزید او را به خلافت انتخاب نکردند.
پس از مرگ
یزید هرج و مرج عمومی
جهان اسلام را فرا گرفت. رقابت میان قبایل قیسی (قبایل شمالی یا عدنانی) و قبایل یمنی (قحطانی) از زمان
معاویه به شدت داغ بود و هر گروه برای برتریجوئی از گروه دیگر تمام تلاش خود را میکرد. بعد از مرگ معاویه
بن یزید، شام به نوعی میدان برای تسویه حساب این دو گروه شد. به جز طبریه
اردن که در آنجا حسان
بن مالک
بن بجدل کلبی خلافت را برای خالد
بن یزید میخواست. چرا که
مادر یزید و پسرانش از قبایل کلبی بودند و در میان آنها رشد یافته بودند.
در مقابل قبایل قیسی شرایط را به نفع عبدالله
بن زبیر میدیدند، لذا در نهان از او حمایت میکردند و همچنین
دمشق در
اختیار او بود و ضحاک
بن قیس الفهری رهبری آنها را به عهده داشت. شاید تعصبات قبیلهای هم آنها را در انتخاب
عبدالله بن زبیر به عنوان خلیفه تشویق میکرد. چون همه آنها از
نسل عدنان بودند.
سرانجام در سال ۶۴ (ه.ق) بزرگان بنی امیه و برخی از کارگزاران معاویه و
یزید و سران قبایل کلبی و یمنی در جابیه که محلی در جنوب غربی دمشق بود، اجتماع کردند تا از میان خود یک نفر را به عنوان خلیفه انتخاب کنند. در این میان سه نفر برای کسب کرسی خلافت از شانس بیشتری برخوردار بودند.
۱- خالد
بن یزید بن معاویه که
حسان بن مالک و
مالک بن هبیره از او حمایت میکردند.
۲-
عمرو بن سعید بن عاص۳-
مروان بن حکم که اشخاصی هم چون
حصین بن نمیر سکونی،
عبیدالله بن زیاد و...از او حمایت میکردند.
سرانجام با اینکه برخی از بزرگان قبایل کلبی مثل مالک
بن هبیره با خلافت مروان مخالف بودند؛ اما بخاطر اینکه او از بزرگان بنی امیه محسوب میشد و از
تجربه بیشتری برخوردار بود به خلافت انتخاب شد و همه با او
بیعت کردند. اما دیگر نامزدهای خلافت هم بینصیب نماندند و خالد
بن یزید ولیعهد اول مروان شد و ولایت حمص را به او دادند و عمرو
بن سعید
بن عاص هم ولیعهد دوم شد و
حکومت مدینه را به او سپردند.
به زعم برخی منابع، رابطهاش با عبدالملک، به رغم نسبتشان با هم، و به رغم راهنماییهایی که گاه از خالد میخواسته، مثل مشکلی که بر سر ضرب
سکه با دولت
روم پیش آمد یا مورد
شورش ابن اشعث همیشه دوستانه نبوده است.
مدتی بعد مروان با نادیده گرفتن اجتماع جابیه، عبدالملک
فرزند خود را ولیعهد کرد و عبدالعزیز فرزند دیگرش را جانشین وی قرار داد و با این عمل خلاف
اخلاق، خالد
بن یزید را از ولیعهدی عزل نمود. بعضی از مورخان معتقدند که این نقص عهد مروان به بهای جانش تمام شد؛ چرا که فاخته، بیوه
یزید و مادر خالد که به همسری مروان درآمده بود، شوهرش را با
زهر هلاک کرد و به روایتی حمدالله
مستوفی و
ابن طباطبا در این باره مینویسد: «مروان حکم در
رمضان سال ۶۶ (ه.ق) و به قولی ۶۵ (ه.ق) در مجمعی به خالد و مادرش
توهین کرد، خالد از این سخن به مادرش
شکایت کرد. مادرش نیز به تلافی آن توهین، شب هنگام بالشی در دهانش نهاد و خفهاش کرد.
عبدالملک
پسر مروان درصدد برآمد
مادر خالد را به قتل برساند؛ ولی به او گوشزد کردند که مردم خواهند گفت پدرش به دست زنی کشته شد، بنابراین از قتل وی منصرف گشت.
در حالی که بعضی دیگر مرگ او را به واسطه
وبا و
طاعون میدانند که در آن وقت در شام و
بصره همهگیر شده و بسیاری را کشت.
در منابع قدیم
سال وفات او ۸۵ یا ۹۰ آمده است،
اما با توجه به اینکه اخیراً مشخص شده که وی کتاب فی الصنعة الشریفة و خواصها را در ۱۰۱ نوشته و شعری را در باب کیمیا در ۱۰۲ سروده، سال درگذشت او پس از این تاریخ بوده است.
به گفته حموی،
قبر خالد در شهر حمص است.
خالد نخستین کسی است که حدود یک
قرن پیش از
نهضت ترجمه، باعث ترجمه برخی آثار علمی به عربی شد. گفته شده است که وی از چند دانشمند یونانی ساکن مصر، خواست تا کتابهای کیمیا،
نجوم، و پزشکی را از یونانی و قبطی به عربی ترجمه کنند.
این روایت را اولمان
با این
استدلال که چنین اقدامی در دوره تحقق یونانی مآبی مقدور بوده است نه پیش از آن، رد کرده است.
از کتابهای ترجمه شده این دوره سه اثر موجود است که به کراتِس/ قِراطیس، آپولونیوس تیانایی/ بلینوس، و مِهراریس نسبت داده میشود.
ابن ندیم یکی از این مترجمان را اصطفن القدیم مینامد که سزگین
او را همان
اصطفن راهب دانسته که خالد از او نام برده است.
ابن خلّکان مَریانوس را دیگر معلم خالد دانسته است. سزگین
راهب و خالد را شاگردان مریانوس دانسته است.
حاجی خلیفه نیز از کتابی به نام مقاله مریانس الراهب: لخالد
بن یزید فی الکیمیاء نام برده است. سه رساله در کیمیا به صورت سؤال و جواب میان خالد و مریانوس نیز به خالد منسوب است
از کتبی که به وی نسبت دادهاند عبارت است از: سر البدیع فی فک الرمز المنیع، الفردوس،
کتاب الحرارات، الصحیفة الکبیر، الصحیفة الصغیر، وصیتة الی ابنه فی الصنعة.
که برخی پژوهشگران جدید در اصالت آنها تردید دارند.
در فهرست سزگین
از آثار خالد، در قیاس با آنچه ابن ندیم گفته است، فقط شعرها و
وصیتنامه او به چشم میخورد؛ بنابه همین فهرست، در مجموع شانزده
اثر از خالد در دسترس است که شاید برخی از آنها تکراری و نیازمند بررسی باشند.
خالد از کسانی همچون
حمزة بن حبیب زَیّات و
دِحْیَة بن خلیفه کَلبی روایت کرده است.
تکبیتیها و مجموعه شعرهایی نیز از او باقی مانده است.
از آن میان فردوس الحکمة که در آن فهرست پیامبران، فیلسوفان، و زنان کیمیاگر آورده شده ــ قدیمترین سندی است که قدیمترین منابعِ در دسترس
مسلمانان را در اختیار میگذارد.
در اروپای سدههای میانه، آثاری منسوب به خالد رایج بوده و سه ترجمه لاتینی از آثار کیمیایی او در دست است که در سنّت هرمسی نوشته شده و بارها چاپ و به زبان فرانسوی نیز ترجمه شدهاند
(۱) ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن تغری بردی، یوسف، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ۱۳۸۳ ـ۱۳۹۲/۱۹۶۳ـ۱۹۷۲.
(۳) بغدادی، محمد
بن حبیب، کتاب المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
(۴) ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون.
(۵) ابن خلّکان، شمس الدین، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان.
(۶) ابن منیع، محمد
بن سعد، طبقات، (بیروت).
(۷) ابن عساکر، علی
بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۱.
(۸) ابن قتیبه، عبدالله
بن مسلم، تاریخ الخلفاء، أو، الامامة و السیاسة، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۹) ابن قتیبه، عبدالله
بن مسلم، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۱۰) ابن ندیم، محمد
بن اسحاق، الفهرست، (تهران).
(۱۱) اصفهانی، ابوالفرج على
بن الحسين، مقاتل الطالبین.
(۱۲) بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة.
(۱۳) بلاذری، احمد
بن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۶ـ ۲۰۰۰.
(۱۴) بلاذری، احمد
بن یحیی، کتاب فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۱۵) ثعالبی، عبدالملک
بن محمد، لطائف المعارف، چاپ ابراهیم ابیاری و حسن کامل صیرفی، قاهره ۱۳۷۹/ ۱۹۶۰.
(۱۶) مصطفی
بن عبدالله، حاجی خلیفه، کشف الظنون.
(۱۷) ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفة
بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۱۸) دینوری، احمد
بن داوود، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست بغداد.
(۱۹) ذهبی، محمد
بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۸۱ـ۱۰۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۲۰) طبری، محمد
بن جریر، تاریخ طبری، (لیدن).
(۲۱) مبرّد، محمد
بن یزید، الکامل، ج ۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و سیدشحاته، قاهره ۱۳۷۶/ ۱۹۵۶.
(۲۲) حموی، یاقوت
بن عبدالله، کتاب معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۲۳) حموی، یاقوت
بن عبدالله، معجم الادباء، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۴) یعقوبی، احمد
بن ابى يعقوب، تاریخ یعقوبی.
(۲۶) احمد ی حسن، "اصل عربی Liber د compositione alchemiae: رساله Maryanus، منزوی و phiolosopher، شاهزاده خالد
بن یزید"، علوم عربی و فلسفه، vol۱۴، NO۲ (سپتامبر ۲۰۰۴)؛ (۲۷) اریک جان Holmyard، کیمیاگری، میانه، دوسر ۱۹۵۷؛
(۲۸) لوسین لوکلر، Histoire د لا medecine arabe، نیویورک، ۱۹۷۱.
(۲۹) جولیوس روسکا، "کیمیاگری در اسلام"، فرهنگ اسلامی، II (۱۹۳۷)، repr در علوم طبیعی در اسلام، vol۵۵: شیمی و کیمیاگری، و Fuat Sezgin، فرانکفورت جمع آوری شده و تجدید چاپ اصلی: موسسه تاریخ عربی، علوم اسلامی در دانشگاه یوهان ولفگانگ گوته، ۲۰۰۱.
(۳۰) سزگین، Geschichte DES arabischen Schrifttums، لیدن ۱۹۶۷ -.
(۳۱) موریتس اشتاین اشنایدر، مرگ europaischen Ubersetzungen AUS DEM Arabischen BIS Mitte DES ۱۷ Jahrhunderts، گراتس ۱۹۵۶.
(۳۲) مانفرد اولمان، "Halid
بن یزید UND مرد Alchemie: Eine Legende"، DER اسلام، vol۵۵، NO۲ (۱۹۷۸).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خالد بن یزید بن معاویه»، شماره۶۷۷۸. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خالد بن یزید بن معاویه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۶/۱۱.