حبس عالم فاسق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حبس عالم فاسق از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به
حقوق زندانی و درباره حکم زندانیکردن عالمان فاسق است. روایت مرسلی از طرق
شیعه وارد شده که حبس عالمان فاسق، پزشکان جاهل و کوتاهیکنندگان از ادای حقوق مردم را واجب میداند.
فقیهان ما متعرض این روایت شده و برخی مانند
یحیی بن سعید در
جامع للشرائع و
مجلسی اوّل و از معاصران،
آیةاللّه گلپایگانی پس از نقل این روایت در کتابهای فقهی خود، براساس مضمون آن فتوان دادهاند.
۱. و فی روایة احمد بن ابی عبد اللّه البرقی، عن علی (علیهالسّلام) قال: «یجب علی الامام ان یحبس الفسّاق من العلماء، و الجهّال من الاطبّاء، و المفالیس من الاکریاء …؛
علی (علیهالسلام) فرمود: بر امام واجب است عالمان فاسق و پزشکان جاهل و کسانی که چارپا کرایه میدهند و وجه آن را میستانند، ولی به هنگام سفر چارپایی ندارند را حبس کند …
این روایت را
شیخ طوسی در
تهذیب الاحکام از
احمد بن ابوعبداللّه برقی از پدرش از علی (علیهالسلام) نقل کرده است.
مجلسی اوّل: مرسل بودن حدیث به جهت این است که ممکن نیست برقی، علی (علیهالسلام) را دیده باشد. این روایت دلالت دارد که بر امام واجب است، امّا در این که بر حاکمان هم واجب باشد اشکال است. البته شکی نیست که این حکم لازمی است؛ زیرا منشا اصلی
فساد در جان و مال و دین مردم، غالبا این افراد هستند.
مجلسی دوم: حدیث،
مرسل است.
۱.
یحیی بن سعید: امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) طبیبان جاهل و مکریان مفلس و عالمان فاسق را زندانی میکرد تا
دین و
جان و
مال مردم را حفظ کند.
۲.
آیةاللّه گلپایگانی (در جواب سؤالی از موارد حبس در اسلام): بر امام واجب است عالمان فاسق و طبیبان جاهل و مکریان مفلس را حبس کند.
۳.
ابن رشد: طبیب و مشابه وی اگر در کارش اشتباه کند در صورتی که در کار خود شناخت داشته باشد، در مورد نفس، چیزی بر او نیست و مبلغ
دیه اگر بیش از یک سوم باشد بر
عاقله است و در کمتر از یک سوم در مال خود اوست و اگر پزشک دارای دانش پزشکی نبود بر او تازیانه، زندان و دیه است؛ بعضی گفتهاند: دیه در مال خود طبیب است و برخی گفتهاند: بر عهدۀ عاقله اوست.
امّا مسالۀ
ضمان را فقیهان ما در بابهای ضمان،
اجاره و
دیات بحث کردهاند و فرق گذاشتهاند میان جایی که پزشک شخصا مباشر معالجه باشد و آنجا که مباشر نباشد و دستور دهد و آنجا که نسخه بپیچد بدون این که دستور دهد که گفتهاند: در صورت اوّل ضامن است گرچه پزشک حاذق باشد و در صورت دوم و سوم ضامن نیست، البته با کمی تامل و اشکال در مساله. چنان که فرق گذاشتهاند میان آنجا که پزشک از ابتدا ضمانت نکند و مریض یا ولیّ او بپذیرد و پزشک سعی خود را بکند و احتیاط را از دست ندهد و میان آنجا که چنین نباشد که در صورت اوّل ضامن نیست و در صورت دوم ضامن است.
• طبسی، نجمالدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۲۱۰-۲۱۳.