حج تمتع (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حج تمتع (بجا آوردن
حج و
عمره باهم) امری واجب، برای افراد خارج از
مکه و اطراف آن می باشد.
حج تمتع (بجا آوردن حج و عمره باهم) امری
واجب ، برای افراد خارج از
مکه و اطراف آن می باشد: «واتموا الحج والعمرة لله... ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجد الحرام...» و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید!...(البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد
مسجدالحرام نباشد اهل مکه و اطراف آن نباشد. ... .(در روایتی از
امام رضا علیهالسّلام نقل شده است: مراد از «اتموا الحج والعمرة»، غیر حج قران و افراد است.
)
تقدم اعمال عمره بر حج، در حج تمتع: «... فمن تمتع بالعمرة الی الحج...» ...هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسر است (
ذبح کند)!... .
در حج تمتع، نخست
عمره را بجا میآورند، سپس از احرام بیرون میآیند، بعدا مراسم حج را در ایام مخصوصش انجام میدهند، ولی در
حج قران و افراد، اول مراسم حج بجا آورده میشود، و بعد از پایان آن مراسم عمره، با این تفاوت که در حج قران،
قربانی همراه میآورند و در حج افراد این قربانی نیست، ولی به عقیده
اهل سنت حج قران آن است که
حج و عمره را در یک احرام با هم قصد میکند).
تمام هر چیز عبارت است از آن جزئی که وقتی با سایر اجزا ضمیمه میشود آن چیز همان چیز میشود، و آثاری که دارد و یا آن آثار را از آن چیز
انتظار داریم نیز مترتب میگردد، و تمام کردن آن چیز این است که، بعد از آنکه همه اجزای آن را جمع کردیم آن جزء آخری را هم بیاوریم تا آثار برآن چیز مترتب شود، این معنای کلمه تمام و
اتمام است. و اما کمال هر چیزی آن حال و یا وصفی و یا امری است که وقتی موجودی آن را داشته باشد، دارای اثری علاوه میشود غیر آن اثری که بعد از تمامیت دارا باشد، مثلا منضم شدن اجزای
بدن انسانی به یکدیگر عبارت است از تمامیت انسان، و اما عالم و یا شجاع و یا عفیف بودنش عبارت است از کمال انسان، از
انسان تمام عیار و بی کمال آثاری بروز میکند، و از انسانی تمام و کامل آثاری دیگر ظهور مینماید.
و چه بسا میشود که کلمه تمام در جای وصف کمال است عمال میشود، و آن را
استعاره از این میگیرند، به این ادعا که آن وصف زاید از بس مورد
اعتنا و اهمیت است جزء ذات به حساب میآید و مثلا میخواهند بگویند انسانی که عالم نیست اصلا انسان تمام نیست تا به این تعبیر اهمیت علم را برسانند و مراد از اتمام حج و عمره همان معنای اول یعنی معنای حقیقی کلمه است، نه استعاره آن.
و اما اینکه کلمه حج به چه معنا است؟ معنای آن عبارت است از اعمالی که در بین مسلمین معروف است، و
ابراهیم خلیل علیهالسّلام آن را
تشریع کرده، و بعد از آن جناب همچنان در میان
اعراب معمول بوده و خدای سبحان آن را برای امت
اسلام نیز
امضا کرده، در نتیجه شریعتی شده که تا روز
قیامت باقی خواهد بود.
ابتدا، این عمل،
احرام ، و سپس وقوف در عرفات، و بعد از آن وقوف در
مشعر الحرام است. و یکی دیگر از احکام آن قربانی کردن در
منا ، و سنگ انداختن به ستونهای سنگی سه گانه است، و آنگاه
طواف در خانه خدا، و
نماز طواف ، و سعی بین
صفا و مروه است البته واجبات دیگری نیز دارد.
و این عمل سه قسم است : ۱ - حج افراد ۲ - حج قران ۳ - حج تمتع که در سال آخر عمر
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
تشریع شد. و اما عمل عمره عملی دیگر است، و آن عبارت است از رفتن به
زیارت خانه کعبه، از مسیر یکی از میقاتها، و طواف و
نماز آن، و سعی بین صفا و مروه، و تقصیر، و این حج و عمره دو عبادتتند که جز با
قصد قربت تمام نمیشوند، به دلیل اینکه فرموده : «و اتموا الحج و العمره لله...»: حج و عمره را برای
خدا تمام کنید... .
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حج تمتع».