• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم درخواست رؤیت خدا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از تقاضاهای نامعقول و ناروای مردم از پیامبرشان درخواست رؤیت خداوند بود، که قرآن به شدت با آن مقابه می‌کند.



درخواست رؤیت خداوند حرام است.
«واذ قلتم یـموسی لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة فاخذتکم الصـعقة وانتم تنظرون؛ و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: ‌ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم! پس صاعقه شما را گرفت در حالی که تماشا می‌کردید.»

۱.۱ - تقاضای عجیب

این دو آیه یکی دیگر از نعمتهای بزرگ خدا را به بنی اسرائیل یادآور می‌شود، و نشان می‌دهد چگونه آنها مردمی لجوج و بهانه گیر بودند و چگونه مجازات سخت الهی دامانشان را گرفت ولی بعد از آن باز لطف خدا شامل حالشان شد.
آیه نخست می‌گوید" به خاطر بیاورید هنگامی را که گفتید‌ ای موسی (ع) ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا با چشم خود ببینیم" (و اذ قلتم یا موسی لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة).
این در خواست ممکن است به خاطر جهل آنها بوده، چرا که درک افراد نادان فراتر از محسوساتشان نیست، حتی می‌خواهند خدا را با چشم خود ببینند.
و یا به خاطر لجاجت و بهانه جویی بوده است که یکی از ویژگیهای این قوم بوده.
به هر حال آنها صریحا به موسی (علیه‌السّلام) گفتند: تا خدا را بالعیان و با همین چشم نبینیم هرگز ایمان نخواهیم آورد!.
در اینجا چاره‌ای جز این نبود که یکی از مخلوقات خدا که آنها تاب مشاهده آن را ندارند ببینند، و بدانند چشم ظاهر ناتوانتر از این است که حتی بسیاری از مخلوقات خدا را ببیند، تا چه رسد به ذات پاک پروردگار: صاعقه‌ای فرود آمد و بر کوه خورد، برق خیره کننده و صدای رعب انگیز و زلزله‌ای که همراه داشت آن چنان همه را در وحشت فرو برد که بی جان به روی زمین افتادند.


مشرکان تقاضای نزول فرشتگان و دیدن خدا را داشتند.
«وقال الذین لا یرجون لقاءنا لولا انزل علینا الملـئکة او نری ربنا لقد استکبروا فی انفسهم وعتو عتوا کبیرا؛ و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار می‌کنند) گفتند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمی‌بینیم؟! آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند.»

۲.۱ - ادعاهای بزرگ

گفتیم مشرکان لجوج برای فرار از زیر بار تعهدات و مسئولیت‌هایی که ایمان به خدا و رستاخیز بر دوش آنها می‌گذارد، بهانه‌هایی را مطرح می‌کردند که یکی از آنها این بود چرا پیامبر مثل ما نیاز به غذا دارد، و در بازارها راه می‌رود که پاسخ آن را در آیات قبل خواندیم.
آیات مورد بحث دو قسمت دیگر از بهانه‌های آنها را مطرح کرده پاسخ می‌گوید، نخست می‌فرماید: " آنها که امیدی به لقای ما ندارند (و رستاخیز را انکار می‌کنند)، می‌گویند چرا فرشتگان بر ما نازل نمی‌شوند، و یا پروردگارمان را با چشم خود نمی‌بینیم" (و قال الذین لا یرجون لقاءنا لو لا انزل علینا الملائکة او نری ربنا).
به فرض که ما بپذیریم پیامبر هم می‌تواند همچون ما زندگی عادی داشته باشد اما این قابل قبول نیست که پیک وحی تنها بر او نازل شود و ما او را نبینیم! چه مانعی دارد فرشته آشکار شود، و بر نبوت او صحه بگذارد، و یا قسمتی از وحی را در حضور ما بازگو کند؟! و یا خدا را با چشم ببینیم که جای هیچ شک و شبهه‌ای برای ما باقی نماند؟
اینها است که برای ما سؤال انگیز است و اینها است که مانع از پذیرش دعوت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌شود! مهم این است که قرآن این بهانه جویان را به عنوان" لا یرجون لقاءنا" توصیف می‌کند که نشان می‌دهد سرچشمه این گفتارهای بی اساس، عدم ایمان به آخرت، و عدم قبول مسئولیت در برابر خدا است.


۱. بقره/سوره۲، آیه۵۵.    
۲. تقاضای مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۵۷.    
۳. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۱.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۴.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم درخواست رؤیت خدا».    




جعبه ابزار