حید (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حید (به کسر حاء و واو) از
واژگان نهجالبلاغه به معنای میل و عدول است. از این مادّه چهار مورد در
نهجالبلاغه آمده است.
حیدبه معنای میل و عدول است.
بعضی از مواردی که در
نهجالبلاغه استفاده شده به شرح ذیل میباشد.
بعد از شبیخون
ضحاک بن قیس در مذمّت يارانش فرموده:
«تقُولُونَ فِي الَمجَالِسِ كَيْتَ وَكَيْتَ فَإذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ حِيدِي حَيَادِ.»«در مجالس خود چنين مىگویيد (كه مىرويم و مىجنگيم) و چون
جنگ روى آورد مىگویيد: اى جنگ از من دور شو.»
(شرحهای خطبه:
)
در وصف
دنیا فرموده:
«أَلَا وَ هِيَ الْمُتَصَدِّيَةُ الْعَنُونُ، وَ الْجَامِحَةُ الْحَرُونُ، وَ الْمَائِنَةُ الْخَؤُونُ. وَ الْجَحُودُ الْكَنُودُ، وَ الْعَنُودُ الصَّدُودُ، وَ الْحَيُودُ الْمَيُودُ.»«آگاه باشيد! دنيا همچون روسپى زنى است هوسانگيز كه خود را نشان مىدهد و مردان را مىفريبد و سپس با نفرت پشت مىكند و همچون مركبى سركش كه به هنگام حركت و تاخت از رفتار باز مىايستد دروغگويى است خيانتپيشه، ناسپاسى است حق نشناس، دشمنى است فاصلهگير، پشت كنندهاى است مضطرب، حالش دگرگون.»
(شرحهای خطبه:
)
به
معاویه مینویسد:
«وَزَعَمْتَ...وَمَصَارِعَ بَعْدَ مَصَارِعَ، إِلَى كِتَابِ اللهِ، وَهِيَ كَافِرةٌ جَاحِدَهٌ، أَوْ مُبَايِعَةٌ حَائِدَةٌ.»«خيال كردى براى انتقام
خون عثمان آمدهاى؟ در حالى كه مىدانى خون او كجا (و به دست چه كسى) ريخته شده. اگر راستى طالب خون او هستى از همان جا كه مىدانى طلب كن! گويا تو را مىبينم كه آن چنان از رويارويى در
جنگ ضجّه و ناله مىكنى كه شتران زير بارهاى سنگين؛ و تو را مشاهده مىكنم كه با
جمعيّت خود از ضربات پى در پى و فرمان حتمى شكست و كشتگانى كه پشتِ سر هم بر روى زمين مىافتند؛ ناله و فرياد برآوردهاى و مرا به كتاب خدا دعوت مىكنى، در حالى كه
جمعيّت تو كافرند و منكر، يا از جاده حق بركنارند.»
(شرحهای نامه:
)
در مذمت یارانش فرمود:
«طَعَّانِينَ عَيَّابِينَ، حَيَّادِينَ رَوَّاغِينَ. إِنَّهُ لاَ غَنَاءَ فِي كَثْرَةِ عَدَدِكُمْ مَعَ قِلَّةِ اجْتَِماعِ قُلُوبِكُمْ.»«((هيچ گاه) به سراغ شما نمىآمدم، چه شما بسيار طعنه زن، عيبجو، رویگردان از
حق و پر مكر و
حیله هستيد. تعداد فراوان شما با كمى
اجتماع افكارتان سودى نمىبخشد.»
(شرحهای خطبه:
)
از این مادّه چهار مورد در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حید»، ج۱، ص۳۱۶.