حَرام (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَرام (به فتح حاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای ممنوع و ضد
حلال است.
حرام در
قرآن کریم به صورتهای متفاوتی معنی شده است: به طریق بازداشتن قهری و اجباری، به تسخیر و اعمال
قدرت خدا، تحریم طبیعی و مقتضای طبیعت و نیز گاهی حرام تکلیفی است.
در بین ماههای سال، چهار ماه حرام اعلام شده است، از جمله:
ذیالقعده،
ذیالحجه،
محرم الحرام و
رجب؛ که احکام خاصی در این چهار ماه در
دین ذکر شده است.
مشتقات
حَرام که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
حَرام (به فتح حاء) به معنای ممنوع، تحریم طبیعی و مقتضای طبیعت؛
حَرَّم و حَرَّمَهُما (به فتح حاء و فتح راء مشدد) به معنای حرام تکلیفی،به طریق بازداشتن قهری و اجباری؛
مُحَرَّمَة (به ضم میم، فتح حاء و راء مشدد) به معنای منع اجباری تحریم طبیعی؛
حَرَّمْنا (به فتح حاء و راء مشدد) به معنای حرام کردیم؛
حُرُم (به ضم حاء و راء) جمع حرام به معنای ممنوع؛
اَرْبَعَةٌ حُرُم (به ضم حاء و راء) به معنای چهار ماه حرام؛
الشَّهْرِ الْحَرامِ (به فتح حاء) به معنای ماههای حرام؛
مَحْروم (به فتح میم و سکون حاء) به معنای ممنوع؛
حُرُمات (به ضم حاء و راء) به معنای حرمتها و محترمهای خدا است.
حَرام به معنی ممنوع و ضدّ حلال است.
حرام در
قرآن کریم به صورتهای متفاوتی معنی شده است: به طریق بازداشتن قهری و اجباری، به تسخیر و اعمال
قدرت خدا، تحریم طبیعی و مقتضای طبیعت و نیز گاهی حرام تکلیفی است.
در بین ماههای سال، چهار ماه حرام اعلام شده است، از جمله:
ذیالقعده،
ذیالحجه،
محرم الحرام و
رجب؛ که احکام خاصی در این چهار ماه در
دین ذکر شده است.
به مواردی از
حَرام که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ لا تَقُولُوا... هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ) «نگویید این حلال و این ممنوع است.»
حرام در این آیه، حرام تکلیفی است.
(وَ اَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا) (در حالى كه
خدا بيع را حلال كرده و
ربا را حرام.)
حرام در این آیه، حرام تکلیفی است.
(اِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ) (خداوند، تنها خوردن گوشت مردار، خون، گوشت خوک و... حرام كرده است.)
حرام در این آیه، حرام تکلیفی است.
(اِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ) (زيرا هر كس همتايى براى خدا قرار دهد، خداوند
بهشت را بر او حرام كرده.)
در این آیه به طریق بازداشتن قهری و اجباری است.
(قالُوا اِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَی الْکافِرِینَ) (آنها در پاسخ مىگويند: «خداوند اينها را بر
کافران حرام كرده است.»)
در این آیه به طریق بازداشتن قهری و اجباری است.
(قالَ فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ اَرْبَعِینَ سَنَةً) (خداوند به
موسی (علیهالسّلام) فرمود: «اين سرزمين (مقدّس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است.)
این تحریم به طریق منع اجباری است که خدا جلوشان را گرفته است میشود گفت که تحریم طبیعی است همانطور که شخص تعلیم ندیده از
هدایت هواپیما ممنوع است همچنین
مشرک از رفتن به بهشت طبیعتا ممنوع است گر چه راه بهشت باز باشد زیرا او توانایی رفتن ندارد پس حرام در اینگونه
آیات به معنی غیر مقدور است و به طریق بازداشتن قهری و اجباری است.
(وَ حَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ.) «زنان شیرده را بر او قبلا حرام کردیم.»
اینکه موسی پستان هیچ زن شیرده را نگرفت فقط خواست خدا بود تا بالاخره به مادرش برگردد. در این آیه بازداشتن تسخیر و اعمال قدرت خدا است.
(وَ حَرامٌ عَلی قَرْیَةٍ اَهْلَکْناها اَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ) «بر قریهای که هلاک کردهایم برگشتن به
دنیا، حرام و نامقدور است، آنها بر نمیگردند.»
تحریم طبیعت: گاهی تحریم طبیعی و مقتضای طبیعت است که خدا چنان قرار داده است.
حرم مکّه را از آن حرم گویند که بعضی چیزها در آن تحریم شده به خلاف سایر مواضع،
همچنین است ماه حرام.
(اَوَلَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبی اِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ) «آیا جا ندادیم آنها را در حرم امنی که میوههای هر چیز به آنجا جمع میشود.»
در
اقرب الموارد گوید: حرمت چیزی است که هتک آن حلال و جایز نیست.
المسجد الحرام،
البیت الحرام، الشهر الحرام، همه از این بابند، یعنی اینها محترمند و حدودی دارند و چیزهایی در آنها حرام شده که در غیر آنها حرام نیست.
«رجل حَرَامٌ و قوم حَرَامٌ» در این
آیه بازداشتن تسخیر و اعمال قدرت خداست.
مثل:
(لا تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ اَنْتُمْ حُرُمٌ) «شکار را نکشید آنگاه که در حال احرام هستید.»
حُرُم (بر وزن شتر) جمع حرام است.
شخص در حال
احرام را حرام و مُحرم گویند که از چیزهایی
مُحَرَّمَاتِ اِحْرَام ممنوع است.
در این
آیه بازداشتن تسخیر و اعمال قدرت خدا است.
(اِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ مِنْها اَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ...) (تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب آفرينش الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است؛ كه چهار ماه از آن،
ماه حرام است و
جنگ در آن ممنوع مىباشد. اين، آيين هميشگى و استوار الهى است.)
(یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ) (از تو، درباره جنگ كردن در ماه حرام، سؤال مىكنند؛ بگو: «جنگ در آن، گناهى بزرگ است.)
ماههای حرام عبارتند از ذوالقعدة الحرام، ذوالحجة الحرام، محرّم الحرام و رجب. سه تای اوّلی پشت سرهمند و چهارمی تنها
و مابین
جمادی الثانی و
شعبان است. حکم چهار ماه مزبور حرمت جنگ در آنها است و اگر یک طرف احترام آنها را مراعات نکرد و ابتدا به جنگ نمود مراعات احترام آن برطرف دیگر لازم نیست چنانکه بعدا خواهد آمد.
ذیل
آیه چنین است
(فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ اَنْفُسَکُمْ) از این جمله فهمیده میشود که
معصیت در این چهار ماه گناهش بیشتر است در
المیزان میگوید: خداوند این چهار ماه را حرام کرد تا مردم از جنگ دست بکشند و
امنیت دائر شود و مردم به سوی
طاعت خدا روند. احترام این چهار ماه از
شریعت ابراهیم (علیهالسّلام) بود و عرب آنها را حتی در
بتپرستی محترم میشمردند.
(ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ) اشاره به آن است که این تحریم دین قائم به مصالح
بندگان است (به اختصار).
(فَاِذَا انْسَلَخَ الْاَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ.) (و هنگامى كه ماههاى حرام پايان گرفت،
مشرکان را هرجا يافتيد به
قتل برسانيد.)
بعضیها گفتهاند: مراد از ماههای حرام چهار ماه مشهور است، ولی سیاق آیات نشان میدهد که مراد از آنها چهار ماه مهلت است که در
آیه ۲ این
سوره ذکر شده است:
(فَسِیحُوا فِی الْاَرْضِ اَرْبَعَةَ اَشْهُرٍ) ((شما اى مشركان!)، چهارماه مهلت داريد آزادانه در زمين رفت و آمد كنيد)
نه ماههای حرام و این چهار ماه، حرام خوانده شده که مزاحمت بر مشرکان در آنها حرام بود. میدانیم که اعلام
سوره برائت توسط
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در
روز دهم ذو الحجّه سال نهم هجرت بود علی هذا اشهر حرم با ماههای مهلت تطبیق میشود و در این صورت الف و لام (الاشهر الحرم) برای عهد ذکری است و به
آیه دوّم راجع است چنانکه المیزان گفته است.
(الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ...) «ماه حرام در مقابل ماه حرام است و شکستن حرمتها را قصاصی هست هر که به شما تعدّی کرد به او تعدّی کنید همانطور که به شما تعدّی کرده.»
این
آیه حکایت از آن دارد که اگر کسی احترام ماه حرام را بشکند و جنگ را شروع نماید مراعات احترام آن برطرف دیگر لازم نیست:
(وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ) به طور عمومی میرساند که اگر کسی حرمت کسی را از بین ببرد و مراعات نکند، طرف در مقابله به مثل حق دارد، روشنتر از آن جمله:
(فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ) (و به طور كلّى هركس به شما حمله كرد، همانند حمله وى بر او حمله كنيد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد و زيادهروى ننماييد)
است که در افاده مطلب ابهامی ندارد.
(ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ) «آن است مطلب و هر که محترمهای خدا را تعظیم کند و بزرگ دارد آن برای او نزد پروردگارش خیر است.»
به قرینه آیات سابق روشن میشود که مراد از «حرمات»،
حج،
مسجد الحرام،
کعبه و غیره آنها است که بزرگداشتن آنها سبب خیر است.
و میشود گفت: که «حرمات» اعمّ از اینها است و خداوند بعد از شمردن قسمتی از آنها به طور کلی میفرماید: «تعظیم مطلق حرمات بر آدمی خیر و مفید است.»
(وَ فِی اَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ) (و در اموال آنها حقّى براى
سائل و محروم بود.)
محروم به معنی ممنوع است.
یعنی کسی که از روزی و درآمد کافی ممنوع است و مقابله با سائل نشان میدهد که او در عین حال که
فقیر است از کسی سئوال نمیکند و اظهار حاجت نمینماید:
(تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ) «با علامتشان آنها را میشناسی.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حرام»، ج۲، ص۱۲۲-۱۲۶.