حسین بن حسن خوارزمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسین خوارزمی یکی از دقیقترین نویسندگان و شارحان و ادیبان سده هشتم و نهم هجری است و از جمله دانشمندان ممتاز و برجسته میباشد.
شرح
فصوص الحکم حسین بن حسن خوارزمی را، شوشتری
به شیخ
کمال الدین حسین خوارزمی- بانی سلسله حسینیه همدانیه، نگارنده
ارشاد المریدین- نسبت داده است، که درست نیست. این شیخ حسین خوارزمی از مشایخ اواخر سده نهم و سده دهم هجریست که در ۱۸
شعبان سال ۹۵۸ هجری درگذشته، و محمود غجدوانی و شریف الدین فرزند شیخ حسین مزبور دو کتاب در مقامات وی نوشتهاند به نامهای «
مفتاح الطالبین» و «
جادة العاشقین» که از فواید عصری در خصوص
تاریخ،
جغرافیا،
تاریخ تصوف، مردم شناسی و... بسیار با اهمیت مینمایند. نگارنده در مقدمه آن دو اثر بتفصیل از دو نفر حسین خوارزمی نام که بین سدههای هشتم تا دهم زیستهاند و در
کتب رجال، تراجم آن دو بهم در آمیخته، سخن گفته است. در اینجا توجه میدهم که: حسین بن حسن خوارزمی صاحب این شرح و شارح مثنوی مولوی (
جواهر الاسرار) دارای لقب «کمال الدین» نبوده، و این لقب بنا به تصریح
محمود غجدوانی از آن حسین خوارزمی فرزند شهاب الدین است، و لقب حسین بن حسن خوارزمی، «تاج الدین» ذکر شده است. آقای دکتر درخشان در مقدمه
ینبوع الاسرار مطالب مهمی پیرامون حسین بن حسن خوارزمی نوشتهاند، ولی مشکل لقب او را حل نکردهاند، اگر چه لقب «کمال الدین» را نیز نپذیرفتهاند. باری از فحوای نامههای حسین فرزند حسن خوارزمی و یوسف اهل
محقق میشود که لقب او «تاج الدین» بوده است نه کمال الدین.
تاج الدین حسین بن حسن خوارزمی کبروی، یکی از دقیقترین نویسندگان و شارحان و ادیبان سده هشتم و نهم هجری است که به گفته
امیر علی شیر نوائی در دستگاه شاهرخ میرزا از جمله دانشمندان ممتاز و برجسته دربار به حساب میآمده است.
تحقیقاتی که تا کنون به وسیله محققان و پژوهندگان ایرانی و خاور شناسان غربی در زمینه آثار کمال الدین حسین خوارزمی شده است وافی و کافی نمینماید، با آن که یافتههای هر یکی از آنان در شناخت بهتر و بیشتر این دانشی مرد عارف ارزنده است و مغتنم.
برخی از آثار او را که ارباب کتب
رجال و فهرست نگاران نسخ خطی یاد کردهاند، و آن مقدار، اشارات و ارجاعاتی که خود وی در برخی از آثارش به مؤلفات خود داده است به این قرار است:
۱-
جواهر الاسرار و زواهر الانوار. (شرح سه دفتر نخست مثنوی).
۲-
کنوز الحقائق فی رموز الدقائق. (شرح منظوم مثنوی).
۳- نصیحت نامه شاهی.
۴-
المقصد الاقصی فی ترجمة
المستقصی.
۵- دیوان اشعار. (هیات ناقص آن به نام دیوان
منصور حلاج چاپ شده است).
۶-
تحفة الابرار فی افضل الاذکار.
۷- شرح قصیده برده.
۸- رسالهای در
عرفان.
۹-
اساس القواعد. (در
علم حساب).
۱۰-
ینبوع الاسرار فی نصائح الابرار.
اما بنده در این گفتار در پی آن است که اثری تازه یاب و ناشناخته خوارزمی را بشناساند، و آن شرحی است بر
فصوص الحکم ابن عربی.
۱۱- (شرح فصوص الحکم) در فهرست نسخههای خطی فارسی در قسمت شروح فصوص میخوانیم.
«شرح فصوص الحکم: متن از
محیی الدین عربی (م ۴۳۸). گزارش از ناشناس و متاخر از شرح قیصری»
نسخهای از این شرح در دار الکتب
قاهره (۲۰)
تصوف به خط
روزبهان فرزند
همام هندی نور بخشی مورخ ۷ ج۹۰۰/۱ موجود است که در فهرست آن کتابخانه (۳۳۷ : ۱) نیز شارح آن شناساند نشده است. پس شارح شرح مزبور کیست؟
نگارنده هنگامی که عکس این نسخه را غرض تتبع و تصحیح فراهم آورد، و به مطالعه آن پرداخت به اشارات و دقیقههایی پی برد، و آن اشارات مبرهن گردانید که این شرح به وسیله کمال الدین حسین خوارزمی مشهور ساخته و پرداخته شده است.
اشارات مذکور عبارتند از:
اشاراتی دال بر اینکه مؤلف کمال الدین حسین خوارزمی است.
الف- اشعار شارح
میدانیم که کمال الدین حسین خوارزمی از شاعران سده هشتم و نهم هجری محسوب میشود. او را اشعاریست که مجموعه ناقص آن به خطا به نام «دیوان منصور حلاج» در ایران به چاپ رسیده است. تحقیقات بعدی نشان داد که دیوان مزبور از حسین منصور حلاج نیست، بلکه از سرودههای سوزناک شاعریست متخلص به «حسین» که قطعا همین کمال الدین حسین خوارزمی میباشد.
در شرح فصوص الحکم مورد بحث نیز جای جای اشعار نغز و دلنشینی از طرف شارح آورده شده که تخلص «حسین» دارد. از آن جمله است اشعاری که بتایید «نسبت عین بنده به حق» میآورد: هر چند وظیفة آن بود که در افشای اسرار عنان خویش در دست
عقل عاقبت اندیش نهم، و شاهد زیبا و دلبر رعنای حقایق را در جلباب احتجاب جلوه دهم، اما غلبات اشواق و سلبات اذواق،
دامن کشانم میکشد سوی چنین گفتارها تا آورم گلدستهای زان دلگشا گلزارها
آن گه از روی
غیرت در اوان قصد ازهار اسرار بدست منع دامان من میکشد، حالیا سر از گریبان من بیرون کرده در کشف ظهور حق در انفس و آفاق به زبان عاشق مشتاق در مخاطبه خویش میگوید:
اگر چه در پس چندین هزار پرده نهانی به چشم عارف بینا چو آفتاب عیانی
جهان به نور تجلی تست زنده از آن رو همه جهان تن و تنها تو جان جمله جهانی
تو یوسفی و جهان عاشق تو همچون زلیخا که دم بدم ز تو یابد جهان پیر جوانی
برای جلوه حسنت برون شده همه اعیان بسوی عالم صورت ز ملک غیب و معانی
به کبریای تو اوهام ما چگونه برد پی که صد هزار مراتب برون ز حد گمانی
جمال حسن دل آرای خویشتن تو ببینی کمال سلطنت و کبریای خویش تو دانی
نشان دوست ببینی دلا ز انفس و آفاق اگر غبار نشانت به آب دیده نشانی
حسین دامن همت ز گرد کون بر افشان هلا چه بسته این خاکدان بر گذرانی
کمال الدین حسین خوارزمی نه تنها به فارسی شعر میسروده، بلکه به عربی نیز سرودههایی دارد که در همین شرح جای جای به آنها استناد کرده است. مثلا در بحث «ظهور عین سالک بر سالک» مینویسد: این حسین را نیز از این خمخانه جامی است، و در میان دردی کشان میکده دردش نامی، لا جرم از سر ذوق و مستی میگوید:
این جعلت یغیر خاطری وطنا لکنت اسرک ممن یعبد الوثنا
و لست اقبل جنات مکان لقی و کیف آخذ تحسنا لیوسفی ثمنا
منی جعلت من احداق النهی قدحا سقیت ذوق مدام سبب الفطنا
فنیت فیک لادراک البقاء و قد وصلت منزلة فیها لانت انا
ب- ارجاع به شرح مثنوی
میدانیم که کمال الدین حسین خوارزمی بر سه دفتر اول، دوم و سوم مثنوی شرحی پرداخته است که به قول استاد روان شاد آقای
بدیع الزمان فروزانفر این شرح را بعد از «کنوز الحقائق فی رموز الدقائق» پرداخته، و به نام ظهیر الدین ابراهیم سلطان فرزند شاهرخ و نوه تیمور گورگان مدتی پیش از سال ۸۳۳ آغاز کرده... «مصنف این کتاب پیش از آغاز شرح مثنوی، ده مقدمه در ذکر احوال
مشایخ طریقت و بیان اصطلاحات صوفیان و قسمتی از اصول و مبانی عرفان و تصوف ترتیب داده که بسیار مفید است...» .
در دو جای شرح فصوص الحکم، شارح به مناسبتهایی به شرح مثنویش ارجاع میدهد، و مینویسد: «... واسطه ارتقای ارواح طیبه به مراقی اعلی و رابطه
اعتلای او به مدارج اقصی،
عمل صالح است که قسمتی است از
حکمت. و حضرت
مولوی در
مثنوی معنوی بدین اشارت کرد آن جا که فرمود :
حکمت دنیی فزاید ظن و شک حکمت دینی بود فوق فلک
و ما در شرح مثنوی دیباچه دفتر ثالث (این قول) مولوی را که میگوید «الحکم جنود الله
تعالی فی ارضه یقوی بها ارواح المریدین» آوردهایم، و به تحقیق اقسام حکمت موشح ساختهایم و مقدمهای در آن باب پرداخته، طالبان حقایق و اسرار را از آن موضع مطارح انظار باید ساخت». و این اشاره نیز، اولا، دلیلی است استوار که شارح شرح فصوص الحکم مورد بحث کمال الدین حسین خوارزمی معروف است، و ثانیا اینکه خوارزمی شرح فصوص الحکم را بعد از تصنیف شرح دفتر سوم مثنوی جلال الدین محمد مولوی بلخی- یعنی بعد از سال ۸۳۳- ساخته و پرداخته است. و چون سال
شهادت او را ۸۴۰ نوشتهاند، باید شرح فصوص را بین سالهای ۸۳۳ تا ۸۴۰ پرداخته باشد.
ج- استشهاد به اشعار خواجه
شارح در بسیاری از فصلهای این شرح فصوص به اشعاری استناد و استشهاد میکند، و آن اشعار را از سرودههای شخصی- که او را فقط به عنوان «خواجه» میخواند- میداند. مثلا در ورق (۲۵- پ) میخوانیم: «خواجه- قدس الله سره- میفرماید:
ای آن که تو عقل و جان جانی چه جای چنین سخن که صد چندانی
چون روی تراست نور روی تو
حجاب زان روی ز پیدایی خود پنهانی
و در بحث حکمت قدری مینویسد (۲۷- پ) : «خواجه- قدس سره- میفرماید:
در چشم تو گر چه شکل بسیار آمد چون در نگری یکی بتکرار آمد
گر قدرت و فعل هست ما را نه ز ماست ز آنست که حق به ما پدیدار آمد.»
این «خواجه» کیست که شارح به کرات و مرات به اشعار او استشهاد کرده، و با جمله دعائیه «قدس الله سره» و فعل «فرماید» و عنوان «خواجه» از او یاد میکند؟
د- اشاره به کتاب نثر الجواهر
مراد شارح از این «خواجه» کسی است که کتاب «
نثر الجواهر» را در رموز و غموض عرفانی پرداخته است. و ظاهرا کتاب مزبور اثری بوده منثور و آمیخته به اشعاری از مؤلف. در ورق در شرح فصوص مورد بحث میخوانیم: «خواجه - قدس سره- در نثر الجواهر میفرماید که: وجود کیست که غریق لجه این بحر بی پایان و حریق شعله این آتش بی پایان نیست...» .
و در بحث «عطایای ذاتیه» شارح مینویسد: «خواجه- قدس الله سره- در بیان این مقام در نثر الجواهر آوردهاند:
بر عقل چو کشف پردهها بود محال عقل از پس پرده کرد از عشق سؤال
تا هست رونده هستی اوست حجاب ور نیست شود که بهره یابد ز وصال
بنگر که چه گفت عشق با عقل سلیم من خضر زمانم و تو موسی کلیم
خواهی که شوی ز صحبتم برخوردار یک سوی نه اعتراض و بنما تسلیم
»
پس مراد از «خواجه» در قول شارح کسی است که کتاب «نثر الجواهر» را ساخته و پرداخته بوده است. و این نثر الجواهر از امهات آثار سلسله کبرویه است که بنا بر گفته گازرگاهی در مجالس العشاق
از تالیفات خواجه
ابو الوفای خوارزمی است.
خواجه ابو الوفا، عارف
عالی مقدار و به نام
سلسله کبرویه است که در اواخر سده هفتم و اوایل سده هشتم هجری میزیسته، و در سال ۸۳۵ وفات یافته است. وی بعد از شیخ خواجه سعید از مشایخ سلسله کبرویه بشمار میرود. خودش شجرهاش را نظم کرده، و کمال الدین حسین خوارزمی ابیات مزبور را در
جواهر الاسرار به این قرار آورده است:
رسید فضل
علی را ز احمد مختار پس از
علی حسن آمد خزینه اسرار
حبیب و طائی و معروف پس سری و جنید دو بو
علی است دگر مغربی سر اخیار
عقیب این همه بو القاسم و پس از نساج امام احمد و پس
سهروردی و عمار
پس از اکابر مذکور شیخ نجم الدین که بود قدوه اخیار و سرور ابرار
کمال و احمد و آن گه بهاء ملت و دین دگر محمد و پس بو الفتوح فخر کبار
ز بعد این همه خواجه سعید و بعد از وی ابو الوفاست جهان علوم و جان وقار
بنا بر این- چون خواجه ابو الوفا از مشایخ به نام سلسله کبرویه و مرشد خواستی کمال الدین حسین خوارزمی و هم مربی و مشوق او در پرداختن شرح مثنوی مولوی بوده- است- این نیز از دلایل سخته و استواریست که مبین اینست که این شرح فصوص الحکم از ساختههای کمال الدین حسین بن حسن خوارزمی میباشد.
شرح فصوص الحکم (خوارزمی)
نرم افزار عرفان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.