• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حج نذری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حج نذرى همان حج واجب به سبب نذر است و كسى كه نذر كرده حج بگزارد، وفاى به نذر و به جا آوردن حج بر او واجب است. از این عنوان در باب حج سخن گفته‌اند.



حج نذرى همان حج واجب به سبب نذر است و از آن در باب حج سخن گفته‌اند.


از اسباب وجوب حج، نذر آن است؛ بنابر اين، كسى كه نذر كرده حج بگزارد، وفاى به نذر و به جا آوردن حج بر او واجب است.
به عقیده امام خمینی حج و به طور کلی هر‌ آنچه‌که متعلق نذر قرار می‌گیرد به سبب نذر متصف به وجوب نمی‌گردد بلکه آنچه‌که به واسطه انعقاد نذر بر نذرکننده واجب می‌شود عنوان «وفاء به نذر» است نه چیز دیگر؛ و منذور بر همان حکمی که قبل از نذر بوده باقی است.
امام (سلام‌الله‌علیه) این نکته را در تعلیقاتشان بر عروه در ابواب مختلف بیان نموده‌اند. مثل باب طهارت که فرموده‌اند: «لا یصیر الوضوء واجباً بالنذر و مثله، بل الواجب هو عنوان الوفاء بالنذر و یا در باب نکاح که این متن عروه را که می‌گوید: «فقد یجب بالنذر» مورد مناقشه قرار داده و می‌نویسند: «مرّت المناقشة فی وجوب المنذور بعنوانه الذاتی، بل الواجب هو عنوان الوفاء بالنذر، و انّما ینطبق فی الخارج علی المنذور و الخارج لیس ظرف تعلّق الوجوب، و کذا الحال فی العهد و الیمین...» و به همین لحاظ است که برخلاف صاحب عروه و دیگران، عنوان مبحث را در تحریرالوسیله با حذف «الواجب» عبارت «القول: فی الحجّ‌ بالنذر و العهد و الیمین‌» قرار داده‌اند.

۲.۱ - حج نذری فرد مسطیع

اگر مستطیع- كه حجة الاسلام بر او واجب است- نذر كند حج بگزارد، در صورتى كه نیّت او نذر براى به جا آوردن حجة الاسلام باشد، بنابر قول به صحّت چنين نذرى، يك حج به عنوان حجّة الاسلام كفايت مى‌كند، و در فرض عدم استطاعت صبر مى‌كند تا استطاعت حاصل شود. و چنانچه نذر محدود به زمانى خاص باشد، در صورتى كه آن زمان بگذرد و استطاعت پيدا نشود، نذر منحل مى‌گردد.
امّا اگر نیّت نذر كننده غير حجة الاسلام باشد، دو حج بر او واجب خواهد بود. البته اگر چنين نذرى در سال استطاعت باشد باطل است، مگر آنكه نیت وى حج گزاردن در صورت زوال استطاعت در آن سال باشد و استطاعت نيز زايل شود، كه در اين صورت نذرش صحيح است و بايد حج را به جا آورد؛ ليكن اگر نذرش مطلق، يا مقیّد به سالى‌ غير سال استطاعت باشد، نذر صحيح است و ابتدا حجة الاسلام و سپس حج نذرى را به جا مى‌آورد.

۲.۲ - حج نذری فرد غیر مستطیع

اگر غير مستطیع نذر كند حج بگزارد، در صورت توانايى، به جا آوردن حج نذرى واجب است، هرچند استطاعت شرعى نداشته باشد؛ ليكن برخى، استطاعت شرعى را نيز شرط دانسته و گفته‌اند: حج نذرى به شرط حصول استطاعت پس از نذر بر او واجب مى‌شود و در صورت نگزاردن حج و استمرار استطاعت تا سال آينده، حجة الاسلام نيز بر او واجب مى‌شود. امّا ظاهر كلمات فقها وجوب حجة الاسلام با حصول استطاعت است؛ مگر آنكه حج نذرى مقیّد به همان سالى باشد كه استطاعت در آن پيدا شده، كه در اين صورت حج نذرى را به جا مى‌آورد.

۲.۳ - نذر مطلق بدون تعیین نوع حج

اگر نذر مطلق باشد؛ يعنى نه به نیّت حجة الاسلام باشد و نه به نیّت غير آن، برخى قدما گفته‌اند: به جا آوردن يك حج به نیّت حج نذرى از حجة الاسلام كفايت مى‌كند؛ امّا به نیّت حجة الاسلام از حج نذرى كفايت نمى‌كند و حج نذرى بر ذمّه‌اش باقى مى‌ماند. ليكن بنابر قول مشهور، در اين صورت دو حج بر نذر كننده واجب مى‌شود و به جا آوردن يكى از ديگرى كفايت نمى‌كند.

۲.۴ - حکم نذر کننده ناتوان در وقت نذر

چنانچه نذر كننده در وقت نذر ناتوان از گزاردن حج باشد، آيا بر او واجب است نايب بگيرد؟ مسئله اختلافى است. بنابر قول به عدم وجوب، چنانچه نذر مقیّد به زمانى خاص، و مانع نيز تا آن زمان استمرار داشته باشد، نذر باطل مى‌شود، و اگر نذر مطلق باشد، تا حصول توانايى صبر مى‌كند و با يأس از آن، نذر باطل مى‌شود. ليكن اگر نذر كننده در وقت نذر، در نظر داشته در صورت ناتوانى، نايب بگيرد، بدون هيچ اختلافى نايب گرفتن بر او واجب خواهد بود.

۲.۵ - نذری که اطلاق یا تقیید زمانی دارد

كسى كه نذر كرده حج بگزارد، چنانچه نذرش به لحاظ انجام دادن حج مقیّد به زمانى خاص نباشد، تأخير وفاى به نذر تا زمان گمان به نزديك بودن مرگش جايز است؛ امّا اگر با توانايى بر گزاردن حج، آن را به جا نياوَرَد تا بميرد، قضاى حج از طرف او واجب است؛ ليكن در اينكه‌ هزينۀ آن از اصل ترکه میّت برداشت مى‌شود يا از ثلث آن، اختلاف است. و اگر نگزاردن حج در فرض ياد شده بر اثر ناتوانى باشد، قضاى آن ساقط مى‌شود.
اگر نذر مقیّد به زمانى خاص باشد، در صورتى كه با تمكن از به جا آوردن حج، آن را ترك كند تا بميرد، قضا و کفّاره؛ هر دو بر او واجب است كه از طرف او ادا مى‌شود و اگر ترك حج به سبب مانعى، مانند بيمارى منجر به مرگ بوده، قضا واجب نيست.

۲.۶ - حکم كسى كه نذر كرده پياده حج بگزارد

كسى كه نذر كرده پياده حج بگزارد، حج با پاى پياده بر او واجب مى‌شود. آغاز وجوب پياده روى، هنگام شروع مناسک حج، و پايان آن، به جا آوردن آخرين عمل از اعمال حج، يعنى رمی جمره است.
برخى، پايان آن را طواف نساء دانسته‌اند؛ چنان كه برخى، آغاز پياده روى را شهرى كه در آن نذر كرده؛ برخى ديگر، شهر نذر كننده، و گروه سوم، نزديك‌ترين دو محلّ ياد شده به میقات دانسته‌اند.
كسى كه نذر كرده پياده حج بگزارد، چنانچه مضطرّ به سوار شدن به كشتى و مانند آن گردد، بنابر قول برخى، بايد بايستد و نشستن براى او جايز نيست. ليكن برخى، ايستادن را مستحب دانسته‌اند.
اگر نذر كننده از راه رفتن ناتوان گردد، وجوب آن ساقط مى‌شود و بايد سواره حج بگزارد؛ ليكن در اينكه در اين صورت، همراه بردن شترى جهت قربانی بر او واجب است يا مستحب، اختلاف است. البته در مسئله اقوال ديگرى نيز وجود دارد.


۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۵، العروة الوثقی مع تعالیق الامام الخمینی، ج۱، ص۱۲۷، کتاب الطهارة، فصل فی غایات الوضوء.    
۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۵، العروة الوثقی مع تعالیق الامام الخمینی، ج۲، ص۶۰۴، کتاب النکاح، مسالة ۴.    
۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۵، العروة الوثقی مع تعالیق الامام الخمینی، ج۲، ص۶۰۴، کتاب النکاح، مسالة ۴.    
۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۰۸، کتاب الحج، القول:فی الحجّ‌ بالنذر و العهد و الیمین.    
۵. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۲۹.    
۶. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۴۷.    
۷. النهایة، ص۲۰۵.    
۸. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۴۸.    
۹. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۴۵.    
۱۰. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۴۰ تا۳۴۵.    
۱۱. جواهر الکلام، ج۱۷،ص۳۴۹ -۳۵۶.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳ ص۲۳۶ -۲۳۸.    
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.






جعبه ابزار