جَهْل (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَهْل (به فتح جیم) یکی از مفردات
نهج البلاغه به معنای
نادانی، بیاعتنایی و
سفاهت است.
حضرت علی (علیهالسلام) در رابطه
سرزنش طلحه و
زبیر نسبت به خودش و توصیف
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ... از این واژه استفاده نموده است.
جَهْل (به فتح جیم) به معنای نادانی، بیاعتنایی و سفاهت، آمده است.
به اعتقاد
طبرسی این واژه به معنای ضدّ علم (یعنی سفاهت) است که این مطلب را ذیل آیه ۶۷
سوره بقره،
ادعا نموده است.
به گفتهی نگارنده این مطلب، سخنی حق است چراکه در بسیاری از موارد، جهل را عدم علم معنی کردن درست نیست مثلا در
آیه (قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ اَخِیهِ اِذْ اَنْتُمْ.) منظور عدم علم نیست، بلکه منظور همان سفاهت و بیاعتنایی به مسئولیت است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» استفاده شده به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در خصوص سرزنش طلحه و زبیر نسبت به ایشان،
مبنی بر
مشورت نکردن با آنان به آن دو نفر میفرماید:
«لَقَدْ نَقَمْتُما يَسيراً، وَ أَرْجَأْتُما كَثيراً، أَ لا تُخْبِراني، أَيُّ شَيْء لَكُما فيهِ حَقٌّ دَفَعْتُكُما عَنْهُ؟ و أَيُّ قَسْم اسْتَأْثَرْتُ عَلَيْكُما بِهِ؟ أَمْ أَيُّ حَقّ رَفَعَهُ إِلَيَّ أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمينَ ضَعُفْتُ عَنْهُ، أَمْ جَهِلْتُهُ، أَمْ أَخْطَأْتُ بابَهُ؟!» «براى امور ناچيزى
خشم گرفتيد و خوبیهاى فراوان را ناديده انگاشتيد! آيا ممكن است مرا آگاه سازيد كه شما چه حقّى داشتهايد كه آن را از شما باز داشتهام؟ يا كدام سهم بوده كه من متصرّف شده و بر شما
ستم روا داشتهام؟ و يا كدام شكايت و حقّى بوده كه يكى از مسلمانان پيش من آورده و من در برابر (گرفتن و رسيدگى به آن)
ضعف نشان دادهام؟ و يا كدام (
حق و يا فرمان الهى بوده) كه به آن جاهل و يا راه آن را اشتباه پيمودهام؟»
«
جاهلیّت» به معنای حالت جهل است. به اعتقاد
ابن اثیر در کتاب
النهایة فی غریب الحدیث والاثر، مراد از «جاهلیت» صفت و حالتی است که
عرب قبل از
اسلام داشت؛ مانند جهل به
خدای تعالی، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، افتخار به نسل و نسب، خودپسندی و
ظلم و ...
. امیرالمومنین (علیهالسلام) در
خطبه ۱۶۶ درباره
تألیف قلوب فرموده:
«لِيَتَأَسَّ صَغيرُكُمْ بِكَبيرِكُمْ، وَ لْيَرأَفْ كَبيرُكُمْ بِصَغيرِكُمْ، وَ لا تَكونوا كَجُفاةِ الْجاهِلِيَّةِ لا في الدّينِ يَتَفَقَّهونَ، وَ لا عَنِ اللهِ يَعْقِلونَ، كَقَيْضِ بَيْض في أَداح يَكونُ كَسْرُها وِزْراً، وَ يُخْرِجُ حِضانُها شَرّاً.» «بايد خردسالان شما به بزرگسالان تأسّى كنند و بزرگسالان شما به كودكانتان
رؤف و
مهربان باشند. همچون ستم پيشگان
دوران جاهلیّت مباشيد كه نه آگاهى از
دین داشتند و نه در شناسايى
خداوند انديشه مىكردند، يعنى همچون تخم افعى در لانه پرندگان (مباشيد) كه شكستن آن
گناه است (زيرا گمان مىرود تخم پرنده باشد) امّا جوجه آن شرّ و زيانبار است.»
درباره جاهلیت فرمودهاند:
«قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الاَْهْواءُ، وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْكِبْرِياءُ، وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجاهِلِيِّةُ الْجَهْلاءُ.» «هواهای نفسانی ساقطشان کرده و تکبر لغزششان داده و جاهلیت شدید خفیفشان کرده بود.»
واژه «الجهلاء» بر وزن صحرا، وصفی است برای
مبالغه نمودن.
این واژه موارد بسیاری در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جهل»، ج۱، ص۲۳۷.