• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حفف (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





حَفَف (به فتح حاء و فاء) و حَفّ (به فتح حاء و تشدید فاء)، از واژگان قرآن کریم به معنای احاطه کردن است.



حَفَف و حَفّ به معنای احاطه کردن است . در مجمع البیان گوید: «حَفَ‌ الْقَوْمُ بِالشَّیْ‌ءِ: اطافوا به» و دو جانب شی‌ء را دو حفاف آن گویند گوئی که آن شی‌ء را احاطه کرده‌اند.


در نهج البلاغه خطبه ۱۷۱ از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند: «حُفَّتِ‌ الْجَنَّةُ بِالْمَکَارِهِ وَ حُفَّتِ‌ النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ»؛ «بهشت با مکاره و آتش با شهوات احاطه شده است‌.»


(جَعَلْنا لِاَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ مِنْ اَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ‌) «برای یکی از آن دو دو باغ از تاک دادیم و آن دو را به نخل احاطه کردیم.» (وَتَرَی الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ‌ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ...) یعنی: «ملائکه را در حالی که عرش را احاطه کرده‌اند می‌بینی.» بیضاوی گوید «من» زاید یا برای ابتدا است ولی بهتر است برای بیان باشد.
در المیزان گوید: عرش مقامی است که اوامر الهی از آن صادر می‌شود ملائکه در روز قیامت‌ عرش را احاطه کرده و به آن چشم می‌دوزند و منتظر دستور می‌مانند و در آن حال تسبیح می‌گویند. رجوع شود به «عرش».


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۵۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۲۴۳.    
۳. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۱۵.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۳۸.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۳۴۲.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۵۹.    
۷. عبده، محمد، نهج البلاغة، ط مطبعة الإستقامة، ج۲، ص۱۱۰، خطبه ۱۷۱.    
۸. سید شریف رضی، نهج البلاغة، ت الحسون، ص۳۸۸، خطبه ۱۷۶.    
۹. کهف/سوره۱۸، آیه۳۲.    
۱۰. زمر/سوره۳۹، آیه۷۵.    
۱۱. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر البیضاوی، ج۵، ص۸۰.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۸، ص۱۵۸-۱۵۹.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۹۷-۱۹۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حفف»، ج۲، ص۱۵۶-۱۵۷.    






جعبه ابزار