حسن بن محمدعلی خاکیای اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسن بن محمدعلی خاکیای اصفهانی، شاعر و
ادیب معاصر در
اصفهان میباشد.
میرزا حسن خاکیا بن محمّدعلی. شاعر و
ادیب معاصر.
[
در سال ۱۲۷۷ش در محلّه میدان کهنه
اصفهان متولّد شده و در کودکی به مکتبخانه رفت در آغاز نوجوانی پدرش را از دست داد و در بازار اصفهان به کار مشغول شد. ابتدا در کاروانسرای دالان دوز در بازار و سپس در بازار بزرگ چنار سوخته به کار پرداخت. او از نوجوانی طبع شعر داشت و
شعر میسرود
]
ابتدا در انجمن ادبی میرزا عباسخان شیدا شرکت کرد. پس از تعطیلی انجمن شیدا، در منزل خود انجمن ادبی تشکیل داد
[
که کمکم در بین ادباء و شعراء
شهرت یافت و علاوه بر سخنوران اصفهان، از
تهران نیز گاهی شاعران به این انجمن میآمدند. انجمن در سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۴۰ش به فعالیت ادامه داد و پس از تاسیس انجمن ادبی کمال در مدرسه چهارباغ، تعطیل شد. خاکیا در این انجمن و سپس در انجمن ادبی صائب شرکت میکرد. اشعار او در بسیاری روزنامهها و نشریات چون
توفیق، صدای اصفهان و اصفهان به چاپ میرسید. خاکیا مردی عارف مسلک و درویشمنش بود سفری به تهران رفته و به خدمت ذوالرّیاستین رسیده و مرید او شد. سپس به اصفهان آمد و مرید میرزا عبّاس پاقلعهای شد.
سرانجام در ۲۰خرداد ۱۳۵۵ش چشم از جهان فروبسته و به دیار باقی شتافت و پیکر او را در تکیه سیّدالعراقین واقع در
تخت فولاد به خاک سپردند.
شکیب اصفهانی از اساتید شعر و ادب اصفهان و از دوستان قدیمی او مادّه تاریخ فوتش را چنین سروده است:
خواست مؤمنی «شکیب» از من ••••• سال تاریخ فوت او غافل
عارفی دوش سر زد و گفت ••••• «خاکیا» بود شاعری قابل
۱۳۵۵
دیوان او نزد فرزند ایشان عباس خاکیا موجود است.
این ابیات از اوست:
آن دل که تجلّی گه دلدار نباشد •••••در آن خبر از عالم اسرار نباشد
اعمی بود آنکس که رخ خوب تو ببیند ••••• از جان و دل و دیده خریدار نباشد
ناصح چه دهی تو به که ما باده کشان را ••••• راهی به جز از خانه خمّار نباشد
(مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای عباس خاکیا در سه شنبه ۳مرداد ۱۳۷۴ش.)
]
مهدوی، سیدمصلحالدین، اعلام اصفهان، ج۲، ص۵۲۲-۵۲۳.