حید (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حید (به کسر حاء) از
واژگان نهجالبلاغه به معنای میل و عدول است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
حِيدِي (به کسر حاء) به معنای دور شو؛
الْحَيُودُ (به فتح حاء) به معنای دگرگون؛
حائِدَةٌ (به همزه یاء) به معنای بركنارند؛
حَيّادِينَ (به فتح حاء) به معنای رویگردان است.
از این مادّه چهار مورد در نهجالبلاغه آمده است.
حید به معنای میل و عدول است.
«حاد عن الطريق حيدا: مال عنه و عدل»
بعضی از مواردی که در «نهجالبلاغه» استفاده شده به شرح ذیل میباشد.
امام علی (صلواتاللهعلیه) بعد از شبیخون
ضحاک بن قیس در مذمّت يارانش فرموده:
«تقُولُونَ فِي الَمجَالِسِ كَيْتَ وَ كَيْتَ فَإذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ حِيدِي حَيَادِ.» «در مجالس خود چنين مىگویيد (كه مىرويم و مىجنگيم) و چون
جنگ روى آورد مىگویيد: اى جنگ از من دور شو.»
«
حيدى» امر مؤنث است از «
حيد»، «
حياد» به فتح اول و ضم آن به معنى شىء است، مراد از در اينجا ظاهرا جنگ است يعنى اى جنگ از من دور شو، به قول بعضى «
حياد» مبنى بر كسر و به قولى اسم فعل است يعنى: اى جنگ دور شو، دور شو.
محمد عبده گويد: آن سخن فرار كننده از جنگ است، يعنى در مجالس مىگویيد: چنين چنين مىكنيم و چون جنگ آيد گویيد: اى جنگ از من دور شو.
حضرت در وصف
دنیا فرموده:
«أَلَا وَ هِيَ الْمُتَصَدِّيَةُ الْعَنُونُ، وَ الْجامِحَةُ الْحَرُونُ، وَ الْمائِنَةُ الْخَؤُونُ. وَ الْجَحُودُ الْكَنُودُ، وَ الْعَنُودُ الصَّدُودُ، وَ الْحَيُودُ الْمَيُودُ.» «آگاه باشيد! دنيا همچون روسپى زنى است هوسانگيز كه خود را نشان مىدهد و مردان را مىفريبد و سپس با نفرت پشت مىكند و همچون مركبى سركش كه به هنگام حركت و تاخت از رفتار باز مىايستد دروغگويى است خيانتپيشه، ناسپاسى است حق نشناس، دشمنى است فاصلهگير، پشت كنندهاى است مضطرب، حالش دگرگون.»
یعنی: كار كننده، ناسپاس، شديد العناد، بسيار مانع شونده، بسيار كنار رونده و بسيار مضطرب و ناپايدار است، حالش انتقال از كسى به كسى و قدم گذاشتن او لرزش مىباشد.
حضرت علی (علیهالسلام) به
معاویه مینویسد:
«وَ هِيَ كافِرةٌ جاحِدَهٌ، أَوْ مُبايِعَةٌ حائِدَةٌ.» «دعوت تو كفر است و انكار يا بيعت كردن و كنار شدن از بيعت است.»
حضرت در مذمت یارانش فرمود:
«طَعّانِينَ عَيّابِينَ، حَيّادِينَ رَوّاغِينَ. إِنَّهُ لاَ غَناءَ فِي كَثْرَةِ عَدَدِكُمْ مَعَ قِلَّةِ اجْتَِماعِ قُلُوبِكُمْ.» «((هيچ گاه) به سراغ شما نمىآمدم، چه شما بسيار طعنهزن، عيبجو، رویگردان از
حق و پر مكر و
حیله هستيد. تعداد فراوان شما با كمى اجتماع افكارتان سودى نمىبخشد.»
يعنى طعنه زنانيد، عيب جويانيد. كنار شوندگانيد. فرار كنندگانيد، فائدهاى در كثرت شما نيست كه قلوبتان متحد نشده است.
از این مادّه چهار مورد در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حید»، ج۱، ص۳۱۶.