حضرت صالح (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت صالح (علیهالسلام) از پیامبران عظیمالشان (علیهمالسلام) است.
نامش در
قرآن کریم ۹ بار آمده و از حیث زمان بعد از
حضرت نوح (علیهالسلام) و قبل از
حضرت ابراهیم (علیهالسلام) است.
حضرت صالح (علیهالسلام) از پیامبران عظیمالشان (علیهمالسلام) که نامش در کلام اللّه مجید ۹ بار آمده و از حیث زمان بعد از حضرت نوح (علیهالسلام) و قبل از حضرت ابراهیم (علیهالسلام) است.
به مواردی از
حضرت صالح (علیهالسلام) که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
مشروح احوال این پیامبر عظیمالشان و گفتگوهایش با قوم نافرمان در ایات زیر مذکور است:
(وَ إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَ لاَ تَمَسُّوهَا بِسُوَءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ.) (و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم؛ گفت: «اى قوم من! تنها
خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست. دليل روشنى از طرف
پروردگارتان براى شما آمده: اين «
ناقه» الهى براى شما نشانهاى است؛ بگذاريد در
زمین خدا به چرا مشغول شود و هيچ گونه آزارى به آن نرسانيد، كه
عذاب دردناكى شما را خواهد گرفت!)
(قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ.) (ولى اشراف مستكبر قوم او، به مستضعفانى از آنها كه ايمان آورده بودند، گفتند: «آيا به راستى شما يقين داريد كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او براى آن فرستاده شده، ايمان آوردهايم.»)
(فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ.) (سپس «ناقه» را پى كردند و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند و گفتند: «اى صالح! اگر تو از فرستادگان خدا هستى، آنچه را از عذاب الهى به ما وعده مىدهى، بياور!»)
(وَ إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ.) (و به سوى قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را فرستاديم؛ گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست! اوست كه شما را از زمين آفريد و آباد كردن آن را به شما سپرد! از او آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او باز گرديد، كه پروردگارم به بندگان خود نزديک و اجابت كننده خواستههاى آنها است!»)
(قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ.) (گفتند: «اى صالح! تو پيش از اين، در ميان ما مايه اميد بودى! آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مىپرستيدند، نهى مىكنى؟! در حالى كه ما، در مورد آنچه به سوى آن دعوتمان مىكنى، در شكى توأم با بد گمانى هستيم!»)
(فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَ الَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ.) (و هنگامى كه فرمان مجازات ما فرارسيد، صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود از آن عذاب و از رسوايى آن روز، رهايى بخشيديم؛ چرا كه پروردگارت توانا و شكستناپذير است.)
(وَ يَا قَوْمِ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَ مَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ.) (و اى قوم من! دشمنى و مخالفت با من، سبب نشود كه شما به همان سرنوشتى كه قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شويد و سرزمين قوم لوط از شما چندان دور نيست.)
(إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ.) (هنگامى كه برادرشان صالح به آنان گفت: «آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟!)
(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ.) (ما به سوى «ثمود»، برادرشان «صالح» رافرستاديم كه: خداى يگانه را بپرستيد؛ امّا آنان به دو گروه تقسيم شدند و به مخاصمه پرداختند.)
این رسول گرامی بر
قوم ثمود مبعوث گردید که قومی بتپرست بودند، چنانکه از قولش
(یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ اِلهٍ غَیْرُهُ.) (اى قوم من! تنها
خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست.)
و از کلام قومش
(اَ تَنْهانا اَنْ نَعْبُدَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا.) (آيا ما را از
پرستش آنچه پدرانمان مىپرستيدند،
نهی مىكنى؟!)
روشن میشود.
تفصیل حالات قوم ثمود و محل سکونت آنها و کیفیّت و حقیقت عذابشان در «ثمد» گذشت.
حضرت صالح (علیهالسلام) هرچه بیشتر
تبلیغ کرد در قوم خویش گوش شنوا نیافت گفتند: وجود تو و پیروانت برای ما مایه شومی است. تصمیم گرفتند او و خانوادهاش را شب هنگام بکشند.
(قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَ بِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ.) (قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ • مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ.) «گفتند: تو جادو زدهای. تو مثل مایی چه مزیتی داری تا پیامبر شوی؟»
(قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ.) «گفتند: پیش از این امیدها از تو داشتیم آیا ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند منع میکنی؟!»
آخر کار
ناقه صالح را که
معجزه آن حضرت و حیوانی مفید بود بکشتند و گفتند: اگر از پیامبرانی عذابی که وعده میدهی بیاور.
(فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ.) فرمود: سه روز در خانههای خویش خوش باشید این وعده دروغ ندارد.
(فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ.) سه روز مهلت ظاهرا برای آن بود که شاید در عرض آن متنبه شده و به سوی خدای مهربان رو آورند، چنانکه از آیه ۴۶
نمل روشن میشود.
سرانجام صاعقه شدیدی بر آنها باریدن گرفت و همه را با آتش و صیحه خود از بین برد (رجوع به ثمد)
صالح با پیروان خویش از عذاب نجات یافت.
(فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَ الَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ.) و آنگاه که به سر اجساد بیجان آمد با کمال تاسف فرمود:
(فَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ اَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ) «ای قوم رسالت خدا را به شما رساندم و شما را
نصیحت کردم، لیکن ناصحان را دوست ندارید.»
نام این پیامبر عظیمالشان (علیهمالسلام) ۹ بار در
قرآن مجید آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صالح»، ج۴، ص۱۴۴.