خاتمیت ادیان دیگر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آموزه خاتمیت در اسلام مبتنی بر تعلیم
قرآن و
حدیث و به ویژه تعبیر «خاتم النبیین» است. بنابراین، خاتمیت و مفاهیمی چون ختم نبوت و خاتم النبیین عینآ در سنّتهای ادیان دیگر، به ویژه
یهودیت و
مسیحیت، وجود ندارد.
در بررسی خاتمیت در ادیان دیگر، باید توجه داشت که آمیزهای از سه مفهوم مؤثر است و هر یک به صورت جداگانه بررسی میشود: نخست پایان
بعثت انبیا، دوم جاودانگی
متن مقدّس، سوم جاودانگی
شریعت و
احکام الهی. گفتنی است چون اعتقاد به این وجوه سهگانه درباره هر
دینی به نحوی مستلزم اعتقاد به جامعیت و کمال آن دین است، جامعیت نیز یکی از عناصر مقوم خاتمیت به شمار میآید، اما در این مقاله عمدتآ بر جاودانگی تأکید شده است.
درباره وجه نخست (یعنی پایان بعثت انبیا) باید گفت که تلقی
یهودیت و
مسیحیت از
نبوت با تعلیم اسلامی در این باب ــیعنی سلسلهای به هم پیوسته از انبیا که یکی پس از دیگری ظهور یابندــ مطابق نیست. گاه دو نبی (یا بیشتر) به نبوت مشغول بوده و هریک از
انبیا نقش خاص خود را داشته است. عمدهترین کار آنان پیشگویی،
انذار،
تبشیر و دعوت قوم به پرستش خدا، یهوه، بوده است
وعده ظهور مسیحا، منجی موعود
بنی اسرائیل، در
آخرالزمان به نحوی دلالت بر اکمال و اتمام رسالت انبیا و پایان تاریخ مقدّس در قوم بنی اسرائیل دارد، ولی به صراحت، بحث از خاتم و پایانبخش بودن مطرح نشده است. در خصوص جایگاه و شأن والای
حضرت موسی در میان انبیای بنی اسرائیل به هیچوجه تقدم و تأخر زمانی مطرح نیست، چرا که پیامبران بسیاری پس از وی در میان بنی اسرائیل ظهور کردهاند و به رغم این، او پیامبری ممتاز و متمایز از دیگر پیامبران است.
ابن میمون، متکلم برجسته یهودی، در میان پیامبران برای موسی جایگاهی خاص و مقامی ویژه قائل شده است، زیرا او همچون دیگر
انبیا به واسطه
فرشته با
خدا سخن نگفته بلکه مستقیم با خدا گفتگو کرده است. پیامبران دیگر صرفاً واعظانی برای مردم بودهاند که آنان را به شریعت موسی دعوت میکردهاند و این تا ابد ادامه دارد.
درباره دومین مفهوم مقوم آموزه خاتمیت یعنی جاودانگی متن مقدّس، عمدتاً
کتاب مقدس عبری (عهد قدیم یا، در کاربرد عام،
تورات) و دیدگاه یهودیان درباره آن مورد نظر است، زیرا تلقی مسیحیان از عهد قدیم و به تَبَع آن عهد جدید نیز مبتنی بر آن است. متکلمان یهود در بحث از جاودانگی تورات بر تحریفناپذیری آن تأکید کردهاند. پس از ظهور مسیحیت و
اسلام و بروز قدرت سیاسی آنها، بیشتر بر روی این دو نکته بحث شده است. سعدی ابن یوسف، معروف به
سعدی اگائون (متوفی ۹۴۲)، و ابن میمون که متأثر از فضا و روش کلام اسلامی بودهاند، به توضیح این نکات پرداختهاند؛ تا آنجاکه ابن میمون،
با استناد به آیاتی از تورات ، اصل نهم از اصول سیزدهگانه اعتقادیاش را اعتقاد به جاودانگی تورات قرار داده است. او این اصل را با این اعتقاد مرتبط کرده است که هیچ پیامبری برتر از موسی نخواهد بود و او تنها کسی است که قوانین الهی را به واسطه نبوت به مردم اعطا کرده است. به اعتقاد وی کمال تورات منحصر به فرد، و جاودانگی آن خدشهناپذیر است
وجه سومِ ناظر به آموزه خاتمیت، یعنی جاودانگی شریعت، عمدهترین بحثی است که در یهودیت و مسیحیت پیگیری میشود. نزد یهودیان، الزام به شریعت و اعتقاد به کمال آن اهمیتی ویژه دارد. به نظر ابن میمون
شریعت موسی، به سبب اعتدال در احکام و دوری از هرگونه
افراط و تفریط، شریعت کامل است و فقط آن را باید شریعت الهی نامید. شاهدی دیگر بر اعتقاد یهودیان به کمال شریعتشان آن است که عمده متکلمان یهودی، به عدم جواز نسخ تورات عقلا یا شرعآ، قائلاند، اگرچه درباره نسخ شریعت در دوره ظهور مسیح اختلاف وجود دارد
در مسیحیت درباره جایگاه شریعت در عهد جدید و تفاسیر آن و الهیات مسیحی اختلاف نظر بسیاری وجود دارد.
در بحث از مسیحیت و
کمال و عدم نسخ شریعت در مسیحیت باید بیشتر به موضع
عیسی علیهالسلام نسبت به شریعت و نقش آن در رستگاری انسان توجه کرد. قدر مسلّم آن است که
عیسی علیه السلام جوهره اصلی تورات را مراعات میکرد
و در پی نسخ شریعت موسوی و آوردن شریعت جدید نبود، اما درعین حال درصدد اصلاح و تکمیل آن بود . هرچند گفتهاند که در
انجیل متی،
عیسی علیه السلام آورنده شریعت جدید دانسته شده است،
در چگونگی این اصلاح و تکمیل نیز اختلاف نظر وجود دارد. در یک تفسیر، شخص
عیسی تحققبخش وعدههای تورات و مکمل شریعت است
و در تفسیری دیگر، کمال و جاودانگی شریعت موسی، براساس اقوال
عیسی ، به تعمیق و ملکه شدن آن در درون
انسان است و رعایت صرفاً ظاهر احکام کافی نیست. در مواردی نیز که نسخ شریعت موسوی، از جمله
احکام یوم السبت و
طلاق از
عیسی نقل شده، وی بر همین جنبه درونی احکام تأکید کرده است.
در تفسیر پولسی از مسیحیت، به جای تأکید بر عمل، بر
ایمان و لطف پافشاری شده است
و آنچه در نجات و رستگاری مهم است، نه لزوماً رعایت ظواهر شرایع بلکه افاضه محبت خدا به قلوب است.
به گفته پولس
مسیح پایان شریعت است. قانونِ جدید او بشارت به آزادی است: آزادیِ محبت به یکدیگر و آزادیِ خادم بودن میباشد.
از نظر مسیحیان،
نبوت در میان بنی اسرائیل با ظهور مسیح به پایان میرسد. به این ترتیب
عیسی در مقام مسیح، به نحوی مضمر مکمل و متمم رسالت انبیا انگاشته میشود. هرچند خود مقامی بس برتر از نبی دارد، زیرا «پسر خدا» ست.
ظهور و
رجعت او در
آخرالزمان این سیر را به نهایت درجه خواهد رساند. پس از عروج در
رستاخیز عیسی، رسولان وی از فیض روح القدس پر شده و به هدایت انسانها و دعوت آنان به سوی خدا مشغول شدهاند و پس از آنان کلیسا این وظیفه را برعهده دارد. بنابراین، با توسعه معنای وحی، به نحوی استمرار نقش انبیا در رسولان و
کلیسا تا زمان ظهور مسیح در آخرالزمان مشاهده میشود. بااین همه در سنّت
کلیساهای کاتولیک و
ارتدوکس بحث از ختم نبوت پس از ظهور
عیسی مسیح به صراحت مطرح نشده است.
در مجادلات مسیحیان شرقی و متألهان نسطوری و یعقوبی با مسلمانان از ختم نبوت سخن رفته است. به نظر میرسد مسیحیان شرقی پس از مواجهه با
مسلمانان کوشیدهاند تا استناداتی از عهد جدید دالّ بر خاتمیت
عیسی و بنابراین، انکار نبوت
حضرت محمد صلی اللّه علیه وآله و سلم ارائه دهند. در برابر، مسلمانان در رد این رأی نصاری و اثبات بشارت
عیسی به ظهور پیامبر اسلام، عمدتآ به آیاتی از انجیل استناد کردهاند که بنابر آنها
عیسی به ظهور
فارقلیط پس از خود ــکه مسیحیان آن را به «تسلّیدهنده» ترجمه کردهاندــ بشارت داده است. بطریق نسطوری، تیموتی اول (متوفی ح۲۰۵/۸۲۰)، در مناظره با خلیفه
مهدی عباسی، با استناد به آیات
انجیل سریانی (پشیتا) و از قول یعقوب پیامبر و نیز با استناد به گفته دانیال ، گفته است که نبوتها با مسیح به پایان میرسد و پس از مسیح نبوتی نخواهد بود و نبیای نخواهد آمد
عبدالمسیح بن اسحاق کندی، عالم نسطوری، در مناظرهای مطرح کرده که پس از مسیح پیامبری نخواهد آمد. همچنین یوحنای دمشقی، متأله برجسته یعقوبی (متوفی پیش از ۱۳۷/۷۵۴)، بهطور ضمنی تأکید کرده که شریعت و انبیا تا یحیای مَعْمَدان (تعمیددهنده) بوده است . به هر روی، در سدههای دوم و سوم، جدلیون مسیحی بر این نکته اصرار داشتند که پس از مسیح پیامبری نخواهد آمد، اما علی بن سهل طبری
محمد را آخرین نبی خوانده و به رد سخنان آنها پرداخته است. گفتنی است تیموتی اول، در ادامه مناظرهاش متناقض سخن گفته و با استناد به عهد جدید، آورده که مسیحیان هنوز منتظر ظهور ایلیا هستند
در ادیان غیرابراهیمی، از جمله ادیان ایرانی و به ویژه
دین زردشتی، باتوجه به تفاوت اساسی مفهوم نبوت، آموزه خاتمیت چندان قابل طرح نیست. با وجود این، بنابر گزارشهایی، در مانویت از سلسله
انبیا و ختم آن سخن گفته شده است. نظام اعتقادی مانویت تلفیقی آگاهانه از عناصر اعتقادی ایرانی و مسیحی و بودایی با نسبتهای متفاوت است.
به نظر میرسد، مانی (۲۱۶ـ۲۷۷ میلادی) مفهوم نبوت و سلسله انبیا را از مسیحیت وام گرفته باشد. او پیامبران پیش از خود را نام برده
و آنان را سَلَف خویش خوانده است، از جمله: بودا در سرزمین هند، زردشت در سرزمین فارس و
عیسی در مغرب زمین. مانی همچنین خود را فارقلیط و پیامبری معرفی کرده که
عیسی مسیح بشارتش را داده است.
نکته مهم آنکه ابوریحان بیرونی در الآثار الباقیة
از قول مانی نقل کرده که وی خود را خاتم النبیین خوانده است. در مقابل، شهرستانی
آورده است که مانی وعده ظهور خاتم النبیین را در بلاد عرب داده است. ظاهراً هر دو دانشمند مسلمان این گزارش را از کتاب شاپورگان، تنها اثر مانی که به زبان فارسی میانه نگاشته است، نقل کردهاند. با وجود این، در نسخههای موجود شاپورگان سخنی از خاتم النبیین نیست و در آنها فقط از فرستادگانی (پیامرسانانی) به شرق و غرب سخن رفته
و ممکن است این مطلب در بخشهایی بوده باشد که به دست ما نرسیده است.
بنابراین، این نقل قول از مانی محل تأمل است و درستی گزارش به کسب اطلاعات جدید مستند بستگی دارد. بااینهمه در مطالعات اخیر، اصطلاح خاتم النبیین را از قول مانی نقل کردهاند
مفهوم خاتمیت که با مفهوم آخرالزمان پیوند دارد مبتنی بر تلقیای تاریخی و تکاملگرایانه است و بر این معنا در سنّتهایی که مبتنی بر تلقی دَوْری از تاریخاند قابل طرح نیست، چرا که در این سنّتها فقط بر ظهور منجی در انتهای هر دور تأکید میشود.
(۱) علاوه بر کتاب مقدس.
(۲) ابن جوزی، تلبیس ابلیس، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳) ابن میمون، دلالةالحائرین، چاپ حسین اتای، آنکارا ۱۹۷۴.
(۴) ابوریحان بیرونی، الآثارالباقیة.
(۵) نینیان اسمارت، تجربه دینی بشر، ج ۲، ترجمه محمد محمدرضایی و ابوالفضل محمودی، تهران ۱۳۸۳ش.
(۶) مهرداد بهار، ادیان آسیایی، تهران ۱۳۸۴ش.
(۷) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۸) مهراب صادقنیا، «مسیح و شریعت موسوی»، هفت آسمان، ش ۲۷ (پاییز ۱۳۸۴).
(۹) علی بن سهل طبری، کتاب الدین والدولة فی اثبات نبوة النبی محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم، چاپ آلفونس مینگانا، قاهره ۱۳۴۲/ ۱۹۲۳.
(۱۰) محمد بن حسن طوسی، کتاب تمهیدالاصول فی علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوةالدینی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۱) مانی، شاپورگان: اثر مانی درباره رویدادهای پایان جهان، آوانویسی، ترجمه، اساطیر براساس قرائت مکنزی، به کوشش نوشین عمرانی، تهران ۱۳۷۹ش.
(۱۲) معجم اللاهوت الکتابی، بیروت: دارالمشرق، ۱۹۹۹.
(۱۳) گئو ویدنگرن، مانی و تعلیمات او، ترجمه نزهت صفای اصفهانی، تهران ۱۳۸۴ش.
(۱۴) مری جو ویور، درآمدی به مسیحیت، ترجمه حسن قنبری، قم ۱۳۸۱ش.
(۱۵) گئورک ویلهلم فریدریش هگل، استقرار شریعت در مذهب مسیح، ترجمه باقر پرهام، تهران ۱۳۶۹ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاتمیت»، شماره۶۷۱۶.