• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسن جوری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حسن جوری، رهبر معنوی سلسله سربداران بود.



از تاریخ تولد و آغاز زندگانی وی اطلاعی در دست نیست. برخی دانسته‌ها درباره وی، مربوط به نامه‌ای است که خودش به امیرمحمدبیک جانی قربانی ، حاکم وقت طوس و مشهد ، نگاشته است. متن این نامه را حافظ ابرو
[۱] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۵ـ۸۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
و میرخواند
[۲] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۹ـ۶۱۳.
و مرعشی،
[۳] ظهیرالدین‌ بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۱۶۶ـ۱۷۰، چاپ محمد حسین تسبیحی، تهران ۱۳۴۵ش.
با اندکی اختلاف، آورده‌اند.


حسن جوری در روستای جور، از توابع نیشابور ، به دنیا آمد و هفت تا هشت سال در مدارس آن‌جا به تحصیل علوم دینی و بحث و مجادله علمی پرداخت.


وی برای آگاهی از حقیقت، آموزه‌های ائمه فِرَق را فراگرفت و از اختلاف‌نظر‌ها و اعتقادات آنان آگاه شد و به مقام استادی رسید.
[۴] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۷۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۵] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۵، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۶] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۵.



سپس برای دیدار شیخ‌خلیفه به سبزوار رفت و سخنان وی را شنید و در سلک مریدان وی درآمد.
[۷] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۶، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.

در این زمان، مریدان شیخ خلیفه روبه‌فزونی بودند. برخی از فقها شیخ را مرتد شناختند و مردم را از شنیدن صحبتهای وی منع نمودند.


سرانجام در ۲۲ ربیع‌الاول ۷۳۶، شیخ خلیفه را در مسجد سبزوار حلق‌آویز یافتند.
[۸] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۷۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۹] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۱۴۵، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.
[۱۰] احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۴۶، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.

پس از کشته شدن شیخ خلیفه، مریدان وی به حسن جوری پیوستند و او جانشین شیخ‌خلیفه شد، اما در سبزوار نماند.


به قصد تبلیغ تعالیم شیخ‌خلیفه و گردآوری مریدان بیش‌تر به سفرهای تبلیغی رفت. وی در ۲۳ ربیع‌الاول ۷۳۶ به نیشابور رفت و در آن شهر در اختفا بود تا این‌که مردم از جای او آگاهی یافتند. به همین سبب، به مشهد و از آن‌جا به ابیورد و خبوشان رفت. پنج ماه درسفر بود تا این‌که در شوال ۷۳۶ به عراق عجم رفت و یک سال و نیم در آن نواحی تبلیغ کرد. سپس به خراسان برگشت و در اوایل محرّم ۷۳۹ به ماوراءالنهر و بلخ و ترمذ رفت و پس از آن به هرات بازگشت و از آن‌جا به خواف و قهستان رفت و تصمیم گرفت به کرمان سفر کند، اما به سبب سختی راه، سفرش انجام نپذیرفت و به مشهد و در ۷۳۹ به نیشابور بازگشت و بیش‌تر اهالی نیشابور مرید وی شدند.
[۱۱] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۷۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۱۲] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۶، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۱۳] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۶، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.



انگیزه حسن جوری از این سفرها، علاوه بر تبلیغ و اشاعه تعالیم شیخ‌خلیفه، گریز از توطئه و ستم دشمنان بود.
تبلیغات حسن جوری و دعوت وی برای قیام مردم، در پوشش تصوف صورت می‌گرفت و به این‌ترتیب، طریقتی صوفیانه به وجود آمد که بعد‌ها طریقت شیخ‌خلیفه و حسن جوری خوانده شد.
[۱۴] ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۳۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۱ش.



حسن جوری نام مریدانش را در دفتری ثبت می‌کرد و می‌گفت: «حالا وقت اختفاست». وی به آنان می‌گفت که هرگاه وقت ظهور برسد، آنان باید آماده نبرد شوند ولی تا آن زمان باید منتظر بمانند و به حرفه خود مشغول باشند. بیش‌تر مریدانِ وی از صاحبان حِرَف بودند.
[۱۵] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۱۶] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۵ـ۶۰۶.



با افزایش مریدان حسن جوری، بر نگرانی و وحشت فقهای سنّی مذهب افزوده شد. به همین سبب، دشمنان او کوشیدند تا امیر ارغونشاه را برضد وی برانگیزند.
[۱۷] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۶ـ ۸۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۱۸] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۶.



ارغونشاه، امیرمحمد باسق را نزد حسن جوری فرستاد تا درباره او و یارانش تحقیق کند. امیرمحمد باسق با حسن جوری مذاکره کرد و او و یارانش را مردمانی نیک معاش دانست و به وساطت او، ارغونشاه از دستگیری حسن جوری منصرف شد. اندکی بعد، حسن جوری از قهستان به سوی عراق عجم حرکت کرد و به دستجردان رفت، اما به سبب سختی راه و جمع کثیری که همراه وی بودند، این سفر ناتمام ماند و او به مشهد بازگشت.
[۱۹] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۰] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۶.



بار دیگر، مشایخ و فقها به حکام نامه نوشتند و آنان را برضد حسن جوری برانگیختند. ارغونشاه به مشهد ایلچی فرستاد. ایلچی نیز پس از صحبت با حسن جوری قانع شد و بازگشت.


پس از دو ماه، حسن جوری با گروهی از درویشان، به قصد عزیمت به حجاز ، به قهستان رفت، اما ارغونشاه ممانعت کرد و از وی عذرخواهی نمود.
[۲۱] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۲] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۶.



سرانجام ارغونشاه دست از حمایت حسن جوری برداشت و در ۷۳۹ او را دستگیر و در قلعه طاق / طاک/ تاک در یازر زندانی کرد.
[۲۳] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۴] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۵] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۱۴۶، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.



چندی بعد، وجیه‌الدین مسعود، از امرای سربداران ، به یازر حمله کرد و حسن جوری را آزاد ساخت که همراه او به سبزوار رفت.
[۲۶] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۷] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۱۴۸، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.



حسن جوری دو ماه در سبزوار اقامت گزید. درویشانی که تا آن زمان در اختفا بودند، نزد وی رفتند. مردم ولایات خراسان از وضع پریشان خود و قتل و غارت و ستم حکام نزد وی شکایت کردند و ابراز داشتند که دیگر جایز نیست در مقابل ظلم و ستم سکوت کنند و باید فتنه مغولان را فرونشانند. حسن جوری پاسخ داد که تاکنون پیشوایی نکرده است و این سخن را باید با پیشوایان دین مطرح کرد و اگر آنان صلاح را در قیام بدانند، او نیز در این امر مساعدت خواهد کرد.
تمامی ائمه، مشایخ و پیشوایان بیهق و نیشابور اتفاق کردند که دفع ظلم برای رهایی مسلمانان واجب است.
بنابر این فتوا و درخواست وجیه‌الدین مسعود، حسن جوری به سربداران پیوست.
[۲۸] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۸ـ۸۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۹] ظهیرالدین‌ بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۱۶۹، چاپ محمد حسین تسبیحی، تهران ۱۳۴۵ش.
در این زمان، امیر ارغونشاه در ملازمت تغاتیمور به عراق رفته بود و پسرش، امیر محمدبیک جانی قربانی، بر امور خراسان رسیدگی می‌کرد.
امیرمحمد در نامه‌ای به حسن جوری، او را از همراهی با وجیه‌الدین برحذر داشت. حسن جوری نیز در پاسخ، خبر داد که به سربداران پیوسته است.
[۳۰] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۹.



حافظ ابرو
[۳۱] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
مریدان حسن جوری را شیخیان و درویشان خوانده و ابن‌بطوطه
[۳۲] ابن‌بطوطه، رحله ابن‌بطوطة، ج۱، ص۳۸۹، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
به صراحت حسن جوری را رافضی شمرده است.


سربداران حسن جوری را به خلافت خود برداشتند و وی آنان را به عدل و داد فرا خواند. از آن پس، قدرت معنوی و سازمان‌یافته درویشانِ پیرو حسن جوری با قدرت نظامی وجیه‌الدین مسعود پیوند خورد. وجیه‌الدین و حسن جوری در ۷۳۹ نیشابور و سبزوار را تصرف کردند و بر توابع این ولایات نیز مسلط شدند و ملازمان امیر ارغونشاه را از آن‌جا بیرون راندند.
[۳۳] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۹ـ۹۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۳۴] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۳.



در این اثنا، تغاتیمور در نامه‌ای به حسن جوری او را به فرمان‌برداری از خود دعوت کرد. حسن جوری نیز به وی پیغام داد که پادشاه و ما باید از خدا اطاعت کنیم و هرکس خلاف دستورهای قرآن عمل کند، عصیانگر است و بر دیگران واجب است تا برای دفع او قیام کنند.
[۳۵] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۳.

تغاتیمور با شنیدن پاسخ حسن جوری لشکری فراهم آورد.


به نوشته میرخواند ،
[۳۶] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۳.
سپاهیان تغاتیمور هفتاد هزار تن و سپاهیان وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری سه هزار تن بودند.
[۳۷] دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.

محل وقوع جنگ را حافظ‌ ابرو
[۳۸] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۱۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
در بیهق، میرخواند
[۳۹] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۳.
در کنار رود گرگان و دولتشاه سمرقندی
[۴۰] دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۰، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
در کنار رود اترک گزارش نموده‌اند. این نبرد در ۷۴۱ به‌وقوع پیوست.
[۴۱] احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۵۸ـ۵۹، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
تغاتیمور برادرش، امیر شیخ‌علی گاون، را فرمانده سپاهیان کرد.


سربداران پیروز شدند، امیرشیخ‌علی گاون کشته شد و لشکریان تغاتیمور نیز منهزم گشتند. پس از این شکست، امیر ارغونشاه و امرای دیگر به اطراف گریختند و غنیمت بسیاری نصیب سربداران شد. وجیه‌الدین مسعود به سبزوار بازگشت و بزرگان و اشراف خراسان به اطاعت او درآمدند.
[۴۲] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۱۹ـ۱۲۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۴۳] میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۴.

به نوشته خوافی ،
[۴۴] احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۵۸ـ۵۹، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
پس از این جنگ، وجیه‌الدین اسفراین ، جاجرم ، بی ارجمند، بسطام ، دامغان و سمنان را نیز تصرف کرد.


در آغاز امر، وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری متفق بودند، اما خیلی زود اختلاف‌نظر پیدا کردند.
[۴۵] ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۶۰، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۱ش.
وجیه‌الدین و یارانش به دنبال حکومتی مقتدر و توسعه‌طلب بودند و ازاین‌رو نمی‌توانستند برای مدت طولانی، مواعظ تند حسن جوری را ــ که پیوسته مردم را به برابری، برادری و تعدیل ثروت دعوت می‌کرد ــ تحمل کنند. از سویی، اهالی نواحی متصرفه سربداران شیعه‌ مذهب نبودند. احتمالاً، حسن جوری می‌خواست مذهب تشیع را در همه شهرهای تحت تابعیت سربداران برقرار سازد، اما مسعود خواهان این روش نبود. دیدگاه کاملاً مذهبی حسن جوری کار را بر وجیه‌الدین مسعود مشکل می‌ساخت.
[۴۶] شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، ج۲، ص۷۸۲، تهران ۱۳۶۷ـ۱۳۷۵ش.



با گسترش محدوده حکومتی سربداران، آنان با آلکرت (حک: ۶۴۳ـ۷۸۳) در هرات همسایه شدند. آلکرت سنی مذهب و از مخالفان سربداران بودند. اختلاف میان جناح وجیه‌الدین مسعود و سایر سربداران، در جنگِ آنان و آلکرت نمایان شد. این جنگ ، که به نبرد زاوه مشهور است، در ۷۴۳ میان وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری از یک سو، و معزالدین حسین کرت از سوی دیگر، رخ داد.
[۴۷] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۴۴، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۴۸] دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
[۴۹] غیاث‌الدین فریومدی، ذیل مجمع الانساب شبانکاره‌ای، ج۱، ص۳۴۸، در محمد بن علی شبانکاره‌ای، مجمع‌الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.



وقتی وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری بر سبزوار و نیشابور غلبه یافتند و قوای آنان زیاد شد، مصمم به تصرف تمام خراسان شدند و خواستند تا هرات را تسخیر کنند.
[۵۰] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۳۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۵۱] دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.



میرخواند
[۵۲] میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۱.
آغازگر جنگ را معزالدین حسین کرت دانسته است.
به‌نوشته وی،
[۵۳] میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۱.
پس از شکست تغاتیمور از سربداران، وی به معزالدین حسین پیغام داد تا به جنگ آنان برود.
این خبر را وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری شنیدند و به جنگ با وی مصمم شدند. حسن جوری، مولانا نورالدین حمید و حسن حداد را به نمایندگی خود نزد معزالدین حسین کرت فرستاد تا به او پیغام دهند که دست از افعال ناشایست خود بردارد و در غیر این صورت، آماده نبرد باشد. معزالدین حسین کرت نمایندگان حسن جوری را به قتل رساند.
[۵۴] میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۱.

پس از آن، سپاهیان دو طرف در ولایت خواف، در حدود زاوه، با یکدیگر روبه‌رو شدند. سپاهیان سربداران پنج هزار تن و سپاهیان معزالدین حسین کرت سی هزار تن بودند.


در ابتدای امر، لشکر وجیه‌الدین مسعود و سربداران پیروز بودند و بسیاری از لشکریان هرات را کشتند، اما در میان جنگ، حسن جوری مجروح و کشته شد.
با مرگ وی صفوف سربداران درهم ریخت. معزالدین حسین کرت لشکر سربداران را تعقیب کرد و آنان را شکست داد.
[۵۵] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۴، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۵۶] میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۱ـ۶۸۲.

گفته‌اند که قتل حسن جوری در جنگ زاوه به امر وجیه‌الدین‌مسعود بوده است.
[۵۷] دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
[۵۸] میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۲.



پیکر حسن جوری را به سبزوار بردند و در جوار مزار شیخ‌خلیفه به خاک سپردند.
[۵۹] میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۲.
وجیه‌الدین‌مسعود نیز به سبزوار بازگشت
[۶۰] دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
و امیر عزالدین سوغندی جانشین حسن جوری شد.
[۶۱] غیاث‌الدین فریومدی، ذیل مجمع الانساب شبانکاره‌ای، ج۱، ص۳۴۸، در محمد بن علی شبانکاره‌ای، مجمع‌الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.



(۱) ابن‌بطوطه، رحله ابن‌بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۲) شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران ۱۳۶۷ـ۱۳۷۵ش.
(۳) ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۱ش.
(۴) عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۵) احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
(۶) دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
(۷) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.
(۸) غیاث‌الدین فریومدی، ذیل مجمع الانساب شبانکاره‌ای، در محمد بن علی شبانکاره‌ای، مجمع‌الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
(۹) ظهیرالدین‌ بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ محمد حسین تسبیحی، تهران ۱۳۴۵ش.
(۱۰) میرخواند، روضةالصفا.


۱. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۵ـ۸۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۹ـ۶۱۳.
۳. ظهیرالدین‌ بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۱۶۶ـ۱۷۰، چاپ محمد حسین تسبیحی، تهران ۱۳۴۵ش.
۴. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۷۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۵. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۵، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۶. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۵.
۷. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۶، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۸. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۷۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۹. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۱۴۵، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.
۱۰. احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۴۶، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
۱۱. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۷۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۲. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۶، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۳. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۶، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.
۱۴. ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۳۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۱ش.
۱۵. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۶. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۵ـ۶۰۶.
۱۷. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۶ـ ۸۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۸. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۶.
۱۹. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۰. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۶.
۲۱. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۲. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۶.
۲۳. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۴. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۵. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۱۴۶، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.
۲۶. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۷. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۱۴۸، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.
۲۸. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۸ـ۸۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۹. ظهیرالدین‌ بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۱۶۹، چاپ محمد حسین تسبیحی، تهران ۱۳۴۵ش.
۳۰. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۹.
۳۱. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۲. ابن‌بطوطه، رحله ابن‌بطوطة، ج۱، ص۳۸۹، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۳۳. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۸۹ـ۹۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۴. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۳.
۳۵. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۳.
۳۶. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۳.
۳۷. دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
۳۸. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۱۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۹. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۳.
۴۰. دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۰، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
۴۱. احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۵۸ـ۵۹، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
۴۲. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۱۹ـ۱۲۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۴۳. میرخواند، روضةالصفا، ج۵، ص۶۱۴.
۴۴. احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۵۸ـ۵۹، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
۴۵. ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۶۰، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۱ش.
۴۶. شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، ج۲، ص۷۸۲، تهران ۱۳۶۷ـ۱۳۷۵ش.
۴۷. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۴۴، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۴۸. دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
۴۹. غیاث‌الدین فریومدی، ذیل مجمع الانساب شبانکاره‌ای، ج۱، ص۳۴۸، در محمد بن علی شبانکاره‌ای، مجمع‌الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۰. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۳۹، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۵۱. دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
۵۲. میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۱.
۵۳. میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۱.
۵۴. میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۱.
۵۵. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۴، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۵۶. میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۱ـ۶۸۲.
۵۷. دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
۵۸. میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۲.
۵۹. میرخواند، روضةالصفا، ج۴، ص۶۸۲.
۶۰. دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، ج۱، ص۲۸۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
۶۱. غیاث‌الدین فریومدی، ذیل مجمع الانساب شبانکاره‌ای، ج۱، ص۳۴۸، در محمد بن علی شبانکاره‌ای، مجمع‌الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسن جوری»، شماره۶۱۷۱.    






جعبه ابزار