حمر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حُمْر (به ضم میم و سکون میم) از
واژگان نهجالبلاغه، به معنای سرخى است. «احمر» یعنی سرخرنگ. مؤنث آن حمراء است و احمرار یعنی سرخ شدن. از اين ماده هفت مورد در
نهجالبلاغه به كار رفته است.
حُمْربه معنای سرخی است.
حدود هفت مورد از این مادّه در
نهجالبلاغه به كار رفته است.
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) به
معاویه مینویسند:
«وَكَانَ رَسُولُ اللهِ (صلىاللهعليهوآله) إذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ، وَأَحْجَمَ النَّاسُ، قَدَّمَ أَهْلَ بَيْتِهِ فَوَقَى بِهِمْ أَصَحَابَهُ حَرَّ السُّيُوفِ وَالاَْسِنَّةِ.»«هرگاه آتش
جنگ شعله مىكشيد و مردم حمله مىكردند
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) اهلبیت خود را پيشاپيش لشكر قرار مىداد كه اصحابش از آتش شمشير و نيزه مصون بمانند.»
(شرح های نامه:
)
درباره
رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
«كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله)، فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ.»«هرگاه آتش
جنگ سخت شعلهور مىشد، ما به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پناه مىبرديم. و در آن ساعت هيچ يک از ما به دشمن از او نزديكتر نبود.»
(شرح های حکمت:
)
در مذمت یاران خود فرمود:
«فَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِم فِي أَيَّامِ الحَرِّ قُلْتُمْ: هذِهِ حَمَارَّةُ القَيْظِ أَمْهِلْنَا.»«هرگاه در ايّام
تابستان فرمان حركت به سوى
دشمن دادم، گفتيد: اندكى ما را مهلت ده.»
(شرح های حکمت:
)
در رابطه با
مروان بن حکم فرموده:
«أَما إِنَّ لَهُ إِمْرَةً كَلَعْقَةِ الْكَلْبِ أَنْفَهُ، وَهُوَ أَبو الاَْكُبُشِ الاَْرْبَعَةِ، وَسَتَلْقَى الاُْمَّة مِنْهُ وَمِنْ وَلَدِهِ يَوْمَاً أَحْمَرَ!.»«آگاه باشيد او
حکومت كوتاه مدّتى خواهد يافت، همانند مقدار زمانى كه سگى بينى خود را با زبان پاک كند! او پدر قوچهاى چهارگانه است! و امّت اسلام از دست او و پسرانش روز خونينى خواهند داشت.»
(شرح های حکمت:
)
هفت مورد از این ماده در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حمر»، ج۱، ص۳۰۲.