حَوْز (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَوْز (به فتح حاء و سکون واو) از
واژگان نهجالبلاغه به معنای ضمّ كردن نسبت به خود است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
حازَتْهُ (به فتح حاء و فتح زاء) به معنای جمع کردن؛
لا حُزْتُ (به ضم حاء و سکون زاء) به معنای حیازت ننمودهام؛
حِيزَتْ (به کسر حاء و فتح زاء) به معنای نرسیده بودم؛
انْحِیَازَکُمْ (به کسر الف، سکون نون و کسر حاء) به معنای عدول کردن؛
تَحوزکُمُ (به فتح تاء و ضم حاء) به معنای کنار میزدند؛
تَحوزونَهُمْ (به فتح تاء و ضم واو) به معنای رانده بودند؛
حازُوكُمْ (به فتح حاء و ضم واو) به معنای بیرون زدید، است.
از این مادّه دوازده مورد در نهجالبلاغه آمده است.
حَوْز به معنای جمع کردن و ضمّ کردن است.
حَیِّز به معنای مکان است.
«حازه حوزا: ضمّه و جمعه»
مواردی که در «نهجالبلاغه» استفاده شده به شرح ذیل میباشد.
حضرت علی (علیهالسلام) به
مصقلة بن هبیره فرماندار فراری مینویسد:
«بَلَغَنِي ... أَنَّكَ تَقْسِمُ فَيْءَ الْمُسْلِمِينَ الَّذِي حازَتْهُ رِماحُهُمْ وَ خُيُولُهُمْ، ... فِيمَنِ اعْتامَكَ مِنْ أَعْرابِ قَوْمِكَ.» «به من خبر رسيد تو غنيمت مسلمين را كه نيزهها و اسبهاى آنها جمع كرده ميان قوم خود كه تو را انتخاب كردهاند تقسيم مىكنى.»
امام (صلواتاللهعلیه) به
عثمان بن حنیف فرماندار
بصره درباره
زهد خود مینویسد:
«فَوَاللهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً... وَ لاَ حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً.» «به خدا قسم از دنيايتان ريزه طلایى گنج نكرده و از زمين آن به قدر وجبى حيازت ننمودهام.»
حضرت علی (علیهالسلام) در ذیل آیه
(أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ) میفرمایند:
وقتی این
آیه نازل شد، گفتم:
«يَا رَسُولَ اللهِ، ما هذِهِ الْفِتْنَةُ الَّتي أَخْبَرَكَ اللهُ بِها؟ فَقَالَ: «يا عَلِيُّ، إِنَّ أُمَّتِي سَيُفْتَنُونَ مِنْ بَعْدِي فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللهِ، أَوَ لَيْسَ قَدْ قُلْتَ لِي يَوْمَ أُحُد حَيْثُ اسْتُشْهِدَ مَنِ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ، وَ حِيزَتْ عَنِّي الشَّهادَةُ فَشَقَّ ذلِكَ عَلَيَّ، فَقُلْتَ لِي: «أَبْشِرْ فَإِنَّ الشَّهادَةَ مِنْ وَرائِكَ.» «ای
رسول خدا! این فتنهای که
خداوند از آن خبر داده چیست؟ فرمود: ای علی!
امت من بعد از من به فتنه دچار خواهند شد. عرض كردم: اى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مگر نه اين است كه در
جنگ احد پس از آن كه افرادى از مسلمانان شهيد شدند و من از اين كه به سعادت شهادت نرسيده بودم ناراحت شدم به من فرمودى «بشارت باد بر تو كه سرانجام شهيد خواهى شد.»
«انحياز» اگر با «عن» باشد به معنى عدول و اگر با «الى» باشد به معنى ميل است، ترک موضع، هزيمت نيز گفتهاند.
حضرت در بعضى از ايام
صفین به ياران خويش فرمود:
«وَ قَدْ رَأَیْتُ جَوْلَتَکُمْ وَ انْحِیازَکُمْ عَنْ صُفُوفِکُمْ تَحُوزُکُمُ الْجُفاهُ الطَّغامُ وَ أَعْرابُ أَهْلِ الشّامِ ....» «حركت و كنار رفتن از صفوفتان را ديدم كه تهى مغزان و اوباش اعراب شام شما را از موضع خود كنار مىزدند....»
حضرت به یارانش میفرمایند:
«وَ لَقَدْ شَفَى وَ حاوِحَ صَدْرِي أَنْ رَأَيْتُكُمْ بِأَخَرَة، تَحُوزُونَهُمْ كَما حازُوكُمْ.» «سوزشهاى دلم را شفا بخشيد كه در آخر ديدم شما آنها را را نديد چنانكه شما را رانده بودند و آنها را از موضع خودشان بيرون زديد.»
«حاز» در اين محلها با تقدير «عن» به معنى كنار زدن و كنار شدن است.
از این مادّه دوازده مورد در «نهجالبلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حوز»، ج۱، ص۳۱۲.