حَبْط (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَبْط: (فَاُولئِکَ حَبِطَتْ اَعْمَالُهُمْ)«حَبْط» در اصل به گفته «
راغب»
در «
مفردات» به معنای این است که چهارپایی از علفهای نامناسب آنقدر بخورد که شکمش باد کند
و دستگاه گوارش او ضایع گردد
و چون این حالت سبب فساد غذا
و بی اثر بودن آن میگردد،
این واژه به معنای باطل
و بیخاصیت شدن، به کار میرود؛
لذا «
معجم مقائیس اللغة» معنای آن را «بطلان» ذکر کرده است.
چنین حیوانی بر اثر این حالت ظاهراً چاق
و چله به نظر میرسد، ولی
در باطن
مریض و بیمار است.
ترجمه
و تفاسیر آیات مرتبط با
حَبْط:
(يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ) (از تو، درباره جنگ کردن
در ماه حرام، سؤال میکنند؛ بگو: «
جنگ در آن، گناهی بزرگ است؛ ولی جلوگیری از راه خدا
و گرایش مردم به آیین حق
و کفر ورزیدن نسبت به او
و هتک احترام
مسجدالحرام،
و اخراج ساکنان آن، نزد
خداوند مهمتر از آن است؛
و ایجاد
فتنه،
و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق
و از
ایمان باز میدارد حتّی از
قتل مهمتر است.
و مشرکان، پیوسته با شما میجنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند؛ ولی هر کس از شما که از آیینش برگردد،
و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک گذشته او،
در دنیا و آخرت، بر باد میرود؛
و چنین کسانی اهل دوزخند؛
و جاودانه
در آن خواهند بود.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: کلمه
حبط به معنای باطل شدن عمل،
و از تاثیر افتادن آن است،
و در قرآن هم جز به عمل نسبت داده نشده، از آن جمله فرموده:
(لَئِنْ اَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ، وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ) و نیز فرموده:
(اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ، وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ، مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدی لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً، وَ سَیُحْبِطُ اَعْمالَهُمْ، یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اَطِیعُوا اللَّهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ، وَ لا تُبْطِلُوا اَعْمالَکُمْ) و ذیل همین آیه
سوره محمد که میان کفار
و مؤمنین مقابله انداخته، به آنان فرموده اعمالتان
حبط شده،
و به اینان میفرماید زنهار مواظب باشید عملتان باطل نگردد، دلالت دارد بر اینکه
حبط به معنای بطلان عمل است، همچنان که از آیه:
(وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِیها، وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ) نیز این معنا استفاده میشود
و قریب به آن آیه:
(وَ قَدِمْنا اِلی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ، فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً) است.
و سخن کوتاه اینکه کلمه (
حبط) به معنای باطل شدن عمل
و از تاثیر افتادن آن است، بعضی گفتهاند: اصل این کلمه از
حبط با حرکت است، یعنی با فتحه حا
و با،
و حبط به معنای پرخوری حیوان است، بطوری که شکمش باد کند،
و گاهی منجر به هلاکتش شود.
و آنچه خدای تعالی درباره اثر
حبط بیان کرده باطل شدن اعمال انسان هم
در دنیا و هم
در آخرت است، پس
حبط ارتباطی با اعمال دارد، از جهت اثر
آخرتی آنها، آری ایمان بخدا همانطور که زندگی
آخرت را پاکیزه میکند زندگی
دنیا را هم پاکیزه میسازد، همچنان که
قرآن کریم فرمود:
(مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ، فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ) (دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ) (
و کسانی که آیات ما،
و دیدار
آخرت را تکذیب
و انکار کنند، اعمالشان نابود میگردد؛ آیا جز آنچه را عمل میکردند
پاداش داده میشوند؟!)
علامه طباطبایی
در تفسیر المیزان میفرماید:
حبط عمل
و بیاجر بودن آن، خود یک نحو کیفر است، زیرا همانطوری که گفته شد پاداش هر عمل، نیکی خود عمل است
و وقتی عمل نیک بیاجر باشد پس
در حقیقت بیاجر کردن آن خود یک نحو کیفر است، چون نتیجه بیاجر شدن
حسنات کسی که هم حسنات دارد
و هم
سیئات این است که چنین کسی جز کیفر سیئات پاداش دیگری نداشته باشد.
البته ممکن هم هست آیه را طور دیگری معنا کرده
و بگوییم: مراد از جزاء، پاداش نیک است
و جمله
(هَلْ یُجْزَوْنَ اِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ) کنایه است از اینکه ایشان به هیچ عملی پاداش
و ثواب داده نمیشوند، چون بعد از
حبط، هیچ عمل صالحی ندارند، هم چنان که فرموده:
(وَ قَدِمْنا اِلی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً) و دلیل اینکه مراد از جزاء، پاداش
و ثواب میباشد این است که این جزاء همان جزای اعمال است که قبلا
در آیه ذکر شده بود،
و قهرا به قرینه ذکر
حبط، منظور از آن جزای اعمال صالح خواهد بود.
(دیدگاه شیخ طبرسی
در مجمع البیان:
)
(أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ) (ولی آنها کسانی هستند که
در آخرت، جز آتش، سهمی نخواهند داشت؛
و آنچه را
در دنیا برای غیر خدا انجام دادند، نابود میشود؛
و آنچه را عمل میکردند، باطل
و بیاثر خواهد شد.)
علامه طباطبایی
در تفسیر المیزان میفرماید: این آیه شریفه تهدید علیه کفاری است که
در برابر
حق خاضع نمیشدند
و یا آنکه حق بودن آن را فهمیده بودند ولی زندگی
دنیا را بر
آخرت ترجیح داده
آخرت را فراموش کرده بودند،
و در عین تهدید ایشان بیان بعضی از سنتهای جاری
در اسباب این فراموشی نیز هست
و روشن میشود که چطور میشود کفار از نعیم زندگی
آخرت مایوس میگردند.
توضیح اینکه، عمل آدمی هر طور که باشد تنها آن نتیجهای را که منظور آدمی از آن عمل است به او میدهد، اگر منظورش نتیجهای دنیوی باشد نتیجهای که شانی از شؤون زندگی
دنیای او را اصلاح میکند، از
مال و جمال
و جاه،
و یا بهتر شدن وضعش، عملش آن نتیجه را میدهد، البته
در صورتی آن نتیجه را میدهد که سایر اسبابی که
در حصول این نتیجه مؤثرند مساعدت بکنند،
و عملی که به این منظور انجام شده نتایج اخروی را ببار نمیآورد، زیرا فاعل آن، قصد آن نتایج را نداشته تا آن نتایج به دستش بیاید،
و صرف اینکه عملی ممکن است
و صلاحیت دارد که
در طریق
آخرت واقع شود کافی نیست
و رستگاری
آخرت و نعیم آن را نتیجه نمیدهد، مثلا
احسان به
خلق و حسن خلق (هم میتواند به نیت دوستیابی
و جاهطلبی
و نان قرض دادن انجام شود،
و هم به نیت پاداش اخروی
و تحصیل خوشنودی خدای تعالی) اگر به نیت خوشنودی خدا انجام نشود باعث اجر
و پاداش اخروی
و بلندی درجات نمیشود. به همین جهت است که میبینیم بعد از جمله مورد بحث فرموده:
(اُولئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ اِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِیها وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ)،
و خبر داده که آنان وقتی وارد
در حیات
آخرت میشوند، وارد
در خانهای میشوند که حقیقت
و واقعیتش آتشی است که تمامی اعمال
دنیایی آنان را میخورد، آن طور که آتش هیزم را از بین میبرد، خانهای که آنچه
در نظر این دنیاپرستان زیبا
و مایه خرسندی بود نابود میسازد
و آنچه را که کردند بی نتیجه
و خنثی مینماید.
(دیدگاه شیخ طبرسی
در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «حَبْط»، ص۱۷۷.