• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حضور امام علی در قضیه قرطاس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حدیث قرطاس ثابت می‌کند که خلیفه دوم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را متهم به هذیان‌گویی کرده و اجازه نداده است که وصیت خود را مکتوب نماید. با توجه به هتک حرمت پیامبر در این قضیه، این سوال پیش می‌آید که آیا امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در آنجا حضور داشت؟ اگر حضور داشت، چرا جواب اهانت‌کنندگان را نداد؟ در این مقاله به بررسی این سوالات می‌پردازیم.



این که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در قضیه قرطاس حضور داشته است، قطعی است؛ چرا که آن حضرت در زمان بیماری رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هیچگاه از آن حضرت جدا نشدند؛ مگر ضرورتی پیش می‌آمد؛ چنانچه شیخ مفید (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌نویسد:
وَکَانَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُفَارِقُهُ اِلَّا لِضَرُورَة.
امیرمومنان جز برای کارهای ضروری از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جدا نمی‌شدند!

۱.۱ - داستان حدیث قرطاس

شیخ مفید داستان حدیث قرطاس را این گونه نقل و در آن به صراحت می‌گوید که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در آن جا بوده است:
فَاَفَاقَ (علیه‌السّلام) فَنَظَرَ اِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ: ائْتُونِی بِدَوَاةٍ وَکَتِفٍ اَکْتُبْ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ اَبَداً. ثُمَّ اُغْمِیَ عَلَیْهِ فَقَامَ بَعْضُ مَنْ حَضَرَ یَلْتَمِسُ دَوَاةً وَکَتِفاً فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: ارْجِعْ فَاِنَّهُ یَهْجُرُ فَرَجَعَ وَنَدِمَ مَنْ حَضَرَهُ عَلَی مَا کَانَ مِنْهُمْ مِنَ التَّضْجِیعِ فِی اِحْضَارِ الدَّوَاةِ وَالْکَتِفِ فَتَلَاوَمُوا بَیْنَهُمْ فَقَالُوا: اِنَّا لِلَّهِ وَاِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ لَقَدْ اَشْفَقْنَا مِنْ خِلَافِ رَسُولِ اللَّهِ. فَلَمَّا اَفَاقَ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قَالَ بَعْضُهُمْ اَ لَا نَاْتِیکَ بِکَتِفٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَدَوَاةٍ؟ فَقَالَ: اَ بَعْدَ الَّذِی قُلْتُمْ؟ لَا وَ لَکِنَّنِی اُوصِیکُمْ بِاَهْلِ بَیْتِی خَیْراً. ثُمَّ اَعْرَضَ بِوَجْهِهِ عَنْ الْقَوْمِ فَنَهَضُوا وَبَقِیَ عِنْدَهُ الْعَبَّاسُ وَالْفَضْلُ وَعَلِیُّ بْنُ ابی‌طَالِبٍ وَاَهْلُ بَیْتِهِ خَاصَّةً. فَقَالَ لَهُ الْعَبَّاسُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ اِنْ یَکُنْ هَذَا الْاَمْرُ فِینَا مُسْتَقَرّاً بَعْدَکَ فَبَشِّرْنَا وَاِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ اَنَّا نُغْلَبُ عَلَیْهِ فَاَوْصِ بِنَا. فَقَالَ: اَنْتُمُ الْمُسْتَضْعَفُونَ مِنْ بَعْدِی. وَاَصْمَتَ فَنَهَضَ الْقَوْمُ وَهُمْ یَبْکُونَ قَدْ اَیِسُوا مِنَ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).

هنگامی حال رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کمی بهبود یافت، نگاهی به مردم کرده و فرمود: دوات و شانه گوسفندی حاضر کنید تا مطلبی را بنویسم که پس از آن برای همیشه گمراه نشوید، در همان حال رسول خدا از حال رفت. یکی از حاضران برخواست تا دستور حضرت را انجام دهد، عمر گفت: برگرد؛ زیرا او هذیان می‌گوید، آن مرد منصرف شد. کسانی که آن جا حضور داشتند، از این که در اجرای دستور رسول خدا را کوتاهی کرده بودند، ناراحت شدند، با یکدیگر گفتگو کردند و کلمه استرجاع «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ» را بزبان رانده و از مخالفت با فرمان رسول خدا بیمناک بودند. هنگامی که دوباره حال رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بهتر شد، برخی گفتند آیا اجازه می‌دهید تا دوات و شانه حاضر نمائیم؟ آن حضرت فرمود: آیا بعد از این سخنی که گفتید؟ دوات و شانه نیاورید؛ ولی شما را سفارش می‌کنم که با اهل بیتم به نیکی رفتار کنید. سپس روی خود را از مردم برگرداند، مردم برخواستند و به خانه‌های خود رفتند؛ اما عباس، فضل بن عباس و علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) باقی ماندند.
عباس عرض کرد: ‌ای پیامبر خدا! اگر خلافت بعد از شما به ما خواهد رسید، و می‌دانید که ما پیروز خواهیم شد، به ما بشارت داده و راهنمائی کنید، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: شما بعد از من بی چاره خواهید شد، سخن دیگری نفرمود، این عده هم با کمال ناامیدی و در حالی که گریه می‌کردند، از خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مرخص شدند.
بنابراین اصل حضور آن حضرت در قضیه قرطاس قطعی است.


اما اینکه چرا آن امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در مقابل اهانت‌کنندگان به پیام آور خدا سکوت کرد و جواب آن‌ها را نداد؟ در جواب به این سوال، به چند نکته باید توجه کرد:

۲.۱ - حرمت سبقت بر پیامبر

در خصوص حرمت سبقت بر پیامبر به دو نکته می‌توان اشاره کرد:

۲.۱.۱ - دیدگاه قرآن

طبق آیه اول سوره حجرات، پیشی‌گرفتن بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حرام است و مسلمانان حق ندارند در حضور آن حضرت بر ایشان پیشی بگیرند:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیم؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزی را بر خدا و رسولش مقدّم نشمرید (و پیشی مگیرید)، و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست.»

۲.۱.۲ - سیره امیرمؤمنان

امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) همواره تابع محض و دنباله رو رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده و هرگز نه در گفتار و نه در عمل بر پیامبر خدا پیشی نگرفته است؛ چنانچه خود آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرماید:
«وَقَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بِالْقَرَابَةِ الْقَرِیبَةِ وَالْمَنْزِلَةِ الْخَصِیصَةِ وَضَعَنِی فِی حِجْرِهِ وَاَنَا وَلَدٌ یَضُمُّنِی اِلَی صَدْرِهِ وَیَکْنُفُنِی فِی فِرَاشِهِ وَیُمِسُّنِی جَسَدَهُ وَیُشِمُّنِی عَرْفَهُ وَکَانَ یَمْضَغُ الشَّیْ ءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیهِ وَمَا وَجَدَ لِی کَذْبَةً فِی قَوْلٍ وَلَا خَطْلَةً فِی فِعْلٍ وَلَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مِنْ لَدُنْ اَنْ کَانَ فَطِیماً اَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلَائِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکَارِمِ وَمَحَاسِنَ اَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَنَهَارَهُ وَلَقَدْ کُنْتُ اَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ اَثَرَ اُمِّهِ یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ اَخْلَاقِهِ عَلَماً وَیَاْمُرُنِی بِالِاقْتِدَاءِ بِهِ.»

شما موقعیّت مرا نسبت به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در خویشاوندی نزدیک، در مقام و منزلت ویژه می‌دانید، پیامبر مرا در اتاق خویش می‌نشاند، در حالی که کودک بودم مرا در آغوش خود می‌گرفت، و در بستر مخصوص خود می‌خوابانید، بدنش را به بدن من می‌چسباند، و بوی پاکیزه خود را به من می‌بویاند، و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می‌گذارد، هرگز دروغی در گفتار من، و اشتباهی در کردارم نیافت.
از همان لحظه‌ای که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ‌ترین فرشته (جبرئیل) خود را مامور تربیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کرد تا شب و روز، او را به راه‌های بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند،
و من همواره با پیامبر بودم چونان فرزند که همواره با مادر است، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هر روز نشانه تازه‌ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار می‌فرمود، و به من فرمان می‌داد که به او اقتداء نمایم.
و در خطبه ۱۹۷ می‌فرماید:
«وَلَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ اَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اَنِّی لَمْ اَرُدَّ عَلَی اللَّهِ وَلَا عَلَی رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ وَلَقَدْ وَاسَیْتُهُ بِنَفْسِی فِی الْمَوَاطِنِ الَّتِی تَنْکُصُ فِیهَا الْاَبْطَالُ وَتَتَاَخَّرُ فِیهَا الْاَقْدَامُ نَجْدَةً اَکْرَمَنِی اللَّهُ بِهَا؛ اصحاب و یاران حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که حافظان اسرار او می‌باشند، می‌دانند که من حتی برای یک لحظه هم مخالف فرمان خدا و رسول او نبودم، بلکه با جان خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را یاری کردم. در جاهایی که شجاعان قدم‌هایشان می‌لرزید، و فرار می‌کردند، آن دلیری و مردانگی را خدا به من عطا فرمود.»

حال چگونه امکان دارد که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) قبل از این که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سخنی بگوید، شروع به سخن گفتن و با نص صریح آیه قرآن کریم مخالفت نماید؟
طبق آیه‌ای که ذکر شد، پیشی گرفتن بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حرام بوده است و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) اگر پیش از رسول خدا سخن می‌گفت در حقیقت با نص صریح این آیه مخالفت می‌کرد.
بلی اگر رسول خدا دستور می‌دادند که دهان اهانت‌کنندگان را ببندد، قطعا امیرمؤمنان اطاعت و با تمام وجود از آن حضرت دافع می‌کرد؛ اما زمانی که رسول خدا حضور دارد و ایشان هنوز اقدامی نکرده است، چگونه امکان دارد که امیرمؤمنان بر آن حضرت پیشی بگیرد و اقدامی بر خلاف نص قرآن کریم نماید؟

۲.۲ - حرمت نزاع در حضور پیامبر

در خصوص حرمت نزاع در حضور پیامبر به چند نکته می‌توان اشاره کرد:

۲.۱.۱ - دیدگاه قرآن

خداوند در آیه ۴۶ سوره انفال هر نوع نزاع و درگیری؛ آن هم در حضور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را حرام اعلام کرده است:
«وَاَطیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ ریحُکُمْ وَاصْبِرُوا اِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین؛ و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت‌کنندگان است!»

و در آیه دیگر می‌فرماید:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا اَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ اَنْ تَحْبَطَ اَعْمالُکُمْ وَاَنْتُمْ لا تَشْعُرُون؛ ‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن‌گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می‌کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمی‌دانید!»

۲.۲.۲ - نزاع در حضور پیامبر

با توجه به آیات فوق نزاع در حضور پیامبر حرام است؛ اما در داستان قرطاس، دعوا و نزاع در حضور پیامبر رخ داد. در این خصوص به چند روایت می‌توان استشهاد کرد:

۲.۲.۲.۱ - روایت اول

در روایت بخاری نیز آمده است:
«فَاخْتَلَفُوا وَکَثُرَ اللَّغَطُ قال قُومُوا عَنِّی ولا یَنْبَغِی عِنْدِی التَّنَازُعُ؛ دعوا کردند و سر و صدا بلند شد؛ پیامبر فرمودند: از نزد من برخیزید که سزاوار نیست در نزد پیامبری دعوا کنند!»

۲.۲.۲.۲ - روایت دوم

در روایت دیگر آمده است:
«فَتَنَازَعُوا ولا یَنْبَغِی عِنْدَ نَبِیٍّ تَنَازُعٌ؛ دعوا کردند با اینکه سزاوار نیست در نزد پیامبران دعوا کنند!»

۲.۲.۳ - نتیجه‌گیری

اگر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) جواب آن‌ها را می‌داد و بر آوردن دوات و قلم اصرار می‌ورزید، مجبور بود که با آن‌ها به نزاع بپردازد و نزاع و درگیری در حضور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شایسته نبود؛ از این رو امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) منتظر فرمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ماند و از نزاع و درگیری با اهانت‌کنندگان و بلند کردن صدای خود در حضور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خودداری کرد. یعنی پاسخ دادن (در حضور رسول خدا) عملی ناپسند بود و امیرمومنان قطعا چنین عمل ناپسندی را انجام نمی‌دادند.
حرمت سبقت بر پیامبر و حرمت نزاع در حضور پیامبر، پاسخ‌های اصلی شیعیان به کسانی است که این شبهه را مطرح می‌کنند!

۲.۳ - موافقت با نوشتن وصیت

در متن روایت قرطاس آمده است:
«منهم من یقول قَرِّبُوا یَکْتُبْ لَکُمْ النبی صلی الله علیه وسلم کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ وَمِنْهُمْ من یقول ما قال عُمَرُ؛ گروهی می‌گفتند که (کاغذ را) پیش آورید که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای شما کتابی بنویسد که بعد از ایشان گمراه نشوید، عده‌ای نیز سخن عمر را تکرار می‌کردند!»

در صورتی که اهل‌سنت ادعا دارند، پاسخ دادن به عمر، عملی نیک بوده است و عمر اشتباه کرده است، از ایشان می‌پرسیم به چه دلیل می‌گویید که در این فرض، امیرمومنان (علیه‌السّلام) جزو پاسخ دهندگان نبوده است؟ با توجه به تبعیت بی چون و چرای امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اصرار ایشان بر انجام کار نیک، قطعا یکی از کسانی که اصرار بر آوردن نامه داشتند آن حضرت بود.
بنابراین اگر اهل‌سنت می‌گویند که باید امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) جواب اهانت‌کنندگان را می‌داد و این کار، کار نیکویی بوده است، قطعا امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) جزء کسانی بوده است که با آوردن دوات و قلم موافق بوده و بر این امر اصرار داشته است.

۲.۴ - افشای چهره مدعیان خلافت

احتمال دیگر این است که شاید هدف رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از این دستور، افشای چهره کسانی بود که ادعای جانشینی آن حضرت را داشتند و تمام تلاش خود را برای به دست آوردن آن از مدت‌ها پیش آغاز کرده بودند.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌خواست به مسلمانان بفهماند کسانی که به ایشان نسبت هذیان ـ نستجیر بالله ـ می‌دهند، صلاحیت و شایستگی اداره جامعه اسلامی را ندارند و نمی‌توانند مرجعیت علمی و سیاسی جامعه اسلامی را به عهده بگیرند؛ به ویژه این که رسول خدا دستور داد که مخالفت کنندگان با دستورش از خانه خارج شوند و فرمود «قوموا عنی».
با توجه به ارتباط نزدیک امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، قطعا از این مساله آگاه بوده و به همین خاطر منتظر سخن گفتن رسول خدا ماند و از هر اقدامی خودداری کرد.

۲.۵ - اتمام حجت با مسلمانان

هرچند که رسول خدا جانشینی امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را از نخستن روز بعثت تا آخرین لحظات عمر شریفشان بارها و بارها اعلام کرده بود؛ اما از آن جایی که دوست نداشت که ثمره زحمات بیست ساله اش برباد رود؛ برای اتمام حجت باردیگر تصمیم گرفت که وصیت نامه اش را به صورت مکتوب در اختیار مسلمانان قرار دهد تا اگر در آینده جامعه اسلامی دچار مشکلاتی شد، کسی نگوید که چرا پیامبر خدا کوتاهی کرد و راه را به مردم نشان نداد؟
در حقیقت رسول خدا می‌خواست عدم قابلیت صحابه را به همه مردم نشان دهد که آن‌ها بودند که نگذاشتند اسلام مسیری را طی کند که خدا و رسولش ترسیم کرده بودند؛ چنانچه ابن‌عباس با صراحت این مطلب را بیان کرده است:
«قال قُومُوا عَنِّی قال عُبَیْدُ اللَّهِ فَکَانَ بن عَبَّاسٍ یقول اِنَّ الرَّزِیَّةَ کُلَّ الرَّزِیَّةِ ما حَالَ بین رسول اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَبَیْنَ اَنْ یَکْتُبَ لهم ذلک الْکِتَابَ من اخْتِلَافِهِمْ وَلَغَطِهِمْ؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند از نزد من برخیزید؛ ابن‌عباس می‌گفت: بیشترین مصیبت این بود که با اختلاف و سر و صدایشان، بین پیامبر و نوشتن این نامه، مانع شدند.»


۱. الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم ابی‌عبدالله العکبری البغدادی (متوفای۴۱۳ ه)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۴ ۱۸۵، تحقیق:مؤسسة آل البیت (علیهم‌السّلام) لتحقیق التراث، ناشر:دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان، الطبعة:الثانیة، ۱۴۱۴ه - ۱۹۹۳م.    
۲. حجرات/سوره۴۹، آیه۱.    
۳. نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۳۰۰، خ۱۹۲.    
۴. نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۳۱۱، خ۱۹۷.    
۵. انفال/سوره۸، آیه۴۶.    
۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۲.    
۷. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۱، ص۳۴، کِتَاب الْعِلْمِ، بَاب کِتَابَةِ الْعِلْمِ.    
۸. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۴، ص۶۹.    
۹. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۶، ص۹.    
۱۰. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۴، ص۹۹.    
۱۱. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۷، ص۱۲۰.    
۱۲. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۹، ص۱۱۱.    
۱۳. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۷، ص۱۲۰.    
۱۴. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۹، ص۱۱۱.    



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در قضیه قرطاس حضور داشت؟ اگر حضور داشت، چرا جواب اهانت‌کنندگان را نداد؟»    






جعبه ابزار