حکم استغفار (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم در آیات فراوانی احکامی راجع به
استغفار دارد که در ذیل به گوشه ای از آنها اشاره می شود.
«فاصبر ان وعد الله حق
واستغفر لذنبک...؛
صبر و شکیبائی پیشه کن که وعده
خدا حق است و برای گناهت
استغفار نما ...»
«فاعلم انه لا الـه الا الله
واستغفر لذنبک وللمؤمنین والمؤمنـت...؛
پس بدان که معبودی جز الله نیست، و برای
گناه خود و مردان و زنان با
ایمان استغفار کن...»
«فسبح بحمد ربک واستغفره انه کان توابا؛
پروردگارت را
تسبیح و حمد کن، و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه پذیر است.»
مسلم است پیغمبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچون همه
انبیا ، معصوم بود پس دستور به
استغفار برای چیست؟ معنای
استغفار در مثل رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که آمرزیده هست، درخواست ادامه
مغفرت است، چون
احتیاج به
مغفرت از نظر بقاء عینا مثل احتیاج به حدوث
مغفرت است، و این
استغفار از ناحیه آن جناب تکمیل شکرگزاری است.
هم چنین این سرمشقی است برای همه
امت زیرا: اولا: در طول این مبارزه طولانی که سالهای زیادی به طول انجامید (حدود بیست سال) و مسلمانان روزهای بسیار سخت و دردناکی را طی کردند، گاهی آنچنان حوادث پیچیده میشد که جانها به لب میرسید، و در افکار بعضی گمانهای بدی در مورد وعدههای الهی پیدا میشد، همانگونه که
قرآن در مورد جنگ احزاب میفرماید: «و دلها به گلوگاه رسیده بود و گمانهای (نامناسبی) در باره خدا داشتید.»
اکنون که
پیروزی فرا رسیده میفهمند که همه آن گمانها و بی تابیها غلط بوده، و باید در مقام
استغفار برآیند.
ثانیا:
انسان هر قدر حمد و ثنای الهی کند باز حق
شکر او را ادا نخواهد کرد، و لذا در پایان این حمد و ثنا باید از تقصیر خویش روی به درگاه خدا آورد و
استغفار کند. ثالثا: معمولا بعد از پیروزیها وسوسههای
شیطان شروع میشود، و حالت
غرور از یکسو، و تندروی و
انتقام جوئی از سوی دیگر، به وجود میآید، در اینجا باید به یاد خدا بود، و پیوسته
استغفار کرد تا هیچیک از این حالات پیدا نشود، یا اگر پیدا شده بر طرف گردد.
رابعا: اعلام این پیروزی تقریبا به معنی اعلام پایان ماءموریت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقای محبوب بود، و این حالت مناسب تسبیح و
حمد و
استغفار است، و لذا در روایات وارد شده است که بعد از نزول این سوره پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این جمله را بسیار تکرار میفرمود: «سبحانک اللهم و بحمدک، اللهم اغفرلی انک انت التواب الرحیم؛ خداوندا! منزهی، و تو را حمد و ستایش میکنم، خداوندا! مرا ببخش که تو بسیار توبه پذیر و مهربانی.»
«وان
استغفروا ربکم ثم توبوا الیه...؛
و اینکه از پروردگار خویش
آمرزش بطلبید،سپس به سوی او باز گردید...»(سیاق آیات دلالت دارد که
استغفار در این آیات، عموما از
شرک است. )
، «ویـقوم
استغفروا ربکم ثم توبوا الیه...؛
ای قوم! از پروردگار خود آمرزش طلبید سپس به سوی او بازگردید...»
، «والی ثمود اخاهم صــلحـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره هو انشاکم من الارض واستعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه...؛
و به سوی (قوم)
ثمود برادرشان
صالح را فرستادیم، گفت: ای قوم من! الله را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست، او است که شما را از
زمین آفرید و آبادی آنرا به شما واگذار نمود، از او آمرزش بطلبید سپس به سوی از باز گردید ...»
«واستغفروا ربکم ثم توبوا الیه...؛
از
پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوی او باز گردید...»، «قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الـهکم الـه وحد فاستقیموا الیه واستغفروه...؛
بگو من فقط انسانی مثل شما هستم که این حقیقت بر من
وحی میشود که معبود شما تنها یکی است، پس تمام توجه خویش را به او کنید، و از وی آمرزش طلبید...»
، «فقلت
استغفروا ربکم انه کان
غفارا؛
به آنها گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است.»
«الا تعبدوا الا الله... • وان
استغفروا ربکم...؛
اینکه جز خدا را
پرستش نکنید...•و اینکه از پروردگار خویش آمرزش بطلبید...»، «والی عاد اخاهم هودا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره... • ویـقوم
استغفروا ربکم...؛
(ما) بسوی (قوم)
عاد ، برادرشان
هود را فرستادیم، (به آنها) گفتای قوم من! الله را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست... • وای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید ...»، «والی ثمود اخاهم صــلحـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره... فاستغفروه...؛
و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، گفت: ای قوم من! الله را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست...از او آمرزش بطلبید ...»، «قالوا یـشعیب اصلوتک تامرک ان نترک ما یعبد ءاباؤنا... • واستغفروا ربکم...؛
گفتند: ای
شعیب آیا نمازت تو را دستور میدهد که ما آنچه را پدرانمان میپرستیدند ترک گوئیم؟ ...• از پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوی او باز گردید ...»
«
واستغفر الله ان الله کان
غفورا رحیمـا؛
و از خداوند طلب آمرزش نما، که
خداوند آمرزنده و مهربان است.»
ظاهرا منظور از
استغفار در اینجا این است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) از خدای تعالی بخواهد آنچه که در طبع آدمی است که ممکن است احیانا حقوق دیگران را
غصب کند و به سوی هوای نفس متمایل شود را بیامرزد، و بپوشاند، و خلاصه کلام معنای
استغفار طلب آمرزش گناهانی که از آن جناب سر زده باشد نیست، زیرا آن جناب معصوم از گناه است، بلکه معنایش جلوگیری از امکانی است که گفتیم، و ما خاطرنشان کردیم که
عفو و
مغفرت و
استغفار در کلام خدای تعالی در شؤونی مختلف
استعمال میشود که جامع همه آن شؤون جامع گناه است. و جامع گناهان عبارت است از دور شدن از حق به وجهی از وجوه.
«...
واستغفر لذنبک...؛
...و برای گناهت
استغفار نما...»، «فسبح بحمد ربک واستغفره انه کان توابا؛
پروردگارت را
تسبیح و حمد کن، و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه پذیر است.»
قرآن کریم در مورد وجوب
استغفار بنی اسرائیل ، هنگام ورود به بیت المقدس می فرماید: «واذ قلنا ادخلوا هـذه القریة فکلوا منها حیث شئتم رغدا وادخلوا الباب سجدا وقولوا حطة
نغفر لکم خطـیـکم...؛
و (به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتیم در این قریه (
بیت المقدس ) وارد شوید و از نعمتهای فراوان آن هر چه میخواهید بخورید، و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید و بگوئید خداوندا گناهان ما را بریز تا ما شما را بیامرزیم...» (معنای «حطة» این است که گناهان ما را بریز و «قولوا حطة» امر به
استغفار است.
)
قرآن کریم در موردحرمت
استغفار برای مشرکان دوزخی، حتی خویشاوندان چنین می فرماید: «ما کان للنبی والذین ءامنوا ان یستغفروا للمشرکین ولو کانوا اولی قربی من بعد ما تبین لهم انهم اصحـب الجحیم؛
برای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مؤمنان شایسته نبود که برای مشرکان (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند، پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه اصحاب دوزخند.»
چگونه ابراهیم به عمویش
آزر وعده
استغفار داد و طبق ظاهر آیه فوق و آیات دیگر
قرآن مجید به این وعده وفا کرد، با اینکه او هرگز ایمان نیاورد و در صف مشرکان و بت پرستان بودو
استغفار برای چنین کسانی ممنوع است؟ در پاسخ این سؤال باید به این نکته توجه داشت که از آیه فوق به خوبی استفاده میشود که ابراهیم
انتظار داشته است که آزر از این طریق جذب به سوی ایمان و
توحید شود، و
استغفار او در حقیقت این بوده است : «که خداوند او را هدایت کن، و گناهان گذشته او را ببخش.»
اما هنگامی که آزر در حال
شرک چشم از جهان فرو بست، و برای ابراهیم مسلم شد که او با حالت
عداوت پروردگار از دنیا رفته، و دیگر جائی برای هدایت او باقی نمانده است،
استغفار خود را قطع کرد. طبق این معنی مسلمانان نیز میتوانند برای دوستان و بستگان مشرکشان مادام که در قید حیاتند و امید هدایت آنها میرود،
استغفار کنند یعنی از خدا برای آنها هدایت و آمرزش هر دو بطلبند، ولی پس از مرگ آنها در حال
کفر ، دیگر جائی برای
استغفار باقی نمیماند.
شاهد دیگر این سخن جمله معروفی است که از
ابن عباس نقل شده که ابراهیم کرارا برای آزر مادامی که در حیات بود
استغفار کرد، اما هنگامی که در حال
کفر از
دنیا رفت، و عداوت او نسبت به آئین حق مسلم شد، از این کار خودداری نمود. و از آنجا که گروهی از مسلمانان مایل بودند برای نیاکان مشرک خود که در حال
کفر مرده بودند
استغفار کنند
قرآن صریحا آنها را نهی کرد و تصریح نمود که وضع ابراهیم با آنها کاملا متفاوت بوده، او در حال حیات آزر، و به
امید ایمان او، چنین کاری را میکرد، نه پس از مرگش!
«ثم افیضوا من حیث افاض الناس واستغفروا الله ان الله
غفور رحیم؛
سپس از همان جا که مردم کوچ میکنند، (به سوی
سرزمین منی ) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است!»
«فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظـا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم
واستغفر لهم...؛
به (برکت)
رحمت الهی، در برابر آنها (مردم) نرم (و مهربان شدی)! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنها مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا
توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.» (در این آیه مؤمنان به
استغفار برای مؤمنان ترغیب شدند که بیانگر
استحباب آن است.
)
«والله بصیر بالعباد• الصـبرین والصـدقین والقـنتین والمنفقین والمستغفرین بالاسحار؛
و خدا به (امور) بندگان، بیناست•آنها که (در برابر مشکلات، و در مسیر
اطاعت و ترک گناه،)
استقامت میورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او)
انفاق میکنند، و در سحرگاهان،
استغفار مینمایند. .»
«کانوا قلیلا من الیل ما یهجعون• وبالاسحار هم یستغفرون؛
آنها کمی از شبها را میخوابیدند• و در سحرگاهان
استغفار میکردند.»
«...
واستغفر لهم...؛
... و برای آنها آمرزش بطلب! ...»(آیه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را ترغیب به
استغفار میکند و ممکن است این امر برای
وجوب باشد.
)،«..
واستغفر لذنبک وللمؤمنین والمؤمنـت...
...و برای گناه خود و مردان و زنان با
ایمان استغفار کن...»، «یـایها النبی اذا جاءک المؤمنـت یبایعنک...فبایعهن
واستغفر لهن الله...؛
ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو
بیعت کنند ... با آنها بیعت کن، و برای آنها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما که خدا آمرزنده و مهربان است.»
«قالوا یـابانا
استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خـطـین• قال سوف
استغفر لکم ربی انه هو
الغفور الرحیم؛
گفتند
پدر ! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم• گفت به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم که او
غفور و رحیم است.»
«ما کان للنبی والذین ءامنوا ان یستغفروا للمشرکین ولو کانوا اولی قربی من بعد ما تبین لهم انهم اصحـب الجحیم• وما کان
استغفار ابرهیم لابیه الا عن موعدة وعدها ایاه فلما تبین له انه عدو لله تبرا منه...؛
برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مؤمنان شایسته نبود که برای مشرکان (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند، پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه اصحاب دوزخند•و
استغفار ابراهیم برای پدرش (عمویش آزر) فقط بخاطر وعدهای بود که به او داده بود (تا وی را به سوی ایمان جذب کند) اما هنگامی که برای او روشن شد که وی
دشمن خدا است، از او بیزاری جست...» (از اینکه
ابراهیم (علیهالسّلام) به پدرش وعده
استغفار داد با اینکه میدانست او مشرک است استفاده میشود به هدایت او امیدوار بوده است. )
«قال سلـم علیک
ساستغفر لک ربی انه کان بی حفیـا؛
(ابراهیم) گفت
سلام بر تو! من به زودی برایت از پروردگارم تقاضای عفو میکنم چرا که او نسبت به من مهربان است.»
«قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابرهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم و مما تعبدون من دون الله
کفرنا بکم وبدا بیننا وبینکم العدوة و البغضاء ابدا حتی تؤمنوا بالله وحده الا قول ابرهیم لابیه لاستغفرن لک وما املک لک من الله من شیء...؛
برای شما تاسی نیکی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، هنگامی که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است، و این وضع همچنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید، جز آن سخن ابراهیم که به پدرش (عمویش آزر) وعده داد که برای تو طلب
آمرزش میکنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم...»
قرآن کریم درمورد جواز
استغفار، برای انسان نامعلوم، از جهت جهنمی بودن وی می فرماید: «ما کان للنبی والذین ءامنوا ان یستغفروا للمشرکین ولو کانوا اولی قربی من بعد ما تبین لهم انهم اصحـب الجحیم؛
برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مؤمنان شایسته نبود که برای مشرکان (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند، پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه اصحاب دوزخند.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم استغفار».