• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جُرْح (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جُرْح (به ضم جیم و سکون راء) از واژگان قرآن کریم به معنای زخم و کسب است.
اعضاء بدن را که کار می‌کنند جَوَارِح گویند زیرا اثر می‌گذارند و یا کسب می‌کنند.
مشتقات جُرْح که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
الْجُرُوحَ‌ (به ضم جیم و راء) به معنای زخم‌ها؛
الْجَوارِحِ‌ (به فتح جیم و کسر راء) به معنای طیور و درندهّ‌ها؛
جَرَحْتُمْ‌ (به فتح جیم و راء) به معنای کار با جارحه و اعضا است؛
اجْتَرَحُوا (به کسر الف، سکون جیم و فتح تاء) به معنای مرتکب گناهان شدند، است.




جُرْح به معنای زخم و کسب است.
جمع آن‌ جُرُوح‌ است‌.


به مواردی از جُرْح که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - الْجُرُوحَ‌ (آیه ۴۵ سوره مائده)

(وَ الْاُذُنَ بِالْاُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ‌ قِصاصٌ)
«گوش در مقابل گوش، دندان در مقابل دندان و زخم‌ها قصاص شونده‌اند.»
در مفردات گوید: قدح شاهد را جرح گویند گویی قادح زخمی به او می‌زند حیوان شکاری را جارحه نامیده‌اند زیرا زخمی می‌کند و یا کسب می‌کند، اعضاء بدن را که کار می‌کنند جَوَارِح گویند زیرا اثر می‌گذارند و یا کسب می‌کنند، اجتراح کسب گناه و اصل آن از جراحة است (به اختصار).


۲.۲ - الْجَوارِحِ‌ (آیه ۴ سوره مائده)

(اُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ‌ الْجَوارِحِ‌ مُکَلِّبِینَ‌)
«طیّبات بر شما حلال شده و آن‌چه از حیوانات شکاری تعلیم داده‌اید در حالی که تعلیم کننده سگ‌های شکاری و یا صاحبان شکار با کلاب هستید.»
در مجمع البیان فرموده: جوارح به معنی کواسب است از طیور و درّنده‌ها، واحد آن جارحه است و علّت این تسمیه آن است که برای اربابان خود در اثر شکار کردن طعام کسب می‌کنند. ناگفته نماند کسب یک‌نوع اثر گذاردن است، و آن‌گاه که جارحة به معنی کاسب به کار می‌رود، معنای اوّلی ملحوظ است.



۲.۳ - جَرَحْتُمْ‌ (آیه ۶۰ سوره انعام)

(وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ‌ بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضی‌ اَجَلٌ مُسَمًّی)
«او کسی است که شما را در وقت شب می‌گیرد (می‌میراند) و آن‌چه در روز کسب می‌کنید می‌داند سپس در روز شما را زنده می‌کند تا اجل معیّن به پایان رسد.»
در این آیه‌ (جَرَحْتُمْ) به معنی کار با جارحه و اعضاء است.


۲.۴ - اجْتَرَحُوا (آیه ۲۱ سوره جاثیه)

(اَمْ حَسِبَ الَّذِینَ‌ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ اَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ)
(آيا كسانى كه مرتكب بدی‌ها و گناهان شدند چنين پنداشتند كه ما آن‌ها را همچون كسانى قرار مى‌دهيم كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند.)
از راغب نقل شد که اجتراح کسب گناه است.
در اقرب الموارد گوید: اجتراح به معنی اکتساب است و اکثرا در جرائم به کار می‌رود و از آن است قول قرآن‌ (اَمْ حَسِبَ الَّذِینَ‌ اجْتَرَحُوا)
(آيا كسانى كه مرتكب بدی‌ها و گناهان شدند.)
مجمع البیان مطلق اکتساب گفته است.
قاموس و صحاح نیز مطلق اکتساب گفته‌اند ولی محلّی پیدا نشد که در غیر گناه استعمال شده باشد.
در محلّ دیگری به جای اجترح اکتسب آمده مثل‌ (لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْاِثْمِ...) (هر يک از آنها سهم خود را از اين گناهى كه مرتكب شدند دارند.) احتمال هست علت استعمال اجتراح در سیّئات آن باشد که گناهان در وجود انسان و جهان اثر بد می‌گذارند و گناهکار به وجود خود و روح خود و به دنیا زخم می‌زند و شاید گناهان او در حسنات وی زخم تولید کند. در «وزن» خواهد آمد که سیّئات سبب خفّت و پوچی حسنات هستند.



برخی از مواردی که در «نهج‌البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل می‌باشد:

۳.۱ - اجْتَرَحُوهَا - خطبه ۱۷۸

«فَزَالَ عَنْهُمْ اِلَّا بِذُنُوبٍ‌ اجْتَرَحُوهَا»
(مگر به واسطه گناهانى كه مرتكب شده‌اند.)

۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۰.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۳۴۵.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۴۵.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۶۳.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۴۴.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۵۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۰۸.    
۹. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۱.    
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۴.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۳۲۵.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۰۲.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۰۹.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۹.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۶.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۶۰.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۸۵.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۳۰.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۲۱.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۸۲.    
۲۱. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۱.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۰.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۲۵۹.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۷۰.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۵۸.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۶.    
۲۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۱.    
۲۸. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۱.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۰.    
۳۰. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۴۱۵.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۶.    
۳۲. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۱، ص۳۵۸.    
۳۳. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۱۸.    
۳۴. نور/سوره۲۴، آیه۱۱.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۵۱.    
۳۶. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۳۹۸، خطبه ۱۷۸.    
۳۷. عبده، محمد، نهج البلاغه، ط مطبعه الاستقامه، ج۲، ص۱۱۹، خطبه ۱۷۳.    
۳۸. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۲۵۷، خطبه ۱۷۸.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۳۹۷، خطبه ۱۷۸.    
۴۰. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۶۷۵.    
۴۱. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۶۷۹.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، ج۶، ص۶۲۷.    
۴۳. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۲۵۴.    
۴۴. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۶۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جرح»، ج۲، ص۲۴-۲۵.    






جعبه ابزار