حکم سفیه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
احکام به ما دستور داده شده که با سفیهان برخوردی شایسته داشته باشیم.
برخورد شایسته و سازنده، در گفتار و رفتار با سفیهان یک دستور دینی است.
«ولا تؤتوا السفهاء امولکم... وقولوا لهم قولا معروفا؛
اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید!».(مقصود از «قولا» معنای کنایی آن است، یعنی مطلق معاشرت سخن و رفتار)
حفظ و حراست اموال سفیهان، از ناحیه اولیای آنان یک امر لازمی است.
«ولا تؤتوا السفهاء امولکم التی جعل الله لکم قیـمـا وارزقوهم فیها واکسوهم...؛
اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید!».
نخست مى فرماید: (اموال و ثروتهاى خود را به دست افراد
سفیه نسپارید و بگذارید در مسائل اقتصادى رشد پیدا کنند تا اموال شما در معرض مخاطره و تلف قرار نگیرد) (و لا تؤ توا السفهاء اموالکم).
(
راغب) در کتاب
مفردات مى گوید: سفه (بر وزن تبه ) در اصل یک نوع کم وزنى و سبکى بدن است بطورى که به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و به - همین جهت به افسار که ناموزون است و دائما در حال حرکت است (سفیه) گفته مى شود، و سپس به همین تناسب در افرادى که رشد فکرى ندارند بکار رفته است خواه سبکى
عقل آنها در امور مادى باشد یا در امور معنوى .
ولى روشن است که منظور از سفاهت در
آیه فوق عدم رشد کافى در خصوص امور مالى است به طورى که شخص نتواند سرپرستى اموال خود را به عهده گیرد، و در مبادلات مالى منافع خود را تاءمین نماید، و به اصطلاح کلاه سرش برود، شاهد بر این سخن آیه دوم است که مى گوید: (فان آنستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم؛ اگر آنها را رشید یافتید اموالشان را به دست آنها بسپارید.
تنظیم اسناد دین برای سفیهان، از سوی اولیای آنان لازم است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... بینکم کاتب بالعدل ولا یاب کاتب ان یکتب کما علمه الله فلیکتب... فان کان الذی علیه الحق سفیهـا اوضعیفـا او لایستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدّتداری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی
عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که
حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و
مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او،) با رعایت
عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حقّ)
شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت میکنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهیِ خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و
شک (و نزاع و گفتگو) بهتر میباشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست میکنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) میکنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم میدهد؛ خداوند به همه چیز داناست.».
تامین زندگی سفیهان، از اموال آنان لازم میاید.
«ولا تؤتوا السفهاء امولکم التی جعل الله لکم قیـمـا وارزقوهم فیها واکسوهم وقولوا لهم قولا معروفا؛
اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید!».
اولیای سفیهان، وظیفه دار به جریان انداختن سرمایه آنان و تامین آنان از سود آن هستند.
«ولا تؤتوا السفهاء امولکم... وارزقوهم فیها واکسوهم...؛
اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید!».(با توجه بر کاربرد کلمه فیها است که نفرمود: منها)نخست اینکه (خوراک و پوشاک آنها را از طریق اموالشان تاءمین کنید)) (و ارزقوهم فیها و اکسوهم).
تا با آبرومندى بزرگ شوند و به حد بلوغ برسند
جالب اینکه در این آیه تعبیر به (فیها) (در اموالشان) شده است نه (منها) (از اموالشان) و مفهوم این تعبیر این است که زندگى
یتیمان را از درآمد اموال و سرمایه هاى آنها تاءمین نمائید، زیرا اگر گفته بود زندگى آنها را از سرمایه هایشان تاءمین کنید مفهومش این بود که از اصل سرمایه تدریجا برداشته شود، و طبعا هنگامى که به
بلوغ مى رسیدند شاید قسمت مهم سرمایه خود را از دست داده بودند ولى
قرآن با همین عوض کردن تعبیر، به سرپرستان توصیه کرده که کوشش کنند براى اموال یتیمان ، منافع و درآمدى حد اقل به اندازه نیازمندیهاى آنها درست کنند تا سرمایه اصلى آنها حفظ گردد.
سفیه، از تصرف در اموال خویش ممنوع شده است.
«ولا تؤتوا السفهاء امولکم التی جعل الله لکم قیـمـا...؛
اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها
روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید!».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم سفیه»