حَسَنَة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَسَنَة: (هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً)«حَسَنَة» از مادّه
«حُسْن» مفهوم وسیعی دارد و هرگونه نیکی،
زیبایی و خوبی و خیرات و برکات را شامل میشود؛
بنابراین همه نعمتها و همچنین توفیق
عمل صالح، آمرزش و
بهشت و هر گونه سعادت را در بر میگیرد و دلیلی ندارد- همانند بعضی از مفسران- آن را مخصوص به یک قسمت از این مواهب بدانیم.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با حَسَنَة:
(وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ) (و برای ما، در این
دنیا و سرای دیگر، نیکی مقرّر فرما؛ چه اینکه ما به سوی تو بازگشت کردهایم.»
خداوند در برابر این تقاضا، به
موسی گفت: «مجازاتم را به هر کس بخواهم و سزاوار ببینم میرسانم؛ و رحمتم همه چیز را فرا گرفته؛ و آن را برای کسانی که
تقوا پیشه کنند، و
زکات بپردازند، و کسانی که به آیات ما
ایمان میآورند، مقرّر خواهم داشت.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: جمله
(اِنَّا هُدْنا اِلَیْکَ) جملات قبل از خود را که فصلی از دعاهای موسی است تعلیل میکند، موسی نخست از درگاه
پروردگار خود مسئلت مینماید که در زندگی دنیا یک نوع حسنه و در زندگی آخرتش حسنه دیگری روزیش کند، آنگاه جمله مزبور را اضافه میکند، و تعلیل بودن آن به این عنایت است که حسنه زندگی دنیا جز نیکویی عیش آن چیز دیگری نمیتواند باشد، و رجوع به
خدا که عبارت است از سلوک طریقه و پیروی راه فطرت او، آدمی را به نیکویی عیش و حیات طیب در دنیا و آخرت هدایت میکند، و به عبارت دیگر حیات طیب از آثار بازگشت به سوی خدا است، و با اینکه موسی از قول خود و دیگران میگوید: ما به سوی تو بازگشت کردیم جای آن هست که خداوند در آینده حیات طیب را روزیشان فرماید، مناسب با کلمه و اکتب که به معنای قضاء و تقدیر است نیز همین روزی کردن در آینده است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ) (هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه خواهی دید همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: بعد از آنکه احسن القول را خاطرنشان کرد، فرمود که احسن القول عبارت است از دعوت به سوی خدا، و چون قائم به چنین دعوت در درجه اول
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، لذا در آیه شریفه التفاتی بکار برده، روی سخن را متوجه آن جناب کرد تا بهترین طریق در دعوت به سوی خدا و نزدیکترین راه رسیدن به هدف را برایش بیان کند، و نزدیکترین راه دعوت به سوی خدا، و مؤثرترین آن عبارت از طرز دعوتی است که بیشتر در دلها اثر بگذارد، و به این منظور روی سخن به آن جناب نموده، فرمود: لا تستوی.... پس جمله
(لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ) معنایش این است که: دعوت به سوی خدا با داشتن خصلت نیک، و با نداشتن آن، و داشتن خصلت بد یکسان و تاثیرش در نفوذ برابر با هم نیست.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «حَسَنَة»، ص۱۸۵.