• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حصین بن نمیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




حُصَین‌ بن نُمَیر، از سرداران بنی‌امیه در دوران معاویه، یزید و مروان بن حکم بود. وی از امرای معاویه در مصر بود و در جنگ صفین در مقابل علی‌ (علیه‌السّلام) قرار گرفت. به شهادت رساندن امام حسین (علیه‌السّلام) از تاریک‌ترین نقاط زندگی وی محسوب می‌شود.



با جستجو در پرونده‌ی سیاه حکومت بنی‌امیه، می‌توان نام اشخاص پلیدی را مشاهده نمود که در دشمنی با خاندان اهل بیت (علیهم‌السّلام) از هیچ امری دریغ ننمودند. هر کدام به نحوی، در راستای حذف امامان شیعه (علیهم‌السّلام) و اذیت و آزار پیروان و دوستداران این خاندان، جنایاتی را مرتکب شدند. یکی از این افراد شخصی به نام «حصین بن نمیر سکونی» است.
«حصین بن نمیر بن اسامة بن زهیر بن درید بن جشیش سکونی» (سکون از قبیله کنده است) یا «حصین بن تمیم» از سران امویان و از دشمنان آل علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)، از قبیله کنده و از «بنی‌تمیم» است که از دشمنان سرسخت اهل بیت (علیهم‌السّلام) بود. در تاریخ آمده که حصین خرمای صدقه می‌دزدید.
[۵] مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابی بکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق عبد الحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۴ش، چاپ سوم، ص۲۴۷.
وی از امرای معاویه در مصر بود و در جنگ صفین در مقابل علی‌ (علیه‌السّلام) قرار گرفت. به شهادت رساندن امام حسین (علیه‌السّلام) از تاریک‌ترین نقاط زندگی وی محسوب می‌شود.


نسب وی به شَبیب‌ بن سَکُون، از بزرگان قبیله کِنْدَه (از قبایل عرب یمانی)، می‌رسد. مسعودی
[۹] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۸۲.
نام او را در فهرست کاتبان پیامبر آورده است.


در سال ۱۱، در روزگار خلافت ابوبکر، از حصین ‌بن نمیر در جنگهای ردّه یاد شده است. هنگامی که ابوبکر، زیاد بن لَبید را برای جمع‌آوری زکات بنی عَمرو بن معاویه گسیل کرد و آنان حاضر به پرداخت زکات نشدند، زیاد، حصین‌ بن نمیر را مأمور سرکوبی آنان کرد.


در زمان خلافت عمر بن خطّاب، هنگام فتح قادسیه در سال چهاردهم هجرت، لشکری چهار هزار نفری به فرماندهی سعد بن ابی‌ وَقّاص برای فتح عراق فرستاده شد که حصین‌ بن نمیر و گروهی از قبیله سَکون نیز در آن بودند.


در روایتی، حصین‌ بن نمیر سرسخت‌ترین دشمن در جنگ با علی علیه‌السلام خوانده شده است ولی نصر بن مزاحم در کتاب وقعة صفّین، اگر چه از حصین به عنوان یکی از سرداران معاویه یاد کرده، در شرح جنگ صفّین از او نامی نبرده است. به نوشته نصر بن مزاحم، معاویه در نامه‌ای به مصریان، از آنان خواست که به کمک حصین‌ بن نمیر و معاویة بن خُدَیج ــکه هر دو در مصر بودندــ در مقابل فرماندار حضرت علی، قیس‌ بن سعد، بایستند. ظاهرآ حصین‌ بن نمیر در زمان جنگ صفّین در مصر بوده است.


حصین یکی از رؤسای اهل شام بود که در سال ۵۶ معاویه را تشویق کرد یزید را به ولیعهدی برگزیند.


این دوران را در ۵ برهه زمانی ذیل بررسی می‌کنیم:
در کوفه؛ شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)؛ شهادت حبیب بن مظاهر؛ فاجعه حره و شورش عبدالله بن زبیر.

۷.۱ - حصین در کوفه

در پاره‌ای روایات از حصین‌ بن نمیر به عنوان صاحب شُرطه (رئیس پلیس) عبیداللّه‌ بن زیاد در سال ۶۰، و از وی در شمار سرداران لشکر عبیداللّه، ضمن رویدادهای قیام امام حسین علیه‌السلام و واقعه کربلا، نام برده‌اند؛ اما ظاهرآ وی را با حصین‌ بن تَمیم تمیمی اشتباه کرده‌اند. طبری همه جا از حصین‌ بن تمیم تمیمی به عنوان صاحب شرطه عبیداللّه یاد کرده و از وی در حوادث مربوط به قیام امام حسین یاد کرده است.
پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری، یزید به جای وی بر مسند حکومت نشست. یزید در ابتدای خلافت خود، دستور داد تا از امام حسین (علیه‌السّلام) بیعت بگیرند یا او را به قتل برسانند. وقتی یزید متوجه شد کوفیان برای امام نامه نوشتند تا از مکه به کوفه بیاید و آنان را رهبری کند، و از طرفی دیگر «نعمان بن بشیر» حاکم کوفه قادر به کنترل اوضاع نبود، به همین خاطر یزید او را عزل کرده و «عبیدالله بن‌ زیاد» را به جای او برگزید. ابن زیاد با ورود به کوفه، به شدت تمام حرکات را زیر نظر گرفت. وی وقتی از ورود «مسلم بن عقیل» سفیر امام به کوفه مطلع شد، «حصین بن نمیر» را که رئیس پلیس وی بود، (بنابر قولی) فراخواند و به او گفت : «مادرت به عزایت بنشیند، اگر کوچه‌ای از کوچه‌های شهر را نادیده بگیری و از ابتدای صبح باید تمام خانه‌ها را جستجو کنی تا مسلم را دستگیر کنی.»
یکی از جنایاتی که حصین بن نمیر در کوفه مرتکب شد، دستگیری نماینده امام حسین (علیه‌السّلام) یعنی «قیس بن مسهر صیداوی» در «قادسیه» بود که به منظور رساندن پیام امام به مردم کوفه مبنی بر حرکت ایشان به سمت آنها، عازم این شهر شده بود.

۷.۲ - حصین و شهادت امام حسین

زمانی که ابن زیاد از حرکت امام حسین (علیه‌السّلام) آگاه شد، چند نفر را با سپاهیانی تجهیز نمود و به سوی وی فرستاد. از جمله این افراد شمر بن ذی‌الجوشن و حصین بن نمیر بودند.
در روز عاشورای سال ۶۱ در کربلا، عمر بن سعد، حصین را فرا خواند و سوارانی که اسبانشان زره‌پوش بود و پانصد تیر‌انداز را در اختیار او قرار داد. او با این سپاه به امام و یارانش حمله کرده و آن‌ها را تیر باران نمودند.
نقل شده است، وقتی تشنگی بر امام سخت آمد و می‌خواست از فرات آب بنوشد، حصین بن نمیر تیری پرتاب کرد و لب‌های مبارک امام را زخمی‌ نمود و خون از آن جاری شد.
در پایان این واقعه‌ی غم‌انگیز، عمر بن سعد دستور داد که هر قبیله‌ای، تعدادی از شهدای کربلا را بر سر نیزه کنند و به کوفه وارد شوند. سهم قبیله بنی‌تمیم نیز از این سرها چهارده عدد بود که سردار این قبیله، حصین بن نمیر بود.
[۴۷] کوفی، ابن اعثم ابو محمد احمد، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲ش.


۷.۳ - حصین و شهادت حبیب بن مظاهر

هنگامی‌که ظهر عاشورا شد، امام خطاب به یکی از یارانش فرمود: «از آن‌ها بخواه دست از ما بدارند تا نماز بر پا داریم.» حصین بن تمیم گفت: «نمازتان قبول نمی‌شود.» حبیب بن مظاهر در جواب او گفت: «می‌گویی نماز از خاندان پیامبر خدا قبول نمی‌شود؛ اما از تو قبول می‌شود! » راوی می‌گوید: حصین بن تمیم حمله آورد و حبیب بن مظاهر به مقابله وی رفت و اسب وی را با شمشیر زد که روی پا بلند شد و سوار از آن بیفتاد و یاران حصین او را بردند و نجات دادند.
سپس حبیب جنگ سختی کرد. آن‌گاه یکی از بنی‌تمیم به نام «بدیل بن صریم» به او حمله برد که با شمشیر به سرش زد و آن گاه یکی دیگر از مردم بنی‌تمیم به او حمله آورد و با نیزه ضربتی دیگر بر او وارد کرد که بیفتاد. وقتی حبیب خواست برخیزد، حصین با شمشیر بر وی زد که بیفتاد و مرد تمیمی‌ پیاده شد و سرش را برید.
حصین به او گفت: «من در کار کشتن وی همدست تو بودم.» دیگری گفت: «به خدا کسی جز من او را نکشت.» حصین گفت: «سر را به من بده که به گردن اسبم بیاویزم که مردم ببینند و بدانند که در کشتن وی همدست بوده‌ام. سپس آن را بگیر و پیش عبید‌الله بن زیاد ببر که مرا به آن‌چه بابت کشتن وی به تو می‌دهند حاجت نیست.» اما مرد تمیمی‌نپذیرفت؛ ولی قومشان این گونه آن‌ها را صلح دادند که سر حبیب بن مظاهر را به حصین داد و آن را به گردن اسب خویش آویخت و در اردوگاه گردانید. سپس به او باز داد و چون به کوفه رسید، دیگری سر حبیب را گرفت و به سینه اسب خویش آویخت و سوی ابن زیاد در قصر رفت.

۷.۴ - حصین در فاجعه حره

در واقعه حَرّه (اواخر سال ۶۳)، حصین‌ بن نمیر از سرداران همراه مسلم‌ بن عُقبه بود که از دمشق روانه مدینه شد. حصین فرماندهی اهل حِمْص را برعهده داشت. در آخر محرّم سال ۶۴ مسلم‌ بن عقبه ــ پس از سرکوب قیام مردم مدینه، در حالی که برای سرکوب شورش عبداللّه‌ بن زبیر روانه مکه بودــ درگذشت و بنابر سفارش یزید، حصین ‌بن نمیر فرماندهی سپاه را برعهده گرفت.

۷.۵ - حصین و شورش ابن زبیر

مردم در مکه با ابن ‌زبیر بیعت کرده بودند.مسلم بن عقبه پس از فراغت از شورش مدینه، به سمت عبدالله بن زبیر در مکه روان شد؛ ولی مرگش فرا رسید به همین خاطر سران سپاه را نزد خود خواند و گفت: «امیرالمؤمنین یزید به من دستور داده که اگر مرگم فرا رسید، حصین بن نمیر سکونی را جانشین خویش کنم. به خدا اگر کار به دست من بود، چنین نمی‌کردم؛ ولی نافرمانی از یزید را به هنگام مرگ خوش ندارم.» آن گاه حصین بن نمیر را پیش خواند و گفت: «ای خر زاده! بنگر و آن‌چه را با تو می‌گویم به خاطر بسپار. خبر بسیار گیر، و سخن هیچ قرشی را گوش مگیر، مردم شام را از دشمنان باز مدار و بیشتر از سه روز توقف مکن و ابن زبیر فاسق را از بین ببر.»
وقتی مسلم بن عقبه را در مشلّل دفن کردند، حصین بن نمیر در ماه محرم حرکت کرد و در ۲۵ یا ۲۶ محرّم ۶۴ وارد مکه شد و شصت و چهار روز ابن زبیر را محاصره کرد. ابن ‌زبیر و همراهانش به مسجدالحرام پناه بردند. در سوم ربیع‌الاول سال ۶۴، حصین‌ بن نمیر و شامیان، در کوههای اطراف کعبه منجنیق‌ها و عراده‌هایی به‌کار انداختند و با سنگ و آتش به شهر مکه و کعبه حمله کردند که کعبه ویران شد و جامه و چوب‌های آن سوخت.
[۶۶] مروج الذهب، ج۳، ص۲۷۰.
حصین نیز که در این جنگ فرماندهی اهل «حمص» را برعهده داشت و همانند دیگر شامیان در این جنایت شریک بود.


در حالی که جنگ بالا گرفته بود، در اول ربیع‌الاخر خبر مرگ یزید رسید و جنگ متوقف گردید. حصین که از رهبران نظامی‌ امویان بود، متوجه شد که با مرگ یزید، اوضاع به نفع ابن‌زبیر تغییر خواهد کرد. از این رو به ابن‌زبیر پیشنهاد داد تا همراه او به دمشق برود و برای او بیعت بگیرد؛ به طوری که دو نفر هم با او مخالفت نکنند. اما ابن‌زبیر با پیشنهاد حصین مخالفت نمود،
[۷۵] مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۱.
زیرا اخلاص مردم شام نسبت به بنی‌امیه را درک کرده بود. به همین دلیل در پاسخ حصین این چنین گفت: «آیا بعد از قتل مردم حرّه این پیشنهاد را می‌کنی؟ نه، به خدا در مقابل هر حجازی، ده نفر شامی‌ را می‌کشم.»
حصین بعد از این واقعه، از محاصره مکه دست کشید و به دمشق بازگشت.


جنایت دیگر حصین در مقابله با توابین بود. پس از این که «معاویه بن یزید» از دنیا رفت، مروان بن حکم با پشتیبانی و حمایت ابن زیاد و حصین و عده‌ای دیگر به قدرت رسید. گفته می‌شود که حصین با این شرط با مروان بیعت نمود که «بلقا» را به او و قبیله کنده واگذار نماید.
مروان در ابتدای کار، به ابن ‌زیاد دستور داد تا جنبش توابین به رهبری «سلیمان بن صرد خزاعی» را سرکوب کند. حصین بن نمیر فرماندهی بخشی از سپاه شام را برعهده داشت. وی به همراه نیروی کمکی که ابن‌زیاد برایش فرستاده بود، موفق شد جنبش توابین را سرکوب کند و به جز چند نفر، بقیه‌ی آن‌ها را به قتل رساند.
[۸۶] مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۴ـ۲۹۵.
گفته می‌شود سلیمان بن صرد خزاعی به وسیله تیر حصین بن نمیر کشته شد.


هنگامی که مختار به خون‌خواهی امام حسین علیه‌السلام قیام کرد، به فرمانده سپاهش، ابراهیم‌ بن‌ اشتر، سفارش کرد که عبیداللّه‌ بن زیاد و حصین‌ بن نمیر را به ‌قتل برساند.
زمانی که وی در کوفه قیام خود را بر ضد امویان آغاز نمود، عبدالملک بن مروان خلیفه اموی در سال ۶۶ یا ۶۷ هجری لشکری را به فرماندهی ابن زیاد برای سرکوب مختار فرستاد. مختار نیز سپاهی را به سرداری ابراهیم بن مالک اشتر تجهیز نمود و روانه کرد تا این‌که در منطقه‌ای به نام «خارز» در نزدیکی موصل به هم رسیدند. پس از درگیری میان دو طرف، ابن‌زیاد و تنی چند از بزرگان شام و نیز حصین بن نمیر به دست «شریک بن جدیر تغلبی» کشته شدند.
[۹۳] مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۸.
ابراهیم‌ بن اشتر سر حصین و دیگر کشتگان لشکر شام را برای مختار به کوفه فرستاد. مختار سر حصین و عده‌ای دیگر از کشتگان را نزد محمد بن حنفیه به مکه فرستاد و سر بقیه را در کوفه آویزان کرد.
[۹۶] حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰.
[۹۷] حوادث و وفیات، ص۵۶ـ ۵۷.



ابن اثیر، الکامل فی التاریخ؛
ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
ابن‌ حبیب، کتاب‌المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت؛
ابن حزم، جمهرة انساب‌العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ( ۱۹۸۲)؛
• احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد؛
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸؛
طبری، تاریخ طبری (بیروت)؛
مسعودی، تنبیه؛
• مسعودی، مروج (بیروت)؛
نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
یعقوبی، تاریخ یعقوبی.


۱. منقری، نصر بن مزاجم، وقعة الصفین، تحقیق عبد السلام محمد‌هارون، القاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثة، ۱۳۸۲ق، چاپ دوم، ص۱۲۸.    
۲. ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن محمد الجزری، اسد الغابه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹، ج۴، ص۴۳۱.    
۳. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۳ق، چاپ دوم، ج۵، ص۳۴.    
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۳۷۳.    
۵. مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابی بکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق عبد الحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۴ش، چاپ سوم، ص۲۴۷.
۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق، چاپ اول، ج۲، ص۸۰.    
۷. منقری، نصر بن مزاجم، وقعة الصفین، تحقیق عبد السلام محمد‌هارون، القاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثة، ۱۳۸۲ق، چاپ دوم، ص۱۲۸.    
۸. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۴۲۹.    
۹. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۸۲.
۱۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۸۰.    
۱۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۵۱.    
۱۲. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۵۲.    
۱۳. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۴۷.    
۱۴. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص ۱۲۸.    
۱۵. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۴، ص۳۳۴.    
۱۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۰۱.    
۱۷. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطِّوال، ص۲۴۰.    
۱۸. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطِّوال، ص۲۴۳.    
۱۹. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطِّوال، ص۲۴۶.    
۲۰. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطِّوال، ص۲۵۴.    
۲۱. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطِّوال، ص۲۵۸ ۲۵۹.    
۲۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۵۲.    
۲۳. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۸۲.    
۲۴. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۸۹.    
۲۵. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۸.    
۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج ۵، ص۳۹۴۳۹۵.    
۲۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج ۵، ص۴۰۱.    
۲۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج ۵، ص۴۳۴.    
۲۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج ۵، ص۴۳۷.    
۳۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج ۵، ص۴۳۹۴۴۰.    
۳۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج ۵، ص۴۴۹.    
۳۲. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۹.    
۳۳. ابن قتیبه، ابو محمد عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ق، چاپ اول، ج۲، ص۷.    
۳۴. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش، ص۲۳۱.    
۳۵. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش، ص۲۴۰.    
۳۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۳۷۲-۳۷۳.    
۳۷. کوفی، ابن اعثم ابو محمد احمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق، چاپ اول، ج۵، ص۵۲.    
۳۸. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش، ص۲۴۶.    
۳۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۳۹۵.    
۴۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۳۹۲.    
۴۱. ابن کثیر دمشقی، ابو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۷۰.    
۴۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، ۱۹۵۹م، ج۳، ص۱۷۳.    
۴۳. ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۶۹.    
۴۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۴۳۷.    
۴۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، ۱۹۵۹م، ج۳، ص۲۰۱.    
۴۶. ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۷۶.    
۴۷. کوفی، ابن اعثم ابو محمد احمد، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲ش.
۴۸. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۹.    
۴۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۴۳۹-۴۴۰.    
۵۰. ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۷۰-۷۱.    
۵۱. ابن کثیر دمشقی، ابو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۸۳.    
۵۲. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطِّوال، ص۲۴۶.    
۵۳. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۱.    
۵۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۸۴.    
۵۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۹۰.    
۵۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۹۶.    
۵۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۹۷.    
۵۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۴۸۴.    
۵۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۹۷۴، ج۵، ص۳۲۲.    
۶۰. ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۱۱۲.    
۶۱. ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۱۲۳- ۱۲۴.    
۶۲. ابن کثیر دمشقی، ابو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۲۴.    
۶۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۴۹۶.    
۶۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۹۷۴۹۹.    
۶۵. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۶۴.    
۶۶. مروج الذهب، ج۳، ص۲۷۰.
۶۷. ابن کثیر دمشقی، ابو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۱۸.    
۶۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۹۷۴، ج۵، ص۳۲۶.    
۶۹. ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۱۲۹- ۱۳۰.    
۷۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۴۹۶-۵۰۲.    
۷۱. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطِّوال، ص۲۶۸.    
۷۲. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۳.    
۷۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۹۸.    
۷۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۰۱۵۰۲.    
۷۵. مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۱.
۷۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۵۰۲.    
۷۷. ابن کثیر دمشقی، ابو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۲۶.    
۷۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۰۳.    
۷۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۳۵۵۳۶.    
۸۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۵۴۴.    
۸۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۵، ص۵۹۱.    
۸۲. ابن اثیر، عز الدین ابو الحسن علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۱۸۰- ۱۸۵.    
۸۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۹۴.    
۸۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۹۷۵۹۹.    
۸۵. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۲۱۲۲۴.    
۸۶. مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۴ـ۲۹۵.
۸۷. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطِّوال، ص۲۹۳.    
۸۸. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق، چاپ دوم، ج۳، ص۳۸.    
۸۹. یعقوبی، ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا، ج۲، ص۲۵۹.    
۹۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ج۶، ص۹۰.    
۹۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۶، ص۹۰.    
۹۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۸۰.    
۹۳. مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۸.
۹۴. بغدادی، محمد بن حبیب، المُحَبَّر، ص۴۹۱.    
۹۵. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۸۲۲۸۳.    
۹۶. حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰.
۹۷. حوادث و وفیات، ص۵۶ـ ۵۷.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حصین بن نمیر سکونی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۲۳.    
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله «حصین بن نمیر»، شماره ۶۲۹۳.    





جعبه ابزار