حکم تحریف (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیاتی از قرآن به موضوع
تحریف معارف الهی پرداخته و آن را امری
حرام معرفی نموده است.
تحریف معارف الهی، حرام و ناپسند است.
"واذ قلنا ادخلوا هـذه القریة... وادخلوا الباب سجدا
وقولوا حطة نغفر لکم خطـیـکم وسنزید المحسنین• فبدل الذین ظـلموا قولا غیر الذی قیل لهم فانزلنا علی الذین ظـلموا رجزا من السماء بما کانوا یفسقون.
و (به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتیم: در این شهر (
بیت المقدس) وارد شوید! و از در (معبد بیت المقدس) با
خضوع و
خشوع وارد گردید! و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز! » تا خطاهای شما را ببخشیم و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد. • اما افراد ستمگر، این سخن را که به آنها گفته شده بود، تغییر دادند (و به جای آن، جمله
استهزا آمیزی گفتند) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانی، عذابی از
آسمان فرستادیم. "
به هر حال، خداوند به آنها دستور داد که برای
توبه از گناهانشان ضمن خضوع در پیشگاه خداوند، این جمله را که دلیل بر توبه و تقاضای
عفو بود از صمیم دل بر زبان جاری سازند و به آنها وعده داد که در صورت عمل به این دستور گناهانشان را خواهد بخشید، و حتی به افراد پاک و نیکوکارشان علاوه بر بخشش گناهان اجر دیگری خواهد داد.
ولی چنان که میدانیم، و از
لجاجت و سرسختی
بنی اسرائیل اطلاع داریم، عدهای از آنها حتی از گفتن این جمله نیز امتناع کردند و به جای آن کلمه نامناسبی بطور استهزاء گفتند لذا قرآن میگوید:
" اما آنها که
ستم کرده بودند این سخن را به غیر آنچه به آنها گفته شده بود تغییر دادند" (فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم).
"سل بنی اسرءیل کم ءاتینـهم من ءایة بینة ومن یبدل نعمة الله من بعد ما جاءته فان الله شدید العقاب.
اما افراد ستمگر، این سخن را که به آنها گفته شده بود، تغییر دادند (و به جای آن، جمله استهزاآمیزی گفتند) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانی، عذابی از آسمان فرستادیم. "
مقصود از تبدیل
نعمت ، تحریف و
تاویل باطل از آن است.
"یـایها الرسول لا یحزنک الذین یسـرعون فی الکفر من الذین قالوا ءامنا بافوههم ولم تؤمن قلوبهم ومن الذین هادوا سمـعون للکذب سمـعون لقوم ءاخرین لم یاتوک یحرفون الکلم من بعد مواضعه
یقولون ان اوتیتم هـذا فخذوه وان لم تؤتوه فاحذروا ومن یرد الله فتنته فلن تملک له من الله شیــا اولـئک الذین لم یرد الله ان یطهر قلوبهم لهم فی الدنیا خزی ولهم فی الاخرة عذاب عظیم.
ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر
کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: «
ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند آنها سخنان را از
مفهوم اصلیش تحریف میکنند، و (به یکدیگر) میگویند: «اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما
قضاوت داوری کرد،) بپذیرید، و گر نه (از او) دوری کنید! » (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی در پی او) بخواهد
مجازات کند، قادر به
دفاع از او نیستی آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند در دنیا رسوایی، و در
آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد. "
آنها گوش بر فرمان جمعیت خودشان دارند و دستورشان این است که اگر از تو حکمی موافق میل خود بشنوند بپذیرند و اگر بر خلاف میلشان بود مخالفت کنند، بنا بر این اینها مطیع و شنوای فرمان بزرگان خود هستند نه فرمان تو، در چنین حالی مخالفت آنها نباید مایه اندوه تو گردد، زیرا از آغاز به قصد پذیرش
حق نزد تو نیامدند.
دیگر از صفات آنها این است که سخنان خدا را تحریف میکنند (خواه
تحریف لفظی و یا
تحریف معنوی) هر حکمی را بر خلاف منافع و هوسهای خود تشخیص دهند آن را
توجیه و تفسیر و یا بکلی رد میکنند.
"واذ قیل لهم اسکنوا هـذه القریة وکلوا منها حیث شئتم
وقولوا حطة وادخلوا الباب سجدا نغفر لکم خطیــتکم سنزید المحسنین• فبدل الذین ظـلموا منهم قولا غیر الذی قیل لهم فارسلنا علیهم رجزا من السماء بما کانوا یظلمون.
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که به آنها گفته شد: «در این شهر (بیت المقدس) ساکن شوید، و از هر جا (و به هر کیفیت) بخواهید، از آن بخورید (و بهره گیرید)! و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز! و از در (
بیت المقدس) با
تواضع وارد شوید! که اگر چنین کنید، گناهان شما را میبخشم و نیکوکاران را پاداش بیشتر خواهیم داد.» • اما ستمگران آنها، این سخن (و آن فرمانها) را، بغیر آنچه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند از این رو بخاطر ستمی که روا میداشتند، بلایی از آسمان بر آنها فرستادیم (و مجازاتشان کردیم) "
آنها گفتیم" از خداوند تقاضای ریزش
گناه و بخشش خطاهایتان کنید، و از در بیت المقدس با خضوع و تعظیم وارد شوید" (و قولوا حطة و ادخلوا الباب سجدا).
" که اگر این برنامهها را انجام دهید، خطاهایی را که مرتکب شدهاید میبخشیم، و به نیکوکاران پاداش بیشتر و بهتر خواهیم داد" (نغفر لکم خطیئاتکم سنزید المحسنین).
ولی با اینکه درهای
رحمت به روی آنها گشوده بود، و اگر از فرصت استفاده میکردند میتوانستند، گذشته و آینده خود را اصلاح کنند، اما ستمکاران
بنی اسرائیل نه تنها استفاده نکردند بلکه" فرمان پروردگار را بر خلاف آنچه به آنها گفته شده بود عمل کردند"
"واذا تتلی علیهم ءایاتنا بینـت قال الذین لا یرجون لقاءنا ائت بقرءان غیر هـذا او بدله قل ما یکون لی ان ابدله من تلقای نفسی ان اتبع الا ما یوحی الی انی اخاف ان عصیت ربی عذاب یوم عظیم.
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده میشود، کسانی که
ایمان به لقای ما (و روز رستاخیز) ندارند میگویند: «قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل کن! (و آیات نکوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم فقط از چیزی که بر من وحی میشود، پیروی میکنم! من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از مجازات روز بزرگ (
قیامت) میترسم! » "
مردمی که در این آیه سخن از ایشان رفته، مردمی بت پرست بودند که بتها را مقدس شمرده، و پرستش میکردند، و یکی از سنتهای آنان فرورفتگی در مظالم و گناهان و ارتکاب معاصی بوده است، و
قرآن کریم از همه اینها نهی میکند، و به
توحید خدای تعالی و ترک
شرک و پرستش خدای تعالی دعوت میکند، پرستشی توام با منزه داشتن خود از
ظلم و
فسق و پیروی شهوات.
و معلوم است کتابی که چنین وضعی دارد اگر آیاتش بر قومی
تلاوت شود که چنین وضعی دارند موافق میل آنان و هوای نفسشان واقع نمیشود، چون آیات این قرآن مشتمل بر دعوتی است که مخالف با شهوات آنان است، پس اگر در پاسخ تلاوت کننده قرآن (رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بگویند: " ائت بقرآن غیر هذا- قرآنی غیر این بیاور" میفهمیم که قرآنی میخواهند که مشتمل نباشد بر آنچه که این قرآن مشتمل بر آن است، و این گفتارشان
دلالت دارد بر اینکه قرآنی میخواهند که از شرک ورزیدن
نهی نکند، و به ترک
فحشاء و منکرات دعوت ننماید، و اگر به دنبال آن درخواست گفتند: " او بدله" معنایش این است که حد اقل آن آیاتی که موافق آراء و عقاید ما نیست عوض کن تا برای ما قابل قبول شود، مثل اینکه مستمعین یک
شاعر و یا قصه گو وقتی
شعر و یا
قصه او را نمیپسندند میگویند شعری دیگر بخوان و قصهای دیگر بگو، و یا حد اقل آن را به بیانی بهتر نقل کن، طوری که شنیدنش برای ما شیرین باشد. بنا بر این، در آیه مورد بحث صاحبان این سخن، قرآن کریم را
تشبیه به پستترین سخنان کردهاند، و آن را سخنی پنداشتهاند که صرفا برای سرگرمی سروده شده، و شنونده فقط از شنیدنش لذت میبرد و ثمرهای عملی ندارد، تازه شنونده از آن خوشش نمیآید و میگوید این سخن را رها کن و سخنی دیگر بگو، و یا اگر همین را میگویی کلمات آن را عوض کن و طوری بگو که ما خوشمان آید.
با این بیان روشن میشود که اگر بعد از شنیدن تلاوت قرآن گفتهاند: " ائت بقرآن غیر هذا" خواستهاند
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم قرآنی بر ایشان بیاورد که مشتمل بر معارفی که این قرآن مشتمل بر آن است نباشد، این قرآن را بکلی رها نموده، قرآنی دیگر بیاورد. و اگر به دنبال آن پیشنهاد گفتهاند: " او بدله" منظورشان این بوده که قرآن موجود هم چنان بماند، ولی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آن قسمت از آیات آن را که مخالف با
هوی و میل ایشان است بردارد، و به جایش آیاتی بگذارد که موافق میل آنان باشد. پس، فرق بین تعبیر" قرآنی غیر این بیاور" و تعبیر" و یا آن را عوض کن" روشن گردید.
تجارت و کسب در آمد، از راه
تحریف کتاب آسمانی حرام است
"فویل للذین یکتبون الکتـب بایدیهم ثم
یقولون هـذا من عند الله لیشتروا به ثمنـا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون.
پس وای بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند"
گفته شده منظور از نوشتن ایشان بدستهایشان این است: که اینان
تورات را تحریف نموده و اوصاف نبی اکرم را تغییر داده تا عوام یهود را در شک و تردید واقع سازند و این معنی از
امام باقر علیهالسّلام و گروهی از مفسرین نقل شده است.
گفته شده: در تورات نبی اکرم به گندم گون و میانه بالا
توصیف شده بود در حالی که اینان او را دراز قد معرفی کردند.
ابن عباس بنا بروایت عکرمه میگوید: بزرگان یهود اوصاف نبی اکرم را در تورات چنین یافتند که او مردی است میانه بالا نیکو روی سیاه چشم پس آن را از روی عناد و
حسادت محو نمودند در این هنگام گروهی از قریش آمده از ایشان پرسش کردند که در تورات شما پیمبری از ما یافت میشود گفتند آری با این اوصاف که دراز قد و ازرق چشم و فرو هشته موی است، و همین داستان را
واحدی با سند خودش در «الوسیط» یاد کرده است
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم تحریف».