جواهرنامه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنوان کلی آثاری در زمینه شناخت، دستهبندی،
معرفی و گزارش خواص دارویی کانیها میباشد.
این آثار، که عموماً به زبانهای فارسی و عربی تألیف شدهاند، امروزه در حیطه دانش کانیشناسی قرار میگیرند.
اته و
سلان نیز آنها را ذیل
کانیشناسی معرفی کردهاند. حد فاصل و وجه فارق اینگونه آثار، با تألیفاتی که در زمره آثار «کیمیایی» قرار میگیرند، توجه به کیفیت کانیها و سنگهای قیمتی (
جواهرات) و خواص درمانی آنها در کانیشناسی و توجه به چگونگی احتمالی ایجاد دگرگونیهای کیفی مواد در
کیمیا (علم الصنعه) است. بر این اساس، برای نمونه در یکی از مهمترین جواهرنامهها به
زبان عربی ، یعنی
الجماهر فی الجواهر ، تألیف
ابوریحان بیرونی ، در باره طلا و
نقره ، فلزات و انواع آنها گزارش مفصّلی وجود دارد،
ولی به نوشته ابنندیم،
اهل صنعت (کیمیاگران) کسانی هستند که میکوشند طلا و نقره را جز از اصل آنها به دست آورند.
بخش اصلی آثار مربوط به سنگهای قیمتی (
جواهرات) و کانیها با عنوان جواهرنامه یا کتاب
الجواهر معرفی شدهاند. بخش دیگر اینگونه آثار با عنوان الاحجار یا کتابالاحجار
معرفی شدهاند. پس از ورود مغولان به
ایران ، در قرن هفتم چند رساله با عنوان
تنسوخ یا تنسوق یا تنکسوقنامه در
معرفی کانیها و خواص دارویی و درمانی آنها در
زبان فارسی تألیف شد. در میان علوم دوره اسلامی، علم
الجواهر از فروع علوم طبیعی، و در کنار علمالمعادن که به بررسی فلزات میپرداخت، به بررسی
جواهر اختصاص داشت.
در قرن چهارم،
شعیابن فریغون معرفت جواهر را در دو بخش
جواهر سُفلی و
جواهر عُلوی، یکی از فروع
فلسفه طبیعی دانسته و آنها را در کنار دانش پزشکی آورده است.
طاشکوپری زاده نیز علم
الجواهر را به دو بخش تقسیم نموده است: شناسایی
جواهر معدنی زمینی چون
الماس و یاقوت، و
جواهر دریایی چون مرجان و
مروارید .
به نوشته
قلقشندی در قرن نهم، منشیان به حداقلی از آگاهی در باره نفیسترین سنگها احتیاج داشتند تا بتواند آنها را از یکدیگر تمیز دهند. او
بهترین کتاب در این زمینه را کتاب تیفاشی دانسته است.
با توجه به اشتراکهای موضوعی جواهرنامهها با آثار پزشکی،
داروشناسی و گیاه ـ داروشناسی، گاه تشابهات و نزدیکیهایی بین این آثار دیده میشود. از دیگر سو، این
اشتراک موضوعی باعث شده است تا پارهای از نخستین آگاهیهای دانشمندان دوره اسلامی در باره خواص دارویی کانیها، نه در کتابهای
جواهر و احجار، که در آثار داروشناسی یافت شود. یکی از مهمترین این آثار کتاب
هیولی الطب فیالحشائش و السموم ، ترجمه عربی کتاب
دیوسکوریدس ، است که در آن نزدیک به یکصد
کانی شرح داده شده است.
به طور کلی، درباره کانیها و سنگهای قیمتی، آثار موجود بر دو دستهاند: آثاری که فقط بخش یا بخشهایی از آنها در باره این موضوع است، و آثاری که به کانیها
اختصاص دارند، که یا ترجمهاند (از یونانی، عربی و دیگر زبانها) یا تألیف.
از جمله آثار دسته نخست، رساله نوزدهم از مجموعه
رسائل اخوانالصَّفا (تألیف قرن چهارم) است که در آن به چگونگی تکوین اینگونه کانیها پرداخته شده
و در باره چند نمونه از مهمترین آنها، از جمله زمرد و
زبرجد ،
گزارشی آمده است. ظاهراً این بخش از رسائل اخوانالصّفا مفصّلترین نوشته در باره «
جواهر» در میان دسته نخست از آثار عربی است. از دیگر آثار این دسته، فصل چهارم کتاب المرشد الی جواهرالاغذیه و قُوی المفردات من الادویه نوشته ابوعبداللّه
محمدبن سعید تمیمی (زندگی در قرن چهارم) و فصل ۴۹ از کتاب اُنموزجُ العلوم طِباقاً للمفهوم است.
از مجموعه آثار دسته دوم به زبان عربی، از لحاظ تاریخی، نخست آثار ترجمه شده از نویسندگان یونانی یا منسوب به آنها اهمیت دارند. نخستین اثر، کتاب
خواصالاحجار و نقوشها منسوب به
هرمس است.
همچنین است کتابالاحجار یا کتاب نعت الاحجار
ارسطو که متن سریانی آن نیز وجود داشته است.
به
افلاطون نیز جواهرنامه ای منسوب است که تنها ترجمه فارسی آن باقی مانده است. از میان آثار موجود به زبان عربی، کهنترین جواهرنامه، کتاب
الجواهر و الاحجار یا کتابالاحجار و الخِرَز و منافعِها تألیف
عطارد بن محمدحاسب ، منجم بغدادی (متوفی ۲۰۶) است و به نوشته
عماد عبدالسلام رئوف ،
کتاب خواصالاحجار
حنینبن اسحاق عملاً تحریری از کتاب عطارد، به جز مقدمه آن، است. عماد عبدالسلام رئوف
بسیاری از شباهتهای متنی- تصویری این دو کتاب را نشان داده است. جواهرنامه کهن دیگر، کتابالاحجار کِندی (متوفی ۲۵۶) میباشد که موجود است.
تقریباً مقارن تألیف کتاب
کندی ،
یحییبن ماسویه (متوفی ۲۴۳) کتاب
الجواهر و صفاتها را در
معرفی ۲۱ مادّه کانی نوشت. همچنین رساله کوتاهی از جابربن حیان با عنوان کتاب
الاحجار موجود است.
حسنبن احمد، مشهور به
ابنحائک (متوفی ۳۳۴)، کتاب الجوهرتین العتیقتین المائعتین من الصفراء و البیضاء را نوشت
که در آن به تفصیل به بررسی
طلا و نقره پرداخته است.
از
صاحب بن عباد (متوفی ۳۸۵) نیز اثری با عنوان کتابالاحجار موجود است.
در قرن چهارم، ابوجعفر احمدبن ابراهیمبن خالد جزار قیروانی (مشهور به
ابن جزار ، متوفی ۳۶۹) کتابالاحجار را تألیف کرد که به جز نقلقولهایی از آن در چند کتاب، چیز دیگری از آن نمانده است.
مشهورترین اثر قرن پنجم، کتاب
الجماهر فی
معرفه الجواهر ابوریحان بیرونی است.
در قرن ششم،
محمدبن عبدالملک بن زهر (متوفی ۵۹۵)، از خاندان ابنزهر، تفسیر مختصر منافعالاحجار لارسطاطالیس را تألیف کرد که از آن نسخهای موجود است.
در اوایل قرن هفتم، شهابالدین
ابوالعباس تیفاشی اثر مشهور خود را در
معرفی سنگهای گرانبها، با عنوان ازهارالافکار
فی جواهرالاحجار، تألیف کرد. این کتاب اثر مهمی در جواهرنامههای پس از خود گذاشت، به گونهای که برای مثال، جواهرنامه بیلکبن محمد قبچاقی، کنزالتجار
فی معرفه الاحجار (تألیف ۶۸۱)، عملاً تحریر جدیدی از کتاب تیفاشی است. در اواخر قرن هفتم،
عزالدین ابراهیم سویدی کتاب خواصالاحجار من الیواقیت و
الجواهر را تألیف کرد
مهمترین جواهرنامه قرن هشتم
نخبالذخائر فی احوال الجواهر ، تألیف
ابن اکفانی (متوفی۷۴۹)، است. در همین قرن، شمسالدین محمدبن محمد دمشقی رساله
فی الاحجار را تألیف کرد.
مهمترین جواهرنامه قرن نهم
المقاصد السنیه لمعرفه الاجسام المعدنیه ، تألیف تقیالدین
احمدبن علی مقریزی ، تألیف در ۸۲۱ است.
کتاب مجهولالمؤلفی نیز به نام ریاضه الافکار
فی خواص
الجواهر و الاحجار وجود دارد که در همین قرن نوشته شده است.
دیگر جواهرنامه این قرن دُرّ الانوار
فی اسرار الاحجار، تألیف
عیسی مرجوشی ، است.
همچنین،
جلالالدین سیوطی المقاله الیاقوتیه
فی انواع الجواهررا تألیف کرده است.
مهمترین جواهرنامه قرن دهم معدن
الجواهر فی معرفه الجواهر، تألیف
حسینبن علی بیهقی ، میباشد که به چاپ نیز رسیده است.
از قرن یازدهم، این جواهرنامهها را میشناسیم: تحلیه البصائر للتمشیه علی
الجواهر، تألیف
احمد شناوری (متوفی ۱۰۲۵)
جواهرنامهای مجهولالمؤلف به نام سرّالاسرار
فی معرفه الجواهر ؛ و قَطْفالازهار
فی خصائصالمعادن و الاحجار از
احمدبن عوض مغربی .
یکی از آخرین جواهرنامههای موجود عربی، الاحجار و المعدنیات تألیف حاج احمدخان سرتیپ کبابی شیرازی است که در قرن سیزدهم در ایران تألیف شده است.
از تاریخ تألیف این جواهرنامهها خبری نداریم: جواهرالاسرار
فی معارفالاحجار از شیخ علاءالدین قمری،
کتاب اللا´لی المضیه
فی خواص
الجواهر و الاحجار الملوکیه از مؤلفی ناشناس
و نزهه الابصار
فی خواصالاحجار از مؤلفی ناشناس.
آثار فارسی متعددی وجود دارد که بخشهایی از آنها به
معرفی و شناسایی سنگهای گرانبها
اختصاص یافته است، از جمله طبیعیات
دانشنامه علائی تألیف
ابنسینا ،
فرّخنامه تألیف جمالی یزدی (تألیف اواخر قرن ششم)،
جامعالعلوم
فخرالدین رازی و نوادرالتبادر لتحفه البهادر از شَمسالدین دُنیسری.
آثاری که به زبان فارسی، از قرن نهم به بعد در شبهقاره هند و
پاکستان در باره
جواهرات و جواهرنامهها پدید آمد، به مراتب بیش از آن چیزی است که تا پیش از آن در زبان فارسی موجود بود. از جمله متون چند دانشی این دوره، که بخش بزرگی از آنها به سنگهای گرانبها اختصاص دارد، جواهرالعلوم همایونی است که محمدفاضلبن علی سمرقندی آن را در دوران پادشاهی
همایون بابری و در حدود ۹۶۲ تألیف کرده است.
مهمترین اثر در گروه آثار چند دانشی، که بزرگترین حجم را به این موضوع اختصاص داده، گنج بادآورده صاحبقرانی تألیف حکیم
امان اللّه خان کابلی (متوفی ۱۰۴۶) است.
کتاب دیگر در این زمینه، عقول عَشره از محمد براری امیبن جمشیدبن جباری، تألیف ۱۰۴۷ (در دوران حکومت
شاه جهان ) میباشد.
در چند کتاب دیگر نیز بخشهایی در باره سنگهای گرانبها وجود دارد که البته از تاریخ تألیف آنها خبر نداریم
در میان آثاری که اختصاصاً برای
معرفی سنگهای قیمتی تألیف شدهاند، یکی احجار هرمس است که عیناً ترجمه فارسی خواصالاحجار و نقوشها منسوب به هرمس میباشد.
ترجمه فارسی متنی منسوب به افلاطون با عنوان جواهرنامه نیز امروزه در دست است، اگرچه از متن واسط، که قاعدتاً باید به زبان عربی باشد، اطلاعی نیست.
کهنترین اثر فارسی در باره
جواهرات، مقالهای از نصربن
یعقوب دینوری ، دانشمند و نویسنده قرن چهارم، بوده که ابوریحان بیرونی
بهصراحت به فارسی بودن آن
اشاره کرده است.
کهنترین جواهرنامه فارسی موجود، که اختصاصاً به
معرفی سنگهای گرانبها پرداخته،
جواهرنامه نظامی است.
از ازهارالافکار تألیف تیفاشی، که حدود نیم قرن پس از جواهرنامه نظامی تألیف شده است، ترجمهای فارسی از مترجمی نامعلوم وجود دارد.
در تمامی این جواهرنامهها و نیز جواهرنامههایی که پس از این به فارسی تألیف شدهاند، نقلقولی از
الجماهر بیرونی دیده میشود.
دو جواهرنامهای که با نام تنسوخنامه به فارسی تألیف شدهاند، متعلق به قرن هفتماند. یکی، تنسوخنامه ایلخانی از نصیرالدین طوسی و دیگری، تنکسوقنامه
رشیدالدین فضلاللّه همدانی .
عرایس
الجواهر و نفایسالاطایب، نوشته ابوالقاسم عبداللّه کاشانی، متعلق به پایان قرن هفتم و آغاز قرن هشتم است
(تنسوخنامه ایلخانی) شگرفنامه ایلخانی
جواهرنامه دیگری است از مؤلفی مجهول و احتمالاً متعلق به دوره
ایلخانان . در اوایل قرن نهم،
حاجیزین عطار جواهرنامه خود را تألیف کرد.
به نظر میرسد جواهرنامه منسوب به
زینالدین محمد جامی ،
همین کتاب باشد. دیگر جواهرنامه قرن نهم، گوهرنامه تألیف
محمدبن منصور دشتکی است.
محمداشرف حسینی رستمداری در قرن دهم جواهرنامه همایونی را به نام
ظهیرالدین محمد بابر و پسرش همایون تألیف کرد.
جواهرنامه حکیم محمدبن مبارک قزوینی نیز در همین قرن تألیف شد
معرفت جواهر از
محمد دایم احتمالاً در اوایل قرن یازدهم تألیف شده است.
در قرن یازدهم، رشیدای عباسی مهمترین مثنوی زبان فارسی را در باره سنگهای گرانبها با نام
جواهرالاسرار در هشت باب و سه هزار بیت سرود.
در این قرن، همچنین تعدادی از مهمترین جواهرنامههای فارسی، در شبهقاره هند تألیف شدند، که عبارتاند از: مجموعه الصنایع از میریحیی یا حکیم
فیلسوف مغربی
، تکمیلالصناعه (احتمالاً) از مؤلفی نامعلوم
، گوهرشناسی از نجمالدین
اسکندر حسینی آملی و جواهرنامه
حزین لاهیجی .
از جواهرنامههایی که پس از قرن یازدهم تألیف شدهاند، باید از جواهرنامه
معینالدین رفیع ،
جواهرنامه امینالدینخان حسینی هروی
و
معرفه الجواهر از محمد باقربن محمدکاظم شریف کاخْکی
یاد کرد. جواهرنامه های متعددی نیز وجود دارد که از نام مؤلف آنها اطلاعی در دست نیست
چند نسخه خطی از جواهرنامهای مجهولالمؤلف با ساختاری در دوازده باب باقی مانده است که تألیف آن را گاه به
ابوالبرکات نیشابوری و گاه به
خواجه نصیرالدین طوسی نسبت دادهاند.
تا تألیف کتابهایی براساس دانش جدید جواهرشناسی در
ایران ، دو کتاب دیگر نگاشته شد: نخست، جواهرنامه یا احجار گرانبها تألیف شخصی فرانسوی به نام
رامبوسن که محمدکاظم، از شاگردان مدرسه
دارالفنون تهران، آن را به فارسی ترجمه کرد
دوم، جواهرنامه تألیف
عباس اقبال آشتیانی .
(۱) ابنحائك، الجوهرتین العتیقتین المائعتین من الصفراء و البیضاء، نسخه خطی كتابخانه اوپسالا سوئد، ش ۲۰۴، لوح فشرده تهیه شده در كتابخانه اسكندریه مصر، ۱۴۲۵/۲۰۰۵، موجود در كتابخانه بنیاد دایره
المعارف اسلامی؛
(۲) ابنسینا، طبیعیات دانشنامه علائی، چاپ محمد مشكوه، تهران ۱۳۵۳ ش؛
(۳) ابنماسویه، كتاب
الجواهر و صفاتها، چاپ عماد عبدالسلام رئوف، قاهره ۱۹۷۶؛
(۴) ابنندیم (تهران)؛
(۵) ابوریحان بیرونی،
الجماهر فی
الجواهر، چاپ یوسفالهادی، تهران ۱۳۷۴ ش؛
(۶) اخوانالصفا، رسائل اخوانالصَّفاء و خلاّ نالوفاء ، چاپ
عارف تامر، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
(۷) ایرج افشار، « در باره رساله
جواهر عباس اقبال آشتیانی»، رهآورد، ش ۴۵ (پاییز ۱۳۷۶)؛
(۸) ایرج افشار و محمدتقی دانشپژوه، فهرست كتابهای خطی كتابخانه ملی ملك ، ج ۲، تهران ۱۳۵۴ ش؛
(۹) تقی بینش، « در باره جواهرنامه خواجه نصیرالدین طوسی»، در نسخههای خطی: نشریه كتابخانه مركزی دانشگاه تهران، دفتر ۲، زیرنظر محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران ۱۳۴۱ ش؛
(۱۰) مطهربن محمد جمالی یزدی، فرّخنامه: دائره
المعارف علوم و فنون و عقائد ، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ ش؛
(۱۱) محمدبن ابیالبركات جوهری نیشابوری، جواهرنامه نظامی ، چاپ ایرجافشار، با همكاری محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۸۳ ش؛
(۱۲) حاجیخلیفه؛
(۱۳) محمدتقی دانشپژوه، «
الجماهر بیرونی و تأثیر آن در جواهرنامههای فارسی»، در یادنامه بیرونی: مجموعه سخنرانیهای فارسی، تهران: شورای عالی فرهنگ و هنر، مركز مطالعات و هماهنگی فرهنگی، ۱۳۵۳ ش؛
(۱۴) همو، فهرست نسخههای خطی كتابخانه دانشكده ادبیات، تهران ۱۳۳۹ ش؛
(۱۵) همو، فهرست نسخههای خطی كتابخانه مركزی دانشگاه تهران، تهران، ج ۸ ، ۱۳۳۹ ش، ج ۹، ج ۱۰، ۱۳۴۰ ش، ج ۱۷، ۱۳۶۴ ش؛
(۱۶) محمدبن ایوب دُنیسری، نوادر التبادر لتحفه البهادر ، چاپ محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش؛
(۱۷) دیوسكوریدس، هیولی الطبّ
فیالحشائش و السموم ، ترجمه اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا. دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲؛
(۱۸) رشیدالدین فضلاللّه، تنكسوقنامه، یا، طب اهل ختا ، چاپ عكسی از نسخه خطی مجموعه ایاصوفیه، ش ۳۵۹۶، تهران ۱۳۵۰ ش؛
(۱۹) رمضان ششن، مختارات منالمخطوطات العربیه النادره
فی مكتبات تركیا ، استانبول ۱۹۹۷؛
(۲۰) شعیابن فریغون، جواهرالعلوم ، چاپ عكسی از نسخه خطی كتابخانه طوپقاپیسرای استانبول، مجموعه احمد ثالث، ش ۲۷۶۸، فرانكفورت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۲۱) احمدبن مصطفی طاشكوپریزاده، كتاب مفتاحالسعاده و مصباحالسیاده ، ج ۱، حیدرآباد، دكن ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛
(۲۲) عماد عبدالسلام رئوف، دراسات
فی علم الاحجار الكریمه عندالعرب ، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴؛
(۲۳) محمدبن عمر فخررازی، جامعالعلوم ( ستّینی )، چاپ علی آلداود، تهران ۱۳۸۲ ش؛
(۲۴) قلقشندی؛
(۲۵) احمد منزوی، فهرستواره كتابهای فارسی ، تهران ۱۳۷۴ ش ـ ؛
(۲۶) ـ Abdul Muqtadir, Catalogue of the Arabic and Persian manuscripts in the Oriental Public Library at Bankipore , Patna, IX , ۱۹۲۵, XI,۱۹۲۷;
(۲۷) W. Ahlwardt, Verzeichniss der arabischen Handschriften der koniglichen Bibliothek zu Berlin , Berlin ۱۸۸۷-۱۸۹۹;
(۲۸) Hermann Ethe, Catalogue of Persian manuscripts in the Library of the India Office, Oxford ۱۹۰۳-۱۹۳۷;
(۲۹) Vladimir Ivanov, Concise descriptive catalogue of the Persian manuscripts in the collection of the Asiatic Society of Bengal, Calcutta ۱۹۸۵;
(۳۰) Helmut Ritter, "Orientalische Steinbucher", Istanbuler Mitteilungen , vol.۳ (۱۹۳۵);
(۳۱) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden ۱۹۶۷- ;
(۳۲) M.Le Baron de Slane, Catalogue des manuscrits arabes, Paris ۱۸۸۳-۱۸۹۵;
(۳۳) Charles Ambrose Storey, Persian literature: a bio-bibiographical survey , vol.۲, pt. ۳, Leiden ۱۹۷۷;
(۳۴) Karl Vilhelm Zettersteen, Die arabischen, persischen und turkischen Handschriften der Universitatsbibliothek zu Uppsala , Uppsala ۱۹۳۰.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جواهرنامه»، شماره ۵۱۷۱.