حکم مباهله (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مباهله به معنی
نفرین کردن دو نفر به همدیگر است. به این صورت که وقتی استدلالات منطقی سودی نداشت، افرادی که با هم درباره یک مساله مهم دینی گفتگو دارند، در یک جا جمع میشوند و به درگاه
خدا تضرع میکنند و از او میخواهند که
دروغگو را رسوا سازد و
مجازات کند.
مباهله با
خصم، برای اثبات حقانیت مدعای خود، در صورت
علم به حقانیت خویش، جایز است.
«فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکـذبین؛
هر گاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به
محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را
دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما
زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و
لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
گفته اند که این
آیه و
آیات قبل از آن درباره هیات نجرانی مرکب از عاقب و سید و گروهی که با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسیدند و عرض کردند: آیا هرگز دیدهای فرزندی بدون
پدر متولد شود، در این هنگام آیه "ان مثل عیسی عند الله... " نازل شد و هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنها را به مباهله دعوت کرد. آنها تا فردای آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به شخصیتهای نجران،
اسقف (روحانی بزرگشان) به آنها گفت: شما فردا به
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانوادهاش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزی در بساط ندارد، فردا که شد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد در حالی که دست
علیبنابیطالب (علیهالسّلام) را گرفته بود و
حسن و
حسین (علیهماالسّلام) در پیش روی او راه میرفتند و فاطمه ع پشت سرش بود، نصاری نیز بیرون آمدند در حالی که اسقف آنها پیشاپیششان بود هنگامی که نگاه کرد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با آن چند نفر آمدند، درباره آنها سؤال کرد به او گفتند: این پسر
عمو و
داماد او و محبوبترین
خلق خدا نزد او است و این دو
پسر، فرزندان
دختر او از
علی (علیهالسّلام) هستند و آن بانوی جوان دخترش
فاطمه (علیهماالسلام) است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیکترین افراد به
قلب او است...
سید به اسقف گفت: "برای مباهله قدم پیش گذار".
گفت: نه، من مردی را میبینم که نسبت به مباهله با کمال جرات اقدام میکند و من میترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمیگذرد در حالی که در تمام
دنیا یک نصرانی که
آب بنوشد وجود نداشته باشد.
اسقف به
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرض کرد: "ای ابو القاسم! ما با تو مباهله نمیکنیم بلکه
مصالحه میکنیم، با ما مصالحه کن، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با آنها مصالحه کرد که دو هزار حله (یک قواره
پارچه خوب
لباس) که حداقل قیمت هر حلهای چهل درهم باشد، و عاریت دادن سی دست زره، و سی شاخه نیزه، و سی راس
اسب، در صورتی که در سرزمین
یمن، توطئهای برای
مسلمانان رخ دهد، و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
ضامن این عاریتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامهای در این زمینه نوشته شد.
و در روایتی آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت: من صورتهایی را میبینم که اگر از
خداوند تقاضا کنند کوهها را از جا برکند چنین خواهد کرد هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانی تا روز
قیامت بر صفحه
زمین نخواهد ماند.
منظور از "مباهله" این نیست که این افراد جمع شوند و نفرین کنند و سپس پراکنده شوند زیرا چنین عملی به تنهایی هیچ فایدهای ندارد، بلکه منظور این است که این نفرین مؤثر گردد، و با آشکار شدن اثر آن، دروغگویان به
عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند.
به تعبیر دیگر، گرچه در این آیه به تاثیر و نتیجه
مباهله تصریح نشده اما از آنجا که این کار به عنوان آخرین "حربه"، بعد از اثر نکردن "
منطق و
استدلال"، مورد استفاده قرار گرفته دلیل بر این است که منظور ظاهر شدن اثر خارجی این نفرین است نه تنها یک نفرین ساده.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم مباهله».