حالات امام سجاد در نماز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حالات
امام سجاد (علیهالسّلام) در نماز، حالاتی شبیه دیگر
معصومین (علیهمالسلام) از جمله تغییر رنگ چهره، لرزه بر اندام و... بوده هر کدام به نسبت موقعیت خودشان خصوصیاتی بارز داشتند.
از القاب مبارک حضرت، همچون
زین العابدین، سیّد السّاجدین، ذوالثّفنات، سجاد... به روشنی پیدا است که این
امام همام مرد عرصه
محراب و بندگی است،
عبادتهای سنگینی از حضرت نقل شده که
انسان به
تعجّب میافتد، اینک گوشهای از
عبادتها و حال آن جناب را متذکّر میشویم هرگاه حضرت قصد انجام
نماز مینمودند: به مکان خشنی میرفت، خود را از مردم پنهان مینمودند، مشغول نماز میشد، و زیاد
گریه میکرد، یک روز
در هوای بسیار گرم بدنبال چنین جایگاهی بود، که یکی از غلامان متوجّه آن جناب شد، دید حضرت پیشانی را بر سنگ سختی نهاده، و گریه میکند، ساعتها طول کشید تا آن که حضرت سر از
سجده برداشت از بس گریه کرده بود، چنین مینمود، که
سر و صورت را
در آب فرو برده است.
امام صادق (علیهالسّلام) از زبان پدرش نقل میکند که علی بن الحسین (علیهالسّلام) هر گاه به نماز میایستاد: «کانّه ساق شجرة لایتحرّک منه شیء الاّ ما حرکت الرّیح منه.
»، یعنی: گویا تنه درختی است، هیچ حرکتی
در وی مشاهده نمیشد، جز آن مقدار که
باد به حرکت
در میآورد، و چون به قرائت: «مالک یوم الدین» میرسید، آنقدر آن را تکرار میکرد، که نزدیک بود قالب تهی کند، شبها را پس از مختصری خواب
در حدّی که بدن مبارکش از تعب نیاساید، به
عبادت میگذراند، و روزها را غرق نور،
در عبادت به معنی
وسیع کلمه میکرد. تمام ماه رمضانش از پس آن همه نماز به
دعا و
تسبیح و
استغفار میگذشت، و برای خود کیسهای چرمی داشت، که تربت عالی و پاک
حضرت سیّدالشّهداء را
در آن ریخته بود، و به گاه سجده بر آن تربت پرقیمت سجده میکرد.
در کتاب
خصال شیخ صدوق آمده است که
امام پنجم (علیهالسّلام) میفرمایند: پدرم حضرت
زین العابدین (علیهالسّلام) نظیر حضرت
علی (علیهالسّلام) روزی هزار
رکعت نماز به جای میآورد، پدرم دارای پانصد
درخت خرما بود، آن بزرگوار پای هر درختی دو رکعت نماز به جای میآورد، موقعی که مشغول نماز میشد، رنگ مبارکش تغییر میکرد، و...، و اعضای مبارکش از
خوف خدا میلرزید و نیز ایشان فرمودند: بر پدرم وارد شدم،
در حالی که آنقدر امام سجّاد (علیهالسّلام)
عبادت کرده بود، که کسی به پای او نمیرسید، و از کثرت شبزندهداری رنگش زرد شده و از شدت گریه دو چشمش سوخته و از سجدههای طولانی پیشانی حضرتش مجروح و بینیاش پاره و از بسیاری قیام
در نماز، دو ساق پایش ورم کرده بود، من وقتی این صحنه را دیدم به گریه افتادم،
در حالی که پدرم،
در فکر بود، پس به من فرمود: کتابی که
عبادتهای علی (علیهالسّلام)
در آن نوشته شد برای من بیاور، وقتی آن کتاب را آوردم، و امام (علیهالسّلام) کمی از آن را خواند، کتاب را کناری گذاشت و ضجّهای زد و فرمود: چه کسی قادر است که
در عبادت به علی (علیهالسّلام) برسد.
ابوحمزه ثمالی میگوید: دیدم، حضرت زین العابدین وارد
مسجد کوفه شد، و
در کنار ستون هفتم کفش مبارک از پای بیرون آورد، و آماده نماز شد، دستهای مبارک خود را تا محاذی گوش بالا برد، و تکبیری گفت، که جمیع موهای بدن من از ترس شنیدن و عظمت آن
تکبیر بر بدنم راست شد! و چون شروع به نماز کرد، لهجهای پاکیزهتر و دلرباتر از او ندیدم.
طاووس یمانی میگوید: شبی وارد
حجر اسماعیل شدم، دیدم حضرت زین العابدین
در سجده است و کلامی را تکرار میکند، گوش کردم، دیدم میفرمایند: «الهی
عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک فنائک»، فناء
در لغت به معنای فضای
در خانه است. یعنی بنده تو و مسکین تو و محتاج تو بر درگاه تو منتظر رحمت تو است و چشم
عفو و
احسان از تو دارد. طاووس میگوید آن جملات را حفظ کردم، و پس از آن هرگونه بلا و المی مرا گرفت،
در سجده نمازم آن جملات نورانی را گفتم، برایم خلاصی و فرج پیش آمد
!
درباره امام سجّاد (علیهالسّلام)
روایت شده که هرگاه
وضو میگرفت، رنگ چهرهاش زرد میشد، یکی از اطرافیان به حضرت (علیهالسّلام) گفت: چرا
در هنگام وضو این حالت به شما دست میدهد، حضرت (علیهالسّلام) فرمودند: آیا میدانید که
در مقابل چه کسی میخواهم بایستم.
«عن ابی حمزة الثمالی قال: رایت علی بن الحسین (علیهالسّلام) یصلّی، فسقط رداؤه عن منکبه، قال: فلم یسوّه حتّی فرغ من صلاته، قال: فسالته عن ذالک، فقال: ویحک اتدری بین یدی من کنت، انّ
العبد لا یقبل منه صلاة الّا من اقبل منها، فقلت جعلت فداک هلکنا، فقال (علیهالسّلام) کلاّ، انّ متمّم ذلک للمؤمنین بالنّوافل.
» یعنی: ابوحمزه ثمالی میگوید: که روزی
در حال نماز رداء از شانه آن حضرت (علیهالسّلام) افتاد، حضرت تا فراغت از نماز آن را به شانه نیفکند، از علّت این امر سؤال شد، حضرت فرمودند: وای بر تو، آیا میدانی که
در مقابل چه کسی ایستادهام، به درستی که نماز بنده جز به همان مقدار که با توجه و
حضور قلب و اقبال به
خدا باشد از او پذیرفته نمیشود، راوی میگوید: گفتم فدایت شوم، پس هلاک شدیم ما، فرمودند: نه، خداوند این نمازهای ناقص را با نوافل و نمازهای مستحبّی کامل میسازد.
روایت شده که روزی
در حال نماز حالت غشوه به آن حضرت (علیهالسّلام) دست داد چون به
هوش آمد، از این حالت سؤال شد، حضرت (علیهالسّلام) فرمودند: پیوسته آیهای از
قرآن بر قلبم میگذرانیدم، تا آن گاه که آن
آیه را از گویندهاش شنیدم،
در این هنگام بود که جسمم توانایی مشاهده
قدرت او را نداشت.
«عن ابی یعفور، قال مولانا الصّادق (علیهالسّلام) کان علیّ بن الحسین (علیهالسّلام) اذا حضرت الصّلاة اقشعرّ جلده و اصفرّ لونه و ارتعد کالسّعفة.
»، یعنی:
ابی یعفور، از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند، که حضرت (علیهالسّلام) فرمودند:
علیّ بن الحسین (علیهالسّلام) هر گاه برای نماز بپا میخواست، پوستش میلرزید، و رنگش زرد میشد، و مثل شاخه درخت خرما به خود میپیچید.
امام باقر (علیهالسّلام) میفرماید: پدرم امام سجّاد (علیهالسّلام)
در شبانه روز، هزار رکعت نماز میخواندند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حالات امام سجاد در نماز»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۲۵.