حبس مرتد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حبس مرتد، از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به
حقوق زندانی و درباره حکم زندانیکردن مرد مرتد بحث میکند. فقیهان شیعه اتفاق دارند که مرتد اگر فطری باشد، کشته میشود و اگر ملی باشد تا سه روز از او میخواهند توبه کند و دربارۀ
حبس او چیزی نگفتهاند.
ولی از طریق
اهل سنّت، فتوا به حبس مرتد وارد شده است:
موصلی در اختیار و سمرقندی در
تحفة الفقهاء فتوا دادهاند که مرتد حبس میشود و تا سه روز
اسلام به او عرضه میشود، چنان که
ابوحنیفه معتقد است مرتد در مرتبۀ سوم، حبس میشود.
۱. عدة من اصحابنا، عن سهل بن زیاد و علی بن ابراهیم، عن ابیه و محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد جمیعا، عن ابن محبوب، عن هشام بن سالم، عن عمار الساباطی، قال: سمعت ابا عبد اللّه (علیهالسّلام) یقول: کل مسلم بین مسلمین ارتدّ عن الاسلام و جحد محمدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نبوّته و کذّبه فانّ دمه مباح لکل من سمع ذلک منه و امراته باینة منه یوم ارتدّ فلا تقربه و یقسّم ماله علی ورثته و تعتدّ امراته
[
بعد
]
عدّة المتوفّی عنها زوجها، و علی الامام ان یقتله و لا یستتیبه؛
عمّار ساباطی گفت: شنیدم از
امام صادق (علیهالسلام) میگفت: هر مرد مسلمانی از مسلمانان که از اسلام برگردد و نبوت
محمد (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) را انکار و تکذیب کند خونش برای هر که از او شنیده باشد، مباح است و زنش از روز مرتد شدن وی، دیگر زن او نیست و عدّۀ وفات میگیرد و نباید نزدیک او شود و اموالش میان ورثه تقسیم میشود و بر امام است که او را بکشد و از او درخواست توبه نمیکند.
۲. محمد بن یحیی، عن العمرکی بن علی النیسابوری، عن علی بن جعفر، عن اخیه ابی الحسن (علیهالسّلام) قال: سالته عن مسلم تنصّر؟ قال: یقتل و لا یستتاب. قلت: فنصرانی اسلم ثم ارتدّ عن الاسلام؟ قال: یستتاب فان رجع، و الّا قتل؛
امام کاظم (علیهالسلام) فرمود: از او دربارۀ مسلمانی که
نصرانی شده پرسیدم. گفت: کشته میشود و از او درخواست توبه نمیشود. گفتم: اگر یک نصرانی مسلمان شود و آنگاه از اسلام برگردد؟ گفت: از وی خواسته میشود توبه کند اگر توبه نکرد کشته میشود.
۳. الحسین بن سعید، قال: قرات بخطّ رجل الی ابی الحسن الرضا علیه السّلام: رجل ولد علی الاسلام ثم کفر و اشرک و خرج عن الاسلام، هل یستتاب او یقتل و لا یستتاب؟ فکتب: یقتل؛
حسین بن سعید گفت: خواندم نامۀ شخصی را که به
امام رضا (علیهالسلام) نوشته بود: مردی مسلمان به دنیا آمده آنگاه
کفر و
شرک ورزیده و از اسلام خارج شده است آیا از او خواسته میشود توبه کند یا کشته میشود و از او درخواست توبه نمیشود؟ امام رضا (علیهالسلام) نوشت: کشته میشود.
۱. حدّثنا عبد الرحیم بن سلیمان، عن عبد الرحمن بن عبید العامری، عن ابیه، قال: کان اناس یاخذون العطاء و الرزق و یصلّون مع الناس، کانوا یعبدون الاصنام فی السرّ، فاتی بهم علی بن ابی طالب فوضعهم فی المسجد او قال: فی السجن. ثم قال: یا ایّها الناس! ما ترون فی قوم کانوا یاخذون معکم العطاء و الرزق و یعبدون هذه الاصنام؟ قال الناس: اقتلهم. قال: لا، و لکن اصنع بهم کما صنعوا بابینا ابراهیم، فحرقهم بالنار؛
عبد الرحمن بن عبید عامری از پدرش نقل کرد که گفت: افرادی بودند که جیره و حقوق میگرفتند و با مردم نماز میخواندند؛ ولی در نهان بت میپرستیدند.
امام علی (علیهالسلام) آنها را آورد و درون مسجد گذاشت یا اینکه گفت: در زندان گذاشت.
سپس فرمود: ای مردم! نظر شما دربارۀ کسانی که با شما جیره و حقوق میگیرند و این بتها را میپرستند چیست؟ گفتند: آنان را بکش. امام فرمود: نه، با آنان همان کاری را میکنم که با پدر ما ابراهیم کردند. پس آنان را با آتش سوزانید.
۲. اخبرنا عبد الرزاق، عن الثوری، عن داود، عن الشعبی، عن انس (رضیاللّهعنه) قال: بعثنی ابو موسی
بفتح تستر الی عمر (رضیاللّهعنه) فسالنی عمر- و کان ستّة نفر من بنی بکر بن وائل قد ارتدّوا عن الاسلام و لحقوا بالمشرکین- فقال: ما فعل النفر من بکر بن وائل؟ قال: فاخذت فی حدیث آخر لاشغله منهم، قال: ما فعل النفر من بکر بن وائل؟ قلت: یا امیر المؤمنین! قوم ارتدّوا عن الاسلام و لحقوا بالمشرکین، ما سبیلهم الّا القتل. فقال عمر: لان اکون اخذتهم سلما احبّ الیّ مما طلعت علیه الشمس من صفراء او بیضاء. قال، قلت: یا امیر المؤمنین! و ما کنت صانعا بهم لو اخذتهم؟ قال: کنت عارضا علیهم الباب الذی خرجوا منه ان یدخلوا فیه؛ فان فعلوا ذلک، قبلت منهم، و الّا استودعتهم السجن؛
اورده البیهقی بسند آخر عن محمد بن عبدالله الغفاری بتفاوت فی المتن
و اورده ابن قدامة عن الموطا و فیه: انه قدم علی عمر رجل من قبل ابی موسی فقال له عمر: هل کان من معربة خبر؟ (در کتاب خراج دارد: «هل من مغربة خبر؟ آیا خبر جدید و شگفتآوری هست؟».
قال: نعم، رجل کفر بعد اسلامه. فقال: ما فعلتم به؟ قال: قرّبناه فضربنا عنقه. فقال عمر: فهلّا حبستموه ثلاثا فاطعمتموه کلّ یوم رغیفا و استتبتموه، لعلّه یتوب او یراجع امر اللّه؟ اللّهمّ انّی لم احضر و لم آمر و لم ارض اذ بلغنی؛
انس گفت:
ابوموسی مرا فرستاد تا خبر
فتح شوشتر را به عمر برسانم- و چون شش نفر از
بنی بکر بن وائل از اسلام برگشته و به مشرکان پیوسته بودند- عمر از من پرسید: آن چند نفر از بکر بن وائل چه کردند؟ انس گفت: من برای این که ذهن او را از این مساله منصرف کنم، سخن دیگری پیش کشیدم. عمر گفت: آن چند نفر از بکر بن وائل چه کردند؟ گفتم: گروهی که از اسلام برگشتند و به مشرکان پیوستند باید کشته شوند. عمر گفت: اگر من آنان را سالم میگرفتم از آن چه خورشید بر آن میتابد برای من محبوبتر بود. گفتم: اگر آنان را میگرفتی با ایشان چه میکردی؟ گفت: به آنان پیشنهاد میکردم از دری که بیرون رفتند
[
از ارتداد
.]
بازگردند اگر برمیگشتند میپذیرفتم وگرنه آنان را به زندان میسپردم.
این روایت را بیهقی با سندی دیگر از محمد بن عبد اللّه غفاری بااندک تفاوتی در متن آورده است.
ابن قدامه به نقل از
موطّا این روایت را نقل کرده که در آن چنین آمده است: شخصی از طرف ابوموسی نزد عمر آمد، عمر به او گفت: آیا خبر تازهای داری؟ گفت: آری، شخصی پس از اسلام، کافر شد. عمر گفت: با او چه کردید؟ گفت: او را گرفتیم و گردنش زدیم. عمر گفت: چرا او را سه روز حبس نکردید تا به او هر روز یک نان بدهید و از وی بخواهید توبه کند؟ شاید توبه میکرد یا به امر خدا گردن مینهاد. خدایا! من حضور نداشتم و دستور ندادم و وقتی به من خبر آن رسید خشنود نشدم.
نظر نگارنده: جای شگفتی است که جریان سوزانیدن مرتد را به علی بن ابی طالب (علیهالسلام) نسبت میدهند و ایشان را مظهر خشونت و سنگدلی معرفی میکنند و دیگران را مظهر رافت و عطوفت، و این که از اعدام، متاثر و نگران میشوند!
جالب این که
مرحوم مجلسی پس از نقل چنین روایاتی که مفادش سوزانیدن کافر به دست علی (علیهالسلام) است، میفرماید: هیچکس از عالمان
شیعه ظاهر این خبر را اخذ نکرده است.
۱.
شیخ طوسی: از نظر ما مرتد دو قسم است: مرتدی که با سرشت اسلام به دنیا آمده چنین کسی اسلامش پذیرفته نمیشود و هر زمان مرتد شد کشتنش واجب است. قسم دیگر کافری است که مسلمان، بعد مرتد میشود، چنین کسی از او میخواهند توبه کند اگر توبه نکرد کشته میشود.
۲.
ابوالصلاح حلبی: اگر مؤمنی که با فطرت
[
اسلام
]
به دنیا آمده، مرتد شود کشته میشود؛ ولی اگر
کافر ذمّی یا غیر ذمّی پس از این که کافر بود اسلام آورد بعد مرتد شد به او توبه پیشنهاد میشود اگر به حق بازگشت
[
توبهاش را میپذیرند
]
وگرنه کشته میشود و اگر این شخص اسلام آورد و دوباره مرتد شد کشته میشود.
۳.
ابن برّاج: اگر مرتد با سرشت اسلام به دنیا آمده بود قتلش واجب است بدون این که از او خواسته شود توبه کند و اگر توبه کرد کسی نمیتواند متعرّض او شود و اگر توبه نکرد در هر حال، کشته میشود.
۴.
ابن حمزه: کسی که از اسلام برمیگردد دو قسم است: کسی که با سرشت اسلام به دنیا آمده؛ و کسی که بر سرشت اسلام نبوده است. از اوّلی اسلام پذیرفته نمیشود و هرگاه گرفتار شد کشته میشود و به مجرد این که مرتد شد زنش از او جدا میشود و اگر مدخول بها بود (یعنی با او نزدیکی کرده بود) باید عدّه نگهدارد و اموالش به ورثۀ مسلمانش میرسد. دومی توبهاش پذیرفته میشود و واجب است از او خواسته شود توبه کند اگر توبه کرد از او پذیرفته میشود.
۵.
محقق حلّی: قسم دوم کسی است که اصلا کافر بوده و بعد مسلمان و بعد مرتد شده از این شخص خواسته میشود توبه کند اگر خودداری کرد کشته میشود و درخواست توبه از او واجب است. و این که تا چه مدت از او خواسته میشود توبه کند؟ برخی گفتهاند: تا سه روز و گفته شده: به مدتی که امکان برگشت برای او باشد. قول اوّل روایت شده است و این مدت خوبی است؛ زیرا فرصت مناسبی است تا عذر او برطرف شود.
۶.
یحیی بن سعید: مسلمان در حالی که میان مسلمانان به دنیا آمده باشد اگر مرتد شد خونش برای هر که بشنود مباح است و از او خواسته نمیشود توبه کند؛ ولی اگر شخصی، مسلمان شده باشد بعد مرتد شود از او میخواهند که توبه کند اگر توبه نکرد با شمشیر کشته میشود یا زیر پاانداخته میشود و او را لگدمال میکنند و
[
تا بمیرد
]
و ذبیحۀ او خورده نمیشود.
۷.
علاءالدین حلبی: امّا کسی که اظهار ارتداد کرده است، گرچه در حکم اهل بغی نیست؛ زیرا اگر اصلا کافر بوده بعد مسلمان سپس مرتد شده، تا سه روز از او خواسته میشود توبه کند اگر توبه نکرد کشته میشود.
۸.
شهید اوّل: اگر کافر مسلمان شود و بعد اظهار ارتداد کند کشته نمیشود، بلکه به مدتی که امید بازگشتش میرود از او خواسته میشود توبه کند که گفته شده است: مدت آن سه روز است؛ چون در این مورد روایت وارد شده است. پس اگر توبه نکرد کشته میشود و پیشنهاد توبه به او از نظر ما واجب است …
۹.
شیخ مفلح صیمری: مرتدی که از او خواسته میشود توبه کند اگر به اسلام بازگشت و بعد کافر شد و باز مسلمان شد و سپس کافر شد در مرتبۀ چهارم کشته میشود و از او توبه خواسته نمیشود و شافعی گفته است: همیشه از او خواسته میشود توبه کند فقط در دفعات بعد تعزیر میشود و ابو حنیفه گفته است: در مرتبۀ سوم زندانی میشود؛ چون از نظر او حبس نوعی تعزیر است و اسحاق بن راهویه گفته است: در مرتبۀ سوم کشته میشود و این قول قوی است؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
اِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدٰادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّٰهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ …؛
کسانی که
ایمان آوردند، سپس کافر شدند؛ و باز ایمان آوردند، سپس کافر شدند؛ آنگاه به کفر خود افزودند، قطعا خدا آنان رای نخواهد بخشید.
پس خداوند بیان کرد که بعد از مرتبۀ سوم آنان را نمیبخشد. بنابراین، در مرتبۀ چهارم کشته میشود و شیخ استدلال کرده است به اجماع
فرقه امامیه که هر مرتکب گناه کبیره در مرتبۀ چهارم، کشته میشود.
۱۰.
شیخ محمدحسن نجفی (پس از نقل کلام محقق حلّی): هیچ گونه اختلاف مهمی در هیچیک از این احکام مذکور نیست، بلکه اجماع بر هر دو نوعش قائم است …
نظر نگارنده: خلافی نیست نزد فقیهان امامیه که اجرای حد بر مرتد فطری، بدون درخواست هیچ توبهای، فوری است و مرتد ملی پس از سه روز یا کمتر و یا بیشتر حد بر او جاری میشود و لازمۀ مهلت دادن و توبه خواستن، حبس است، گرچه هیچیک از فقیهان ما به حبس تصریح نکردهاند.
۱۱.
قاضی ابویوسف: … بهترین شنیدۀ ما در این مورد- خدا بهتر میداند- این است که درخواست توبه از آنان میشود اگر توبه کردند
[
پذیرفته میشود
]
وگرنه گردنشان زده میشود، بنابر احادیث مشهور و عقیدۀ فقیهانی که ما آنان را درک کردهایم.
۱۲.
موصلی: اگر مسلمان- پناه بر خدا- مرتد شد به زندان میافتد آنگاه اسلام بر او عرضه و شبههاش برطرف میشود، اگر اسلام آورد
[
پذیرفته میشود
]
وگرنه او را میکشند.
۱۳. سمرقندی: مرد مرتد اگر اسلام نیاورد ناچار کشته میشود و به بردگی گرفته نمیشود؛ ولی مستحب است اوّل اسلام بر او عرضه شود اگر اسلام آورد
[
کشته نمیشود
]
وگرنه همان ساعت کشته میشود؛ زیرا درخواست تاخیر نکرده است؛ امّا اگر خواست، سه روز به او مهلت داده شود تا در کار خویش بنگرد به او مهلت داده میشود، ولی بیشتر از این مدت به او مهلت نمیدهند، لکن بزرگان ما گفتهاند: بهتر این است که به او سه روز مهلت بدهند و زندانی شود و اسلام را بر او عرضه کنند اگر امیدی به اسلام او نبود کشته میشود.
امّا نوجوان عاقل اگر مرتد شد از نظر ابو حنیفه و محمد ارتداد او مانند اسلام او صحیح است و از نظر ابو یوسف اسلام او صحیح است، ولی ارتداد او صحیح نیست و از نظر شافعی هیچیک صحیح نیست و مساله معروف است، لکن
[
نوجوان عاقل مرتد
]
کشته نمیشود و اسلام به او پیشنهاد میشود
[
و در این مدت
]
زندانی نمیشود و کتک نمیخورد و اگر در این زمان به بلوغ رسید به زور بر او اسلام عرضه میشود و کتک میخورد، ولی کشته نمیگردد؛ زیرا با این ارتداد، قتل واجب نمیشود.
۱۴.
ابن قدامه: خرقی گفته است: هر مرد یا زن بالغ و عاقلی که از اسلام بازگردد تا سه روز او را به اسلام دعوت میکنند و در تنگنا گذاشته میشود اگر بازنگشت کشته میشود.
۱۵.
ابودقیقه (در حاشیه بر اختیار): امّا حبس او و دعوتش به اسلام، واجب نیست؛ چون به او دعوت اسلام رسیده است و وقتی به کافر، دعوت رسید، لازم نیست تکرار شود پس این کار، اولی است؛ ولی مستحب است دعوت تکرار شود.
۱۶.
جزیری: حنفیه گفتهاند: اگر مسلمان- پناه بر خداوند متعال- از اسلام بازگردد اسلام بر او عرضه میشود اگر شبههای دارد برطرف میشود؛ چون ممکن است شبههای در دین داشته باشد که باید برطرف شود؛ زیرا به این کار، شرّ او با یکی از بهترین دو وجه، اسلام آوردن یا کشته شدن، دفع میشود؛ ولی دعوت او به اسلام مستحب است … اگر مهلت خواست مستحب است قاضی سه روز به او فرصت دهد و این سه روز حبس میشود اگر اسلام آورد
[
پذیرفته میشود
]
وگرنه او را میکشند.
شافعیه: هرگاه مسلمان مرتد شود … واجب است امام سه روز او را فرصت دهد و پیش از آن جایز نیست او را بکشد.
مالکیه: واجب است امام، مرتد را سه شبانه روز فرصت دهد و ابتدای سه روز را از روزی به حساب آورند که ارتداد بر او ثابت شده نه از روزی که به حاکم معرفی شده است و این سه روز را با هم تلفیق نکنند که باعث شود روز ثبوت الغا گردد. البته در صورتی که متصل به فجر بوده است.
حنابله: در یکی از اقوال همانند مالکیه و شافعیه میگویند: واجب است سه روز از مرتد طلب توبه شود و در قول دیگر گویند: واجب نیست توبه درخواست شود، بلکه به او اسلام عرضه میشود اگر پذیرفت رها میشود وگرنه لازم است در حال کشته شود.
نظر نگارنده:
اهل سنّت در مهلت دادن سه روز به مرتد میان
مرتد فطری و
ملی فرقی نگذاشتهاند، بلکه هیچیک متعرّض این تفصیل نشده است، البته بعضی از آنان مهلت دادن را شرط ندانسته ولی معتقد است عرضۀ اسلام بر او لازم است و اگر نپذیرفت کشته میشود.
ولی امامیه قائل به تفصیل میان فطری و ملی است، اوّلی بدون مهلت و بدون عرضۀ اسلام بر او کشته میشود- گرچه توبۀ او میان خود و خدایش پذیرفته شود- زیرا ارتداد موجب تعلّق
حد به ذمّۀ اوست و با
توبه زایل نمیشود؛ مثل کسی که در مرتبۀ چهارم دزدی کند یا کسی که محصن باشد و زنا کند یا محاربی که خون بریزد همۀ اینها اگر توبه کنند هیچ تاثیری در سقوط حد ندارد و امّا در مورد ملی، سه روز فرصت داده میشود- و شاید لازمۀ عرفی یا عادیاش این باشد که در حبس باشد- پس اگر توبه نکرد کشته میشود و علت فرق
[
میان فطری و ملی
]
روایت صریح است و امّا حکم زن مرتد خواهد آمد.
• طبسی، نجمالدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۲۲۱-۲۲۹.