• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جوانمرد قصاب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جوانمرد قصاب، پیر افسانه ای صنف قصاب و نام بقعه ای در جنوب تهران می باشد.



در قرن نهم، «ملاحسین کاشفی» در فتوّت نامه سلطانی
[۱] حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.
نام جوانمرد قصّاب را عبداللّه و نام پدرش را عامر بصری ذکر کرده و او را یکی از «هفده کمر بسته» علی علیه‌السلام
[۲] آئین قلندری: مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۳۲، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران: فراروان، ۱۳۷۴ ش.
[۳] آئین قلندری: مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۲۲۷، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران: فراروان، ۱۳۷۴ ش.
و از ملازمان محمد حنفیه (متوفی ۸۱) دانسته است که سلاخان ، باید سَندِ رسمیت و اعتبار پیشه خود را با انتساب به او درست کنند، چنانکه در روز غدیر خم ، «حضرت علی علیه‌السلام» گوسفند کشت و جوانمرد قصاب آن را سلاخی کرد. حضرت علی گوسفند را پاره کرد و کار سلاخی را از آن پس به جوانمرد احاله کرد.
[۴] حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۸۴ـ۳۸۵، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.



هیچ اطلاع تاریخی از «عبداللّه بن عامر بصری» در دست نیست. شاید نام او از نام عبداللّه بن عامر کُرَیز بن ربیعه اموی (متوفی ۵۹) حاکم بصره در عهد خلافت عثمان ،
[۵] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۹۹.
[۶] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۵۲۶.
ساخته شده باشد که نقل است حضرت علی در باره وی فرمود: ابن عامر سید فِتْیان قریش است.
[۷] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۷، (بیروت).



محمدعلی شریف یزدی شاهرودی، یکی از درویشان خاکسار دوره قاجاریه ، در رساله ای که در سالهای ۱۳۱۵ـ۱۳۱۷ در باره اصناف نوشته، گفته است که علی علیه‌السلام در یمن سه کس را میان بست که سومی نصیر قصاب اصفهانی مشهور به جوانمرد قصاب بود و قصابان، سلسله سند صنف خود را به او و به حضرت ابراهیم علیه‌السلام می‌رسانند،
[۸] محمدعلی شریف یزدی شاهرودی، «رساله در بیان اصناف»، ج۱، ص۲۲۴، در فتوّت نامه‌ها و رسائل خاکساریه: سی رساله، چاپ مهران افشاری، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۲ ش.
[۹] محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل «جوان مرد»، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۱۰] در بیان کار سلاّخان و قصّابان، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، ج۱، ص۱۸۷، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران: چشمه، ۱۳۸۱ ش.
اما چنین نامی نیز شناخته نیست.


در فتوت نامه‌ها و رسائل اصناف عربی، جوانمرد قصاب به صورت «جومردالقصاب» ذکر شده است.
[۱۱] ابن معمار، کتاب الفتوه، ج۱، ص۹۱، که مطالب فتوت نامه ای عربی را از نسخه خطی ش ۱۳۷۷ در کتابخانه ملی فرانسه نقل کرده است، چاپ مصطفی جواد و دیگران، بغداد ۱۹۵۸.
[۱۲] صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف فی العصر العباسی: نشأتها و تطورها، ج۱، ص۱۸۴،که مطالب نسخه خطی الذخائر والتحف را نقل کرده و به اشتباه «جرمودالقصاب» چاپ شده است، بغداد ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
در فتوت نامه سلطانی نخستین کاربرد و ساخت برخی از جامه‌ها و ابزارهای خاص قصابان و سلاخان به جوانمرد قصاب منسوب است، نظیر پیش آویز، که ابزاری شبیه قَناره بوده؛ کاردمال ، که ظاهراً کارد را با آن تیز می‌کرده اند؛ و تنوره ، که گونه ای پیشبند است.
[۱۳] حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۸۶ـ۳۸۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.
[۱۴] حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۹۱، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.

با این حال، در برخی از فتوت نامه های کهن تر مانند فتّوت نامه مولانا ناصری، در قرن هفتم، قصابان از اصنافی بر شمرده شده‌اند که شایسته فتوت داری نیستند.
[۱۵] مولانا ناصری، فتوّت نامه مولانا ناصری، ج۱، ص۱۲، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.


۴.۱ - داستان

ملاحسین کاشفی
[۱۶] حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.
به داستان جوانمرد قصاب اشاره نموده اما از ذکر آن خودداری کرده است. شگفت این‌که نام جوانمرد قصاب در فتوّت نامه قصاب، متعلق به عهد صفوی ، نیامده اما در رساله ای دیگر درباره قصابان و سلاخان، که ظاهراً در همان عهد تألیف شده، آمده است که کنیزکی از او گوشت خواست اما به هر گوشتی که جوانمرد به او می‌داد، راضی نمی‌شد. جوانمرد خشمگین شد و پول او را پس داد. کنیزک که از ملامت و آزار آقای خود می‌ترسید، گریه آغاز کرد. شاه مردان، علی علیه‌السلام ، که از آن‌جا می‌گذشت مشکل کنیز را دریافت و به جوانمرد گفت که به کنیز گوشت بدهد. جوانمرد که علی علیه‌السلام را نمی‌شناخت، دست خود را به علامتِ امتناع از قبول فرمان آن حضرت تکان داد.
پس از آن‌که حضرت رفت، قنبر به جوانمرد گفت : «تو شاه مردان را نشناختی ؟». جوانمرد دو چشم خود را با کارد بیرون آورد و دست خود را با ساطور از تن جدا کرد و به قنبر گفت که او را نزد علی علیه‌السلام ببرد. حضرت علی فرمود چشمان و دست وی را در موضع خود بنهند، سپس فاتحه ای خواند و بر جوانمرد دمید، فوراً چشمان و دست او درست شد.
[۱۷] در بیان کار سلاّخان و قصّابان، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، ج۱، ص۱۸۷ـ ۱۸۸، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران: چشمه، ۱۳۸۱ ش.
[۱۸] روشن رحمانی، افسانه های دری، ج۱، ص۶۰۳ ـ ۶۰۴، تهران ۱۳۷۷ ش.

این داستان با اندکی تغییر در برخی از کتاب های مقتل، از جمله طریق البُکاء گریان شهرابی
[۱۹] محمدحسین بن عبداللّه گریان شهرابی، کتاب طریق البکاء، ج۱، ص۷۵ـ ۷۸، تهران: شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران.
[۲۰] محمدحسین بن عبداللّه گریان شهرابی، کتاب طریق البکاء، ج۱، ص۶۷ـ۷۲، که در آن داستانی دیگر در باره یکی از قصابان هواخواه حضرت علی آمده است و شاید مراد از او نیز جوانمرد قصاب بوده باشد، تهران: شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران.
هم ذکر شده است.
[۲۱] محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، ج۲، ص۳۷۷ـ ۳۷۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش.

زرین کوب
[۲۲] عبدالحسین زرین کوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۴۱۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
داستان جوانمرد قصاب را نمونه کوشش حرفه های مکروه برای انتساب به فتوت دانسته است.


در برخی آثار کهن جغرافیایی و تاریخی نیز از مقبره جوانمرد قصاب یاد شده است و این گمان را پدید می‌آورد که شاید جوانمرد قصاب شخصیت تاریخی ناشناخته ای باشد. حمداللّه‌ مستوفی‌ (متوفی‌ ۷۵۰ )
[۲۳] حمداللّه مستوفی، نزهه القلوب، ج۱، ص‌ ۵۴.
از مدفن او در ری و عبدالرزاق سمرقندی در ذکر وقایع ۸۶۴
[۲۴] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۳، ص۱۲۱۷، ج ۲، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸.
از مدفن او در سرخس یاد کرده اند. به نظر قزوینی
[۲۵] محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، ج۲، ص۳۷۷، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش.
جوانمرد قصابِ مدفون در سرخس به جوانمرد قصابِ ری ربطی ندارد. امروزه نیز در جنوب تهران به سوی ری، در زمین های منصورآباد (اکنون جزء منطقه بیستم شهرداری تهران) بقعه ای به نام جوانمرد قصاب هست که به احتمال زیاد بعد از عهد فتحعلی شاه (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) ساخته شده است
[۲۶] محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹، ج ۱، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱ ش.


۵.۱ - زیارتگاه

ابیات لوحه قبرِ داخل بقعه نشان می‌دهد که صاحب آن را همان پیر افسانه ای صنف قصاب دانسته اند. محله اطراف بقعه نیز جوانمرد قصاب نام گرفته و قصه جوانمرد قصاب برای مردم این محل، معروف و مقبره او زیارتگاه است. مقبره های دیگری هم در برخی روستاها به نام جوانمرد قصاب وجود دارد
[۲۷] محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ج۱، ص۱۶۹، ج ۱، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱ ش.
و احتمال دارد همه آن‌ها مقبره‌هایی نمادین برای شخصیت افسانه ای جوانمرد قصاب باشند.


قصابان افغانستان شبهای جمعه به نام جوانمرد قصاب نذری می‌دهند و در حین مراسم، یکی از پیران خانواده، قصه جوانمرد قصاب را نقل می‌کند
[۲۸] روشن رحمانی، افسانه های دری، ج۱، ص۶۰۳.، تهران ۱۳۷۷ ش.



(۱) آئین قلندری: مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران: فراروان، ۱۳۷۴ ش.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۳) ابن سعد، الطبقات الکبری، (بیروت).
(۴) ابن معمار، کتاب الفتوه، چاپ مصطفی جواد و دیگران، بغداد ۱۹۵۸.
(۵) محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۶) حمداللّه مستوفی، نزهه القلوب.
(۷) در بیان کار سلاّخان و قصّابان، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران: چشمه، ۱۳۸۱ ش.
(۸) روشن رحمانی، افسانه های دری، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۹) عبدالحسین زرین کوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۰) محمدعلی شریف یزدی شاهرودی، «رساله در بیان اصناف»، در فتوّت نامه‌ها و رسائل خاکساریه: سی رساله، چاپ مهران افشاری، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۲ ش.
(۱۱) صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف فی العصر العباسی: نشأتها و تطورها، بغداد ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۱۲) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج ۲، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸.
(۱۳) محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۴) حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.
(۱۵) محمدحسین بن عبداللّه گریان شهرابی، کتاب طریق البکاء، تهران: شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران.
(۱۶) محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ج ۱، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۷) مولانا ناصری، فتوّت نامه مولانا ناصری، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.


۱. حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.
۲. آئین قلندری: مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۳۲، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران: فراروان، ۱۳۷۴ ش.
۳. آئین قلندری: مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۲۲۷، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران: فراروان، ۱۳۷۴ ش.
۴. حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۸۴ـ۳۸۵، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.
۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۹۹.
۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۵۲۶.
۷. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۷، (بیروت).
۸. محمدعلی شریف یزدی شاهرودی، «رساله در بیان اصناف»، ج۱، ص۲۲۴، در فتوّت نامه‌ها و رسائل خاکساریه: سی رساله، چاپ مهران افشاری، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۲ ش.
۹. محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل «جوان مرد»، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
۱۰. در بیان کار سلاّخان و قصّابان، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، ج۱، ص۱۸۷، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران: چشمه، ۱۳۸۱ ش.
۱۱. ابن معمار، کتاب الفتوه، ج۱، ص۹۱، که مطالب فتوت نامه ای عربی را از نسخه خطی ش ۱۳۷۷ در کتابخانه ملی فرانسه نقل کرده است، چاپ مصطفی جواد و دیگران، بغداد ۱۹۵۸.
۱۲. صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف فی العصر العباسی: نشأتها و تطورها، ج۱، ص۱۸۴،که مطالب نسخه خطی الذخائر والتحف را نقل کرده و به اشتباه «جرمودالقصاب» چاپ شده است، بغداد ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
۱۳. حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۸۶ـ۳۸۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.
۱۴. حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۹۱، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.
۱۵. مولانا ناصری، فتوّت نامه مولانا ناصری، ج۱، ص۱۲، چاپ فرانتس تشنر، لایپزیگ ۱۹۴۴.
۱۶. حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران۱۳۵۰ ش.
۱۷. در بیان کار سلاّخان و قصّابان، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، ج۱، ص۱۸۷ـ ۱۸۸، چاپ مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران: چشمه، ۱۳۸۱ ش.
۱۸. روشن رحمانی، افسانه های دری، ج۱، ص۶۰۳ ـ ۶۰۴، تهران ۱۳۷۷ ش.
۱۹. محمدحسین بن عبداللّه گریان شهرابی، کتاب طریق البکاء، ج۱، ص۷۵ـ ۷۸، تهران: شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران.
۲۰. محمدحسین بن عبداللّه گریان شهرابی، کتاب طریق البکاء، ج۱، ص۶۷ـ۷۲، که در آن داستانی دیگر در باره یکی از قصابان هواخواه حضرت علی آمده است و شاید مراد از او نیز جوانمرد قصاب بوده باشد، تهران: شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران.
۲۱. محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، ج۲، ص۳۷۷ـ ۳۷۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲۲. عبدالحسین زرین کوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۴۱۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲۳. حمداللّه مستوفی، نزهه القلوب، ج۱، ص‌ ۵۴.
۲۴. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۳، ص۱۲۱۷، ج ۲، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸.
۲۵. محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، ج۲، ص۳۷۷، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲۶. محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹، ج ۱، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۷. محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ج۱، ص۱۶۹، ج ۱، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۸. روشن رحمانی، افسانه های دری، ج۱، ص۶۰۳.، تهران ۱۳۷۷ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جوانمرد قصاب»، شماره۵۱۵۷.    


رده‌های این صفحه : استان تهران | اماکن | تراجم




جعبه ابزار