حسد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسد، از
رذایل اخلاقی ،
گناهان کبیره و به معنای آرزویِ
زوال نعمتها و داشته های دیگران میباشد. از آن در بابهایی نظیر
صلات و
شهادات سخن گفتهاند.
برخی از مفسران واژه حسد را در اصل به معنی چیزی را بر چیزی
ساییدن چندان که خراشیده شود، دانسته اند.
برخی از فرهنگ نویسان، اصل این واژه را از
حَسْدَل به معنای
کَنِه دانسته اند؛ همان گونه که کَنه
پوست تن آدمی را زخم میکند و
خونش را میمکد، حسد نیز با جان و روان حاسد چنین میکند.
حسد
ناخشنودی از
موفقیت کسی و
زوال نعمت او را تمنا کردن است.
حسد حد
افراطیِ رفتار کسی دانسته شده است که از
نیک بختی مردمان رنج میبرد.
بر پایه تعریفی، حسد، آرزوی نابودیِ
نعمت های دیگران و خواستن آن نعمتها فقط برای خود است،
لیکن در تعریفی دقیق تر، آرزوی
زوالِ نعمت های دیگران است که چه بسا با تلاش برای نابودی آن همراه باشد.
با توجه به اینکه دانشمندان
علم اخلاق برای حسد مراتبی ذکر کرده اند،
به نظر میرسد این تعریفها به مراتب حسد اشاره دارند.
امام خمینی حسد را یکی از
رذایل اخلاقی میداند
و معتقد است که وقتی حسود دیگری را کامل دید، در او حالت انکسار رخ میدهد که همین عامل تحقق حسد میشود. حسود خواستار زوال
نعمت یا
کمال از دیگران است، حتی اگر
نعمت و کمالی که حسود آرزوی زوال آنرا دارد، امری واقعی نباشد بلکه خیالی و غیرواقعی باشد، باز هم حسد شکل میگیرد و چه بسا آنچه حسود آرزوی زوال آنرا دارد در واقع از رذایل باشد مانند خونریزی، هرزهگویی که حسود آنرا کمال میپندارد و زوال آنرا طلب میکند یا چیزی از نقایص انسانی و کمالات حیوانی است، اما حسود چون در حد حیوانیت است، آنرا کمال میداند و زوال آنرا از دیگران آرزو میکند.
اقسام حسد: امام خمینی برای حسد اقسامی قائل است
که عبارتند از:
۱- حسد به حسب حال محسود؛ مثلاً حسادت به کمالات عقلی و یا
اعمال صالحه محسود باشد و یا به امور خارجی از قبیل
مال، عظمت و جایگاه محسود.
۲- حسد به حسب حال حسود، مثل حسد از روی
عداوت یا
خوف و مانند آن پیدا شود.
۳- حسد به حسب حال حسد، مانند اینکه آرزوی زوال نعمت از دیگری داشته باشد، چه آن نعمت را داشته باشد یا نداشته باشد.
واژه حسد و مشتقات آن در چهار
آیه از
قرآن به کار رفته است :
در آیه ۱۰۹
سوره بقره آمده است
اهل کتاب (که مفسران منظور از آنان را
یهودیان میدانند)
از حسدی که در
دل دارند، دوست دارند
مؤمنان را به
کفر بازگردانند.
در آیه ۵۴
سوره نساء نیز سخن از
حسادت به میان آمده است. مُفاد این آیه، بنابر
سیاق آیات و تصریح مفسران،
درباره برخی یهودیان هم عصر
پیامبر است که به شوکت
اسلام و فزونی پیروان آن حسد میورزیدند.
برخی آیات نیز بدون آنکه واژه حسد یا مشتقات آن در آنها به کار رفته باشد، مفهوم حسد را میرسانند.
برای نمونه، در آیه ۳۲ سوره نساء به مؤمنان فرمان داده شده است تا به آنچه خدا بهره شان ساخته راضی باشند و آنچه را خداوند به دیگران داده
طلب نکنند. نتیجه این آیه این است که هر کس چنین نباشد، به حسادت درمی افتد.
غمگین شدن از خوشی دیگری و
شاد شدن از بدبختی او، که آیه ۱۲۰
سوره آل عمران حاکی از آن است، با مفهوم حسد ملازمت دارد.
حسادت برادران
حضرت یوسف و
نفرت شدید آنان از او، در واکنش به محبت بیش از اندازه
حضرت یعقوب به وی، و تأکید قرآن بر
شیطانی بودن این رفتار نیز از آیه هشتم
سوره یوسف دریافت میشود.
واژه
بَغْی در برخی از کاربردهای قرآنی، دارای وجه معنایی حسد است
و به گفته
سیوطی بَغْی در لهجه
تمیمی به معنای حسد است.
فخر رازی برخی از این کاربردهای
قرآنی را ذکر کرده است، لذا به نظر میرسد این موارد در شمار
آیاتیاند که در آنها از حسد سخن رفته است.
احادیث فراوانی در
نکوهش حسد و بیان
انگیزهها و نشانه های آن وجود دارد
و آن را از ریشههای
کفر،
نابود کننده ایمان و
آفت دینمعرفی کردهاند.
بنا بر احادیث،
غیبت ،
چاپلوسی و
ملامت به هنگام
مصیبت ، از نشانه های حسودان است.
در حدیثی مشهور، تأثیر این
خوی ناپسند در
تباه ساختن حسنات آدمی، به تأثیر
آتش بر
هیزم مانند شده است.
بنابر
حدیثی نبوی ، حسد از خوی های ناپسندی است که هیچکس از آن در
امان نیست
و در حدیثی از
امام صادق علیهالسلام
حسد یکی از سه امری است که هیچ پیامبر و افراد فروتر از او از آن در امان نیستند، اما
مؤمن هیچگاه رفتار ناشی از حسد ندارد.
در حدیثی دیگر، حسد از صفات بسیار زشت و از خطرناکترین و بزرگترین گناهان و نخستین
گناهی است که در آسمان ها
ابلیس و در زمین
قابیل مرتکب آن گردیده و بر اثر ابتلای به آن برادرش (
هابیل) را کشت.
شاید به همین سبب، طبق
حدیثِ رفع یکی از الطاف
خدا در حق مؤمنان برداشته شدن حسد است. در شرح این حدیث، به ویژه با توجه به
نکوهش شدید حسد، گفتهاند این عبارت، ناظر به حسد در مرتبه
قلب است که اگر بروز خارجی نیابد نکوهش و
کیفر ندارد.
امام خمینی از جمله آثار حسد را عبارتند میداند از: ۱- حسد، ایمان را که سرمایه نجات اخروی از انسان سلب میکند. ۲- سبب خارج شدن از رحمت الهی میکند. ۳- حسادت سبب فشار قبر و ظلمت آن میباشد. ۴- سبب اذیت دیگران نیز میباشد.
مفهوم
غبطه (
منافسه ) نیز با حسد در ارتباط است،
ولی تفاوت آنها در این است که آدمی در غبطه آرزوی
زوال نعمت دیگران را ندارد، بلکه فقط میخواهد آن
نعمت را به او هم بدهند.
غبطه، به عکس حسد، صفتی پسندیده است،
به ویژه آنکه در
روایتی ، به صراحت غبطه از
صفات مؤمن و حسد از خصلت های
منافق دانسته شده است.
غزالی تصریح کرده است که این دو مفهوم گاه به جای هم به کار میروند
و نمونه ای از آنها را در یکی از احادیث ذکر کرده است.
غزالی
انگیزه های حسد را هفت چیز برشمرده است:
دشمنی و
کینه توزی ، به خود نازیدن،
غرور و
تکبر ، اظهار
شگفتی از داشته های دیگران،
ترس از دست دادن داشته های خود،
عشق به
ریاست و
شهرت ، و
خبث نفس .
او به نکته دیگری نیز توجه داده است:
حسد اساساً ریشه در
قلب دارد و بنابراین صفت قلب است. این صفت قلبی گاه، در
زبان یا
رفتار بروز میکند که در این صورت انسان مرتکب گناه (
مَظْلمه ) شده است و باید از کار خود
حلّیت بطلبد (یجب الاستحلال منها).
اما گاه حسد در همان مرحله قلب میماند، در این صورت
انسان فقط مرتکب
گناهی بین خود و
خدا شده است. این در حالی است که اگر این حسدورزی قلبی را به راستی
ناروا بداند و خود را در دل نکوهش کند، وظیفه مقابله با حسد را نیز بجا آورده است و دور مینماید که توان آدمی بیش از این مقدار باشد، مگر آنکه خود را در محبت الهی فروافکند تا از
التفات به هر چه جز اوست رها شود.
دانشمندان
علم اخلاق ، به پیروی از غزالی،
برای
درمان بیماری حسد دو روش علمی و عملی ذکر کرده اند.
ابن عربی حسد را خویی
جبلّی و ذاتی میداند که نابود شدن آن امکان ندارد.
به نظر میرسد روایتی از
امام صادق علیهالسلام، که در آن حسد ممتزج با
خون و
گوشت آدمی معرفی شده است،
به جبلّی و
ذاتی بودن این
خوی اشاره دارد.
بنابر دیدگاهی
عرفانی ، آدمی به هنگام گذر از
سراپرده های ده گانه حساب در روز
قیامت ، در سراپرده هشتم از حسد
بازخواست میشود و چون حسادت نکرده باشد، به سوی سراپرده نهم میرود و به
عرش الهی نزدیک تر میشود.
در پاره ای از
مَثَل های فارسی و عربی، آموزههایی درباره حسد یافت میشود، مانند «اگر حسود نباشد،
جهان گلستان است»، «حسود هرگز نیاسود»،
«الحسود لایسُود»
و «الاحْسانُ الَی الْعَبیدِ مَکْبَتَةٌ لِلْحَسُود» (نیکی به بندگان مایه
خواری حسود است).
موضوع
چشم زخم با حسد پیوند تنگاتنگ دارد. در برخی
روایات به این ارتباط اشاره شده
و مفسران، آیه پنج
سوره فلق را، که در آن از حسادتِ
حسودان یاد شده است، در این باره میدانند.
بنابر تصریح گروهی، حسد در صورتی که در گفتار یا
کردار بروز کند،
گناه کبیره به شمار رفته و
حرام است و صرف خطور آن در
قلب بدون ترتّب اثری بر آن، حرام نمیباشد.
حسد از موانع قبولی
نماز شمرده شده است.
تظاهر به حسد موجب
زوال عدالت میگردد؛ در نتیجه
شهادت حسود پذیرفته نمیشود.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵، سفر۴، ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵.
(۳) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
(۴) ابن منظور، لسان العرب.
(۵) ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ ـ ۱۳۷۶ش.
(۶) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ محمدمحیی الدین عبدالحمید، (قاهره)، چاپ افست (بیروت).
(۷) ارسطو، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۸) محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.
(۹) امام خمینی، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، (تهران) ۱۳۷۳ش.
(۱۰) حبیش بن ابراهیم تفلیسی، وجوه قرآن، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۵۹ش.
(۱۱) احمدبن محمد ثعلبی، الکشف و البیان، المعروف تفسیر الثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
(۱۲) علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، چاپ گوستاو فلوگل، لایپزیگ ۱۸۴۵، چاپ افست بیروت ۱۹۷۸.
(۱۳) حسین بن محمد دامغانی، الوجوه و النظائر فی القرآن، چاپ اکبر بهروز، تبریز ۱۳۶۶ش.
(۱۴) علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۵) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
(۱۶) محمدبن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۱۷) وهبه مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
(۱۸) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
(۱۹) طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.
(۲۰) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۲۱) محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۲۲) محمدبن محمد غزالی، کیمیای سعادت، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ش.
(۲۳) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۲۴) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۵) کلینی، الکافی.
(۲۶) صادق گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، تهران ۱۳۶۷ـ ۱۳۷۸ ش.
(۲۷) علی بن محمد ماوردی، ادب الدنیا والدین، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶، چاپ افست بیروت.
(۲۸) مجلسی، بحار الانوار.
(۲۹) احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، مشهد ۱۳۶۶ش.
(۳۰) محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
(۳۱) یحیی بن عدی، تهذیب الاخلاق، با مقدمه و تصحیح و ترجمه و تعلیق محمد دامادی، تهران ۱۳۶۵ش.
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسد»، شماره۶۱۱۹. •
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۲۹۹-۳۰۰. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.