حکم فساد در زمین (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طبق
آیات قرآن کریم فسادگری
در زمین نه تنها
حرام است، بلکه موجب جواز
اعدام مفسد نیز میباشد.
فسادگری،
در زمین حرام است:
«واذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون؛
و هنگامی که به آنان گفته شود:
در زمین فساد نکنید میگویند: ما فقط
اصلاح کنندهایم.»
«الذین... ویفسدون فی الارض اولـئک هم الخـسرون؛
فاسقان کسانی هستند که ...
در روی
زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند.»
«واذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل والله لایحب الفساد• واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد؛
(نشانه آن، این است که) هنگامی که روی بر میگردانند (و از نزد تو خارج میشوند)،
در راه فساد در زمین، کوشش میکنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود میسازند؛ (با اینکه میدانند)
خدا فساد را
دوست نمیدارد.• و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (
لجاجت آنان بیشتر میشود)، و لجاجت و
تعصب، آنها را به
گناه میکشاند.
آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است!»
«انما جزؤا الذین یحاربون الله ورسوله ویسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم وارجلهم من خلـف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا ولهم فی الاخرة عذاب عظیم؛
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به
جنگ بر میخیزند، و اقدام به فساد
در روی
زمین میکنند، (و با
تهدید اسلحه، به
جان و
مال و
ناموس مردم حمله میبرند،) فقط این است که
اعدام شوند؛ یا به
دار آویخته گردند؛ یا (چهار انگشت از)
دست (
راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود؛ و یا از سرزمین خود
تبعید گردند. این رسوایی آنها
در دنیاست؛ و
در آخرت،
مجازات عظیمی دارند.»
«وقالت الیهود ید الله مغلولة غلت ایدیهم... ویسعون فی الارض فسادا والله لا یحب المفسدین؛
و
یهود گفتند: دست خدا (با زنجیر) بسته است. دستهایشان بسته باد! ... و برای فساد
در زمین، تلاش میکنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.»
«فلولا کان من القرون من قبلکم اولوا بقیة ینهون عن الفساد فی الارض الا قلیلا ممن انجینا منهم واتبع الذین ظـلموا ما اترفوا فیه وکانوا مجرمین؛
چرا
در قرون (و اقوام) قبل از شما،
دانشمندان صاحب قدرتی نبودند که از فساد
در زمین جلوگیری کنند؟! مگر اندکی از آنها، که نجاتشان دادیم! و آنان که
ستم میکردند، از تنعّم و کامجوئی پیروی کردند؛ و گناهکار بودند (و نابود شدند)!»
«و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلـحها....؛
و
در زمین پس از
اصلاح آن فساد نکنید ...»
«.. ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛
... و
در زمین فساد نکنید!»
«.. ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛
... و
در زمین، به فساد نکوشید!»
«.. ولا تفسدوا فی الارض بعد اصلـحها....؛
و
در روی
زمین، بعد از آنکه (
در پرتو
ایمان و
دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! »
«.. ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛
... و
در زمین، به فساد نکوشید!»
«والذین... ویفسدون فی الارض اولـئک لهم اللعنة ولهم سوء الدار؛
آنها که ... و
در روی
زمین فساد مینمایند،
لعنت برای آنهاست؛ و بدی (و
مجازات) سرای
آخرت!»
«ولا تطیعوا امر المسرفین• الذین یفسدون فی الارض ولا یصلحون؛
و فرمان مسرفان را
اطاعت نکنید!• همانها که
در زمین فساد میکنند و
اصلاح نمیکنند!»
«.. ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛
... و
در زمین، به فساد نکوشید!»
«.. ولا تبغ الفساد فی الارض ان الله لا یحب المفسدین؛
... و هرگز
در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا
مفسدان را
دوست ندارد!»
«تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا....؛
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمیدهیم که
اراده برتریجویی
در زمین و فساد را ندارند ...»
«.. ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛
... و
در زمین، به فساد نکوشید!»
«ام نجعل الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت کالمفسدین فی الارضام نجعل المتقین کالفجار؛
آیا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند همچون مفسدان
در زمین قرار میدهیم، یا پرهیزگاران را همچون فاجران؟!»
نکند که این امکانات مادی تو را بفریبد و آن را
در راه فساد و افساد به کارگیری: هرگز فساد
در زمین مکن که خدا مفسدان را دوست ندارد (و لا تبغ الفساد فی الارض ان الله لا یحب المفسدین).
این نیز یک واقعیت است که بسیاری از ثروتمندان بی ایمان گاه بر اثر
جنون افزون طلبی و گاه برای برتری جویی
دست به فساد میزنند
جامعه را به
محرومیت و
فقر میکشانند همه چیز را
در انحصار خود میگیرند، مردم را
برده و
بنده خود میخواهند، و هر کسی
زبان به اعتراض بگشاید او را نابود میکنند، و اگر نتوانند از طریق
تهمت به وسیله عوامل مرموز خود او را منزوی میسازند، و خلاصه جامعه را به فساد و تباهی میکشند.
در یک جمع بندی کوتاه به اینجا میرسیم که این اندرزگویان نخست سعی کردند
غرور قارون را درهم بشکنند.
در مرحله دوم اخطار نمودند که
دنیا وسیله است نه
هدف.
در مرحله سوم به او
هشدار دادند که از آنچه داری تنها بخش کمی را میتوانی مصرف کنی.
در مرحله چهارم این
حقیقت را به او گوشزد کردند که فراموش نکن خداوند به تو نیکی کرده تو هم باید نیکی کنی، وگرنه مواهبش را از تو خواهد گرفت. و
در مرحله پنجم او را از فساد
در ارض که نتیجه مستقیم فراموش کردن اصول چهارگانه قبل است بر حذر داشتند. درست معلوم نیست که این
نصیحت کنندگان چه کسانی بودند؟ قدر مسلم اینکه مردانی
دانشمند، پرهیزگار، هوشیار، نکته سنج و با
شهامت بودند.
«الم تر کیف فعل ربک بعاد• ارم ذات العماد• التی لم یخلق مثلها فی البلـد• وثمود الذین جابوا الصخر بالواد• وفرعون ذی الاوتاد• الذین طغوا فی البلـد• فاکثروا فیها «الفساد• فصب علیهم ربک سوط عذاب؛
آیا ندیدی پروردگارت با
قوم عاد چه کرد؟!• و با آن
شهر ارم باعظمت،• همان شهری که مانندش
در شهرها آفریده نشده بود!• و
قوم ثمود که صخرههای عظیم را از (کنار) درّه میبریدند (و از آن
خانه و
کاخ میساختند)!• و فرعونی که قدرتمند و شکنجهگر بود،• همان اقوامی که
در شهرها
طغیان کردند،• و فساد فراوان
در آنها به بار آوردند؛• به همین سبب خداوند تازیانه
عذاب را بر آنان فرو ریخت!»
فسادانگیزی در زمین موجب جواز
اعدام میشود:
«... من قتل نفسـا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعـا... • انما جزؤا الذین یحاربون الله ورسوله ویسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم وارجلهم من خلـف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا ولهم فی الاخرة عذاب عظیم؛
... هر کس، انسانی را بدون ارتکاب
قتل یا فساد
در روی
زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته ...•
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به
جنگ بر میخیزند، و اقدام به فساد
در روی
زمین میکنند، (و با
تهدید اسلحه، به
جان و
مال و
ناموس مردم حمله میبرند،) فقط این است که اعدام شوند؛ یا به
دار آویخته گردند؛ یا (چهار انگشت از)
دست (
راست) و پای (
چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود؛ و یا از سرزمین خود
تبعید گردند. این رسوایی آنها
در دنیاست؛ و
در آخرت،
مجازات عظیمی دارند.»
این
آیه در حقیقت بحثی را که
در مورد
قتل نفس در آیات سابق بیان شد تکمیل میکند و جزای افراد متجاوزی را که
اسلحه بروی
مسلمانان میکشند و با
تهدید به
مرگ و حتی کشتن، اموالشان را به
غارت میبرند، با شدت هر چه تمامتر بیان میکند، و میگوید: کیفر کسانی که با
خدا و
پیامبر به جنگ بر میخیزند و
در روی
زمین دست به فساد میزنند این است که یکی از چهار مجازات
در مورد آنها اجراء شود: نخست اینکه کشته شوند، دیگر اینکه به دار آویخته شوند، سوم این که دست و پای آنها به طور مخالف (دست راست با پای چپ) بریده شود چهارم اینکه از زمینی که
در آن زندگی دارند تبعید گردند.
(انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض).
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
۱. منظور از محاربه با خدا و پیامبر، آن چنان که
در احادیث اهل بیت وارد شده و شان نزول آیه نیز کم و بیش به آن
گواهی میدهد این است که:
کسی با تهدید به اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز کند، اعم از اینکه به صورت دزدان گردنهها
در بیرون شهرها چنین کاری کند و یا
در داخل شهر، بنابراین افراد چاقوکشی که حمله به جان و مال و نوامیس مردم میکنند نیز مشمول آن هستند. ضمنا جالب توجه است که محاربه و ستیز با
بندگان خدا
در این آیه به عنوان محاربه با خدا معرفی شده و این تاکید فوق العاده
اسلام را درباره حقوق انسانها و رعایت
امنیت آنان ثابت میکند.
۲. آیا مجازاتهای چهارگانه فوق جنبه تخییری دارد یعنی
حکومت اسلام هر کدام از آنها را درباره هر کسی
صلاح ببیند اجراء میکند، و یا متناسب با چگونگی جرم و جنایتی است که از آنها انجام گرفته؟ یعنی اگر افراد محارب دست به کشتن انسانهای بی گناهی زدهاند مجازات قتل برای آنها انتخاب میشود و اگر اموال مردم را با تهدید به اسلحه ببرند انگشتان دست و پای آنها قطع میشود و اگر هم دست به آدم کشی و هم سرقت اموال زده باشند اعدام میشوند و
جسد آنها برای
عبرت مردم مقداری به دار آویخته میشود و اگر تنها اسلحه به روی مردم کشیدهاند بدون اینکه خونی ریخته شود و یا سرقتی انجام گیرد به شهر دیگری تبعید خواهند شد،
شک نیست که معنی دوم به
حقیقت نزدیکتر است، و این مضمون
در چند
حدیث که از
ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) نقل شده وارد گردیده است.
ناگفته پیدا است شدت عمل فوق العادهای که اسلام
در مورد محاربان به خرج داده برای حفظ خونهای بی گناهان و جلوگیری از حملات و تجاوزهای افراد قلدر و زورمند و جانی و چاقوکش و آدمکش به جان و مال و نوامیس مردم بی
گناه است.
در پایان آیه میفرماید: این مجازات و رسوایی آنها
در دنیا است و تنها به این مجازات
قناعت نخواهد شد بلکه
در آخرت نیز
کیفر سخت و عظیمی خواهند داشت. (ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخرة عذاب عظیم). از این جمله استفاده میشود که حتی اجرای حدود و مجازاتهای اسلامی مانع از کیفرهای آخرت نخواهد گردید.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۴۹۳، برگرفته از مقاله «حکم فساد در زمین».