حمدالله حمدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حمدی، حمداللّه، حمدی، حمداللّه،
صوفی و
شاعر ترک قرن نهم و دهم بود.
او در ۸۵۳ در گوینوک، در نزدیکی بولو، متولد شد.
حمدی کوچکترین پسر
شیخ آق شمسالدین ، مرشد بیرامیّه و جانشین
حاجیبیرام ولی ، بود.
در ده سالگی پدر خود را از دست داد و احتمالا دوران کودکیِ سخت وی الهامبخش او در سرودن
مثنوی معروف
یوسف و
زلیخا شده است.
حمدی در مقدمه این اثر نقل کرده است که برادران نادان و شرورش، به دلیل محبت بسیار پدرشان به وی، با او بدرفتاری میکردند و به او
حسد میورزیدند.
اگرچه حمدی از برادرانش هیچ تمجیدی نکرده، اما نام برخی از آنان در منابع بهعنوان علمایی برجسته آمدهاست.
درباره دوران جوانی و تحصیلات وی اطلاعات اندکی در دست است. براساس آثار او و از آنجا که مدت کوتاهی در مدرسه محمد اول در بورسه تدریس میکرده، احتمالا تحصیلات کلاسیک داشته است.
از گلایهها و اشاراتی که در آثارش پراکنده است، بهخصوص در
مثنوی لیلی و مجنون ، معلوم میشود که هیچ سلطان، وزیر یا مقام عالیرتبهای از وی حمایت نکرده است.
بهزعم برخی تذکرهنویسان
او در اصل یوسف و زلیخا را با درج تقدیمنامهای در مقدمه، به بایزید دوم تقدیم کرده بود، اما چون از سلطان پاسخی نرسید، در نسخههای بعدی تقدیمنامه را حذف کرد و به جای آن چند خطی در شِکوه از
قضا و قدر نوشت.
حمدی در مدت اقامت کوتاهش در بورسه مرید
شیخ ابراهیم تَنّوری ، یکی از خلیفههای پدرش، شد و سپس در گوینوک انزوا در پیش گرفت.
به نوشته
حسن قنالیزاده حمدی زندگی خود را از طریق
استنساخ و فروختن
مثنوی (یوسف و زلیخای) خود تأمین میکرده است.
او در ۹۰۹ در گوینوک درگذشت و همانجا، در کنار مزار پدرش، به
خاک سپرده شد.
حمدی رسالههای گوناگونی درباره
مذهب و
تصوف تألیف کرده که از آنها اثری باقی نمانده است.
دیگر آثار او عبارتاند از:
دیوان، با حجمی کم، که نسخههای آن بسیار کمیاب است و مشخصه کاری
شاعر نیز به شمار نمیرود، زیرا حمدی با
مثنویهایش شناخته شدهاست.
غزلها و قصیدههای معمولیاش نیز، که اغلب با گرایش عرفانی در قالب اصطلاحات صوفیانه بیان شدهاند، اندیشه بدیعی را القا نمیکنند.
مثنوی یوسف و زلیخا، درباره داستان یوسف و همسر
فوطیفار (در منابع اسلامی قطفیر،
فرعون مصر ) است که به صبغه عرفانی سروده شده است.
این داستان در اصل براساس شواهد و تفاسیر قرآنی است که بعدها شاعران برجسته فارسیزبان آن را شرح و بسط دادهاند و در شرق و غرب ترکیه نیز دستمایه
مثنوی چندین شاعر شده است.
اثر حمدی در ۸۹۷ به اتمام رسید و شهرت بسیار یافت.
نسخههای بسیاری از آن در کتابخانههای
ترکیه و اروپا یافت میشود.
حمدی در کتاب خود گفته است که از یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی و بهخصوص از اثر منسوب به جامی پیروی کرده است.
در واقع بیشتر این
مثنوی با اثر جامی همخوانی دارد، با این تفاوت که وی به جای
بحر هَزَج از
بحر خفیف استفاده کرده و به پیروی از سبک شیخی، در جایجای
مثنوی، غزل آورده است.
این اثر که در ۹۰۵ به پایان رسیده، براساس افسانه معروف عربی سروده شده و با اثر مشابه جامی همنام است.
ارزش ادبی این
مثنوی از یوسف و زلیخا کمتر نبود، اما به اندازه آن محبوبیت نیافت و با ظهور
مثنوی فضولی
تقریباً نادیده گرفته شد.
این اثر تمثیلگونه بدیعترین اثر حمدی است.
در این داستان، بازرگان جوانی (روح
انسان ) از
قیصریه (سرزمین مقدّس)، به ارشاد
شیخ اوحدالدین ، با خادمان و مالالتجاره (قابلیتهای روح)، رهسپار
قسطنطنیه (این دنیای غمزده) میشود.
در آنجا زیبایی خیرهکنندهاش وزیر بیزانس (خِرَد پنهان) را بر آن میدارد که وی را به عنوان همسری مناسب برای دختر زیبایش برگزیند (لذت جسمانی).
بازرگان جوان از
ایمان راستین خود دست میکشد و خود را وقف معشوق میکند و آنان صاحب دو پسر میشوند.
بازرگان جوان روزی در حین اجرای مراسم مذهبی در کلیسای سنت سوفیا،
قرآن خود را میبیند که هنگام روی گرداندن از
اسلام ، در آنجا رها کرده بود.
وقتی آن را باز میکند به آیهای برمیخورد که افراد قسیالقلب را به بازگشت به سوی خدا فرا میخواند.
بازرگان جوان که نور
هدایت الهی در روحش جاری میشود، با صدای بلند گریه میکند.
وزیر و دخترش، با دیدن این نشانه قدسی اسلام میآورند و هر سه رهسپار قیصریه میشوند.
چون بیشتر
مثنویها معمولا به یکی از موضوعات رایج و شناخته شده جهان اسلام پرداختهاند، به نظر نمیرسد که این داستان بدیع توجه بسیاری را برانگیخته باشد، زیرا نسخههای خطی آن بسیار کمیاب است.
مثنوی قیافتنامه (کتاب چهرهها)،
مثنویای کوتاه در وزن خفیف درباره دانش سنّتی قیافهشناسی که به رابطه میان ویژگیهای جسمی و خصوصیات اخلاقی میپردازد و فاقد هرگونه ارزش ادبی خاص است.
مثنوی مولِد، درباره زندگی
پیامبر اسلام با تأکید خاص بر وقایع همزمان با تولد،
معراج ،
معجزات و درگذشت پیامبر.
این
مثنوی یکی از چندین شعر از این نوع ادبی است که مشهورترین آنها وسیلةالنجاة سلیمان چلبی است.
کتاب حمدی با کتاب سلیمان چلبی در جزئیات بسیاری تفاوت دارد اما از شور مدیحهسرایی مذهبی آن بیبهره است.
مثنوی احمدیه، در نعت پیامبر میباشد.
اگرچه برخی منابع نامآن را محمدیه ذکرکردهاند، خود حمدی بهوضوح نوشتهاست: «اینشعر را احمدیه نامیدم و در سال ۹۰۰ آن را به پایان بردم».
آثار حمدی تصحیح نشدهاند.
(۱) حسین انیسی، مناقب آق شمسالدین، نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه، بخش حاجی محمود، ش ۴۶۶۶.
(۲) ریاضی، تذکره.
(۳) ادرنه لی سهی، تذکره سهی، (استانبول) ۱۳۲۵.
(۴) احمد بن مصطفی طاشکوپریزاده، الشقائق النعمانیة فی علماءالدولة العثمانیة، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۵) محمد عاشق چلبی، مشاعرالشعرا: عاشق چلبی تذکره سی، چاپ گ م مردیت ـ اوئنز، لندن ۱۹۷۱.
(۶) حسن قنالیزاده، تذکرةالشعرا، چاپ ابراهیم قُتلُق، آنکارا ۱۹۷۸ـ۱۹۸۱.
(۷) لطیفی، تذکره لطیفی، چاپ احمد جودت، استانبول ۱۳۱۴.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حمدالله حمدی»، شماره۶۵۲۶.