حج (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حجّ: (حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ)«حجّ» در اصل، به معنای «قصد» است
و به همین جهت به جاده و راه، «مَحَجّة» (بر وزن مودّة) گفته میشود؛ زیرا
انسان را به مقصد میرساند. و به دلیل و
برهان، «
حجت» میگویند؛ زیرا مقصود را در بحث روشن میسازد. و اما این که این مراسم مخصوص را «حجّ» نامیدهاند برای این است که به هنگام حرکت برای شرکت در این مراسم «قصد زیارت
خانه خدا» میکنند و به همین دلیل اضافه به «بیت» (خانه کعبه) شده است.
(فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ) (در آن، نشانههای روشن، از جمله
مقام ابراهیم است؛ و هر کس داخل آن حرم شود، در امان خواهد بود؛ و برای
خدا بر مردم
واجب است که آهنگ خانه او کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس
کفر ورزد و حجّ را ترک کند، به خود زیان رسانده، و خداوند از همه جهانیان، بی نیاز است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه حج بکسره حا (البته به فتحه نیز قرائت شده) در اصل به معنای قصد بوده است. و سپس در قصد زیارت بیت اختصاص یافته، به طریق مخصوصی که
شرع آن را بیان کرده است و کلمه سبیلا تمیزی است از جمله استطاع و این آیه، متضمن تشریع حج است، البته نه تشریع ابتدایی و بیسابقه، بلکه تشریع امضایی نسبت به تشریع قبلی
ابراهیم (علیهالسّلام)، چون قبلا هم گفتیم که این مراسم در زمان ابراهیم (علیهالسّلام) تشریع شد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «حجّ»، ص۱۷۸.