حج و عمره در سیره نبوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از عبادتهایی که در
سیره و بیان
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از شکوه و جلوه خاصی برخوردار است، انجام مناسک
حج و
عمره میباشد. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) حج و عمره، را "دور کننده و زایل کننده
فقر و
گناهان" عنوان کرده
آن را "مایه توانگری" مردم بیان کردند.
ایشان
بهشت را
پاداش حج پذیرفته شده
و عمره را
کفاره گناهان
ذکر کردند.
در
سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انجام
مناسک حج از عبادات مورد علاقه ایشان بر شمرده میشد. آن حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) اشتیاق زیادی نسبت به آن از خود نشان میداد به گونهای که زمانی که در
مدینه به سر میبردند، علاقمند بود که زائران
بیت الله الحرام از
مکه برایش
آب زمزم هدیه بیاورند.
نقل شده ایشان در زمان انجام
حج آداب و سنتهایی را مورد توجه قرار میدادند، از جمله این که از
امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در هر شبانه روز ده بار و در هر مرتبه هفت بار دور خانه
کعبه طواف مینمود، سه بار اول
شب، سه بار آخر شب، دو مرتبه صبح و دو مرتبه بعد از ظهر و حد فاصل بین آنها را استراحت مینمود.»
«حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در زمان انجام حج
سوره معارج را زیاد میخواند. و هر وقت سوارهای را میدید و یا از تلی بالا میرفت و یا سرازیر میشد و در آخر شب و در تعقیب نمازها تلبیه میگفت...»
و «در هر طواف واجب و مستحبی «
حجر الاسود» را با کف
دست مسح میکرد.»
از
امام باقر (علیهالسّلام) نیز روایت شده که فرمودند: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) دو رکن «حجر الاسود» و «
رکن یمانی» را مسح میکرد، و پس از مسح آنها را میبوسید و صورت مبارکش را بر آنها مینهاد،
و در مناسک حج این گونه تلبیه میگفت: لبیک اللهم لبیک، لا شریک لک لبیک، ان الحمد و النعمة لک و الملک، لا شریک لک.
از تعداد حجهایی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) قبل از
بعثت و بعد آن تا زمان
هجرت به جا آوردند اطلاعی در دست نیست.
بسیاری از علمای
اهل سنت بر این عقیدهاند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) پس از بعثت و قبل از هجرت تنها یک بار
و به نقلی دیگر دو بار
حج به جا آورده است، لیکن آن چه را که
واقدی ترجیح داده و آن را معروف و مورد اتفاق مردم
شهر خود دانسته، این است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) پس از بعثت فقط یک مرتبه حج گزارده آن هم از مدینه و همان است که مردم به آن
حجة الوداع میگویند.
اما پس از هجرت؛ تقریبا همه سیره نویسان اعم از
شیعه و سنی بالاتفاق بر این نظرند که پیامبر گرامی
اسلام (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) پس از هجرت به مدینه، تنها یک بار حج به جا آوردند و آن حجة الوداع است.
در برخی روایات شیعی تعداد حجهایی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) به جا آوردهاند تا بیست
و به نقلی دیگر یازده
و به روایت دیگر تا ده یا هفت حج
هم رسیده است.
هم چنین بنا بر برخی
روایات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) سه
عمره بجا آورده بودند،
عمره حدیبیه، عمره قضا و عمرهای که پس از بازگشت از
جنگ حنین و
طائف در
جعرانه احرام بسته بود.
در روایات دیگر عمره دیگری نیز بر این جمع اضافه شده و تعداد آن را به چهار رسانده است، و آن عمرهای بود که حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) همراه با حج خود (حجة الوداع) به جا آورده بودند.
همه عمرههای جداگانه پیامبر در
ماه ذی القعده انجام گرفته بود.
از امام صادق (علیه
السّلام) روایت شده: «رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در مدت ده سال که در مدینه بود، حج بجا نیاورد تا اینکه آیه کریمه: «و اذن فی الناس... نازل شد. پس رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) عازم حج شده، به منادیان دستور داد با صدای رسا به مردم مدینه و حومه آن اعلان کنند که امسال پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) میخواهد به مکه رود و حج کند. این خبر به اطلاع همه مردم مدینه و اهل جبال و بادیه نشینان رسید و پس همه گرد آمدند.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) چهار
روز به آخر ذیقعده مانده حرکت کرد هنگامی که به «
ذی الحلیفه» رسید، ظهر شد. حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در آن جا
غسل کرد و حرکت کرد تا به
مسجد شجره رسید در آن جا
نماز ظهر را خواند و برای حج احرام بست.
سپس به راه افتاد، تا به بیداء رسید، نزدیک میل اول. مردم، در دو ردیف، برای او صف کشیدند. لبیک حج افراد را گفت و شصت و شش یا شصت و چهار
شتر به عنوان
قربانی همراه آورد، تا آن که ساعات آخر روز چهارم
ذی حجه به مکه رسید. هفت دور، کعبه را طواف کرد و پشت
مقام ابراهیم (علیه
السّلام) دو رکعت نماز خواند. سپس به طرف حجر الاسود بازگشت و بر آن، دست کشید. در آغاز طواف خود نیز آن را لمس کرده بود.
سپس فرمود: "
صفا و مروه، از شعائر
خدا هستند. از جایی آغاز کنید که
خداوند، آغاز کرده است. "
مسلمانان میپنداشتند سعی میان صفا و
مروه، از ساختههای
مشرکان است. خداوند متعال، این
آیه را نازل فرمود: "صفا و
مروه، از شعائر خداوند هستند. پس کسی که به حج یا عمره میرود، اشکالی بر او نیست که میان آن دو را طواف کند. "
[
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)
]
سپس به صفا آمد و بر بالای آن رفت و رو به رکن یمانی نمود. خدا را
حمد و ثنا گفت و
دعا کرد، به اندازهای که
سوره بقره با
آرامش خوانده شود. سپس به سوی
مروه روان شد و در آن جا نیز به اندازه توقف در صفا، ایستاد، تا آن که از سعی خود، فارغ شد. پس از فراغت از سعی بین صفا و
مروه حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در
مروه ایستاد و رو به مردم کرد حمد و ثنای الهی بجا آورد. پس از حمد و ثنای خداوند، فرمود: "این،
جبرئیل است و با دست، به پشت سر خود اشاره کرد که فرمانم میدهد که دستور دهم: هر که قربانی همراه نیاورده، از احرام در آید. اگر من نیز این را پیشتر میدانستم، آن چنان میکردم که به شما دستور میدهم؛ ولی من، قربانی همراه آوردهام و برای کسی که قربانی آورده، روا نیست که از احرام در آید، تا آن که قربانی به محل خود برسد".
مردی گفت: آیا از احرام در آییم، در حالی که هنوز از عبادات خویش، فراغت نیافتهایم؟! فرمود: " آری"
پس مردی از میان جمعیت برخاست و از روی انکار عرض کرد آیا ما به عنوان حاجیان بیرون آییم در حالی که از سر ما
آب بچکد؟ (یعنی
غسل جنابت کرده باشیم).
حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرموده تو پس از این گفته هرگز
ایمان نخواهی آورد! سپس
سراقة بن مالک از جا برخاسته عرض کرد یا رسول الله
احکام دین را به ما چنان بیاموز که گویی امروز آفریده شدهایم
[
و هیچ نمیدانیم
]
اینک بما بگو این حکم مخصوص همین سال است یا برای آینده هم هست؟
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرمود این حکم، ابدی است تا
روز قیامت سپس انگشتان خود را در یکدیگر جفت کرد، فرمود: عمره و حج این چنین باهماند و عمره داخل حج شد تا روز قیامت.
امام صادق (علیه
السّلام) فرمود: بعد، رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و یارانش وقتی به مکه رسیدند به منزل هیچ کس نرفته و در بیرون شهر مکه منزل کردند تا روز هشتم موقع ظهر که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) دستور داد تا مردم غسل کنند و برای حج احرام بسته و تلبیه گویند.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و یارانش لبیک گویان حرکت کردند برای حج تا رسیدند به «
منی» در آن جا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و نیز
نماز صبح را خواندند و صبح کردند در حالی که مردم بدور آن حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) جمع بودند.
عادت
قریش این بود که در
عرفات با مردم وقوف نمیکردند و در
مزدلفه میماندند و از آن جا حرکت میکردند و دیگران را مانع میشدند، زیرا آنان از مساوات با مردم دیگر ننگ داشتند و در مشعر نیز از راهی دیگر باز میگشتند تا خداوند این آیه را نازل کرد:
ثم افیضوا من حیث افاض الناس... (هم چنان که مردم حرکت میکنند شما نیز حرکت کنید). بدنبال نزول آیه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) دستور حرکت از مزدلفه به
عرفات داد و این امر مخالف تصور قریش بود که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) مانند آنها حرکت کند.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) وارد صحرای عرفات شد و در مکانی بنام «غره» که وسط آن صحرا بود نزدیک کوههای اراک خیمه خود را برپا کرد و
مسلمین نیز گرد آن حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) خیمه زدند. وقتی ظهر شد حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) غسل کرد و تلبیه را ترک گفت تا به محل
نماز آمد و در آن جا مردم را
موعظه کرد احکام و اوامر و نواهی الهی را بیان نموده سپس نماز ظهر و عصر را با یک
اذان و دو
اقامه خواند.
از آن جا حرکت کرد، به موقف عرفات رسید و در آن جا ایستاد مردم همه دور آن حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) ایستادند و شترها را خواباندند. حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) به آنها فرمود همه این بیابان و صحرا موقوف است و تنها محل وقوف این جا نیست که من ایستاده و شترم را خواباندم، مردم متفرق شدند تا وقتی که
خورشید غروب کرد.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) آن گاه دستور حرکت داد تا به مزدلفه که همان
مشعر الحرام است، رسیدند. در آن جا
نماز مغرب و عشاء را باز بیک اذان و اقامه خواندند و در آن جا ماند تا وقتی نماز صبح را نیز بجا آورد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) دستور داد افراد ناتوان
بنی هاشم عجله کنند و در شب جلوتر از دیگران بسوی منی حرکت نمایند؛ ولی فرمود که تا خورشید طلوع نکند
رمی جمره عقبه ننمایند.
وقتی هوا روشن شد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و مسلمانان بسوی منی کوچ کرده وارد منی شدند و جمره عقبه را رمی کردند و قربانیهایی را که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) آورده بود، شصت و چهار یا شصت و شش راس بود و
علی (علیهالسّلام) سی و چهار یا سی و شش راس در آن جا همه قربانیها را کشتند و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرمود از هر قربانی کمی بگیرند و آنها را در دیگ پخته و حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) با علی (علیه
السّلام) خوردند و
گوشت و
پوست همه قربانیها را
صدقه دادند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) سپس به
زیارت بیت الله رفت و بعد، به سوی منی بازگشت و تا آخر روزهای تشریق (سیزدهم ماه) در آن جا ماندند و هر روز سه جمره را رمی کردند و از آن جا حرکت کردند تا به بیابان اطراف مکه رسیدند.
در این هنگام
عایشه جلو آمد، عرض کرد سایر
زنان شما حج و عمره را انجام دادند و من حج را انجام دادهام پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) او را با برادرش
عبدالرحمن بن ابی بکر به «
تنعیم» (محلی است خارج مکه که برای احرام عمره بدان جا میروند) فرستاد و از آن جا برای
عمره مفرده محرم شد و به خانه رفت و طواف کرده و دو رکعت
نماز طواف خواند در مقام ابراهیم و بین صفا و
مروه سعی کرد نزد رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) آمد و همان روز از مکه حرکت کردند و حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) داخل
مسجد الحرام نشد و طواف نکرد از بالای مکه وارد شد و از پائین مکه محله «
ذی طوی» خارج گشت...»
اسرار کلی حج و عمره؛
آیه حج؛
سیره نبوی؛
سیره پیامبر در قرآن.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبادات در سیره و قول نبوی(ص)» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۲/۰۷.