• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حقیقت عموم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حقیقت عموم به شمول وضعی نسبت به همه افراد یک ماهیت اطلاق می‌شود.



حقیقت عموم، به معنای شمول و فراگیری وضع نسبت به مصادیق و افراد یک ماهیت است، و لفظ عام به سبب دلالت لفظی وضعی ، بر مصادیق و افراد ماهیتِ مرتبط با آن دلالت می‌کند و ناظر به افراد طبیعت آن است؛ برای مثال، در جمله «اکرم کل عالم» لفظ «کل» سبب می‌شود که حکم اکرام به تک تک افراد و مصادیق طبیعت «عالم» تعلق گیرد، هر چند تعرض دلالت آن بر افراد به صورت اجمال است؛ به خلاف جایی که به اسم علما ، به طور جدا جدا تصریح شود که مصداق تعرض به افراد به صورت تفصیل است.


مراد از عموم ، مفهوم آن نیست، بلکه مراد مصادیق خارجی آن است که منشا انتزاع این مفهوم شده است. بنابراین وقتی گفته می‌شود عام صلاحیت تخصیص را دارد، عنوان «عام» مراد نیست و در این مسئله تاثیری ندارد، بلکه مصادیق آن مراد است، مثل: «کل عالم» در «اکرم کل عالم» یا «کل فاسق» در «اهن کل فاسق» که صلاحیت تخصیص خوردن را دارند. در حقیقت ، عنوان عام یک «عنوان مشیر» است که با آن به مصادیق عام اشاره می‌شود و به صورت یک عنوان موضوعی و خاص در مسئله تاثیر ندارد، مانند این که از امام صادق علیه‌السّلام سئوال شد: «عمن آخذ معالم دینی؟؛ از چه کسی احکام و مسائل دینم را فرا بگیرم؟»، امام با اشاره به یکی از راویان و محدثان بزرگ، فرمود: «علیک بهذا الجالس؛ به سراغ شخصی که در این جا نشسته برو و مسائل و معارف دینت را از او بیاموز».
در این مثال، عنوان «الجالس» هیچ گونه دخالتی در مراجعه جهت به دست آوردن مسائل دینی ندارد، بلکه به شخصی اشاره دارد که از معارف دین آگاهی داشته و می‌توان از او استفاده کرد.


عموم و خصوص، همانند اطلاق و تقیید ، از صفات و عوارض معنا بوده و اتصاف لفظ به آنها به تبع معنا و به سبب رابطه خاص و نزدیک بین لفظ و معنا است.
[۳] فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۷، ص۵۸۱.



۱. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص۱۷۳.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۸۵.    
۳. فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۷، ص۵۸۱.
۴. عراقی، ضیاء الدین، نهایة الافکار، ج۱، ص۵۰۴.    



فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۴۲۸، برگرفته از مقاله «حقیقت عموم».    




جعبه ابزار