خاشِعَةً (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خاشِعَةً: (تَرَی الاَرْضَ خاشِعَةً)«خاشِعَةً»، از مادّه
«خشوع» در اصل به معنای
تضرع و
تواضع توام با
ادب است، و به کار بردنِ این تعبیر، در مورد زمین خشکیده، در حقیقت یک نوع
کنایه است.
(وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) (و از
آیات او اين است كه زمين را خشك و بىجان مىبينى، امّا هنگامى كه آب باران بر آن مىفرستيم به جنبش در مىآيد و رشد مىكند؛ همان كس كه آن را زنده كرد، مردگان را نيز زنده مىكند؛ به يقين او بر هر چيز تواناست.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه خاشعة از خشوع است كه به معناى اظهار
ذلت است. و كلمه اهتزت از مصدر
اهتزاز است كه به معناى حركت شديد است. و كلمه
ربت از مصدر ربوه است كه به معناى نشو و نما و
علو است. و منظور از اهتزاز زمين و ربوه آن، به حركت در آمدنش به وسيله گياهانى است كه از آن سر درمىآورند، و بلند مىشوند.
در اين آيه شريفه
استعارهای تمثیلی به كار رفته، يعنى خشكى و بىگياهى زمين در زمستان، و سپس سرسبز شدن و بالا آمدن گياهانش، به كسى تشبيه شده كه قبل افتاده حال و داراى لباسهاى پاره و كهنه بوده، و خوارى و ذلت از سر و رويش مىباريده، و سپس به مالى رسيده كه همه نارساييهاى زندگيش را اصلاح كرده، و جامههاى گرانبها بر تن نموده، و داراى نشاطى و تبخترى شده است كه خرمى و ناز و
نعمت از سر و رويش هويداست.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «خاشِعَةً»، ص۲۰۴.