جهانگشای نادری (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جهانگشای نادری، کتابی در
تاریخ
نادرشاه نوشته
محمدمهدی بن محمد نصیر استرآبادی (متوفی بین ۱۱۷۵ تا ۱۱۸۲) است.
نام این کتاب در متون تاریخی معاصر آن، تاریخ نادری ضبط شده
و ظاهراً بعدها به جهانگشای نادری شهرت یافته است،
البته در خود کتاب جهانگشای نادری
نام کتاب، روزنامچه ظفر ضبط شده است.
جهان گشای نادری، نوشته مهدی خان استرآبادی، به کوشش عبدالله انوار این کتاب در دوره افشاریه به سبک و شیوه شهاب الدین عبدالله شیرازی معروف به «
وصاف الحضره»، نویسنده تاریخ
وصاف و به
فارسی نوشته شده و اطلاعات نیکو و ارزش مندی در باره سلسله افشاریه به ویژه رویدادهای هم زمان با
نادرقلی افشار ، مؤسس این سلسله به دست داده است.
کتاب، گزارش رویدادهای تاریخی
ایران را از ۱۱۲۱ تا ۱۱۶۱ (یک
سال پس از
مرگ نادرشاه) در بر دارد. مؤلف در خاتمه کتاب، به وقایع پس از مرگ نادرشاه اشاره کرده است.
چیرگی نویسنده بر
زبان ترکی و پیروی او از
وصاف الحضره، زمینه را برای پر شدن متن این کتاب از واژگان ترکی و مغولی فراهم آورده. وی حتی نام سالها را در سرفصلهای کتاب به ترکی مغولی نوشته است. نام کتاب را تقلیدی از جهان گشای جوینی میتوان برشمرد. این اثر را که منبعی دست اول در باره تاریخ افشاریه به ویژه دوران
نادر به شمار میرود، از دید گونههای تاریخ نگاری، در دسته کتابهای «سلاطینی» یا «سلسلهای» میگنجد. نویسنده تنها «وقایع نگار» است و در تحلیل رویدادها قلم نمیفرساید و خود را «از چاکران
حضور و به ضبط وقایع مامور» میخواند. عبارتهای گزارشهای وی در باره سرعت عمل و رفتار غافل گیرانه نادر یا وضع آشفته دشمنان وی، از
بهجت و سرور سرشار است.حماسههای قهرمانانه ارتش نادر در صحنههای گوناگون پیکار با
دشمنان خارجی، نویسنده را به اندازهای خشنود و بی خود میساخت که گویی
فردوسی نثر است و حدیث رستم را ساز میکند. باری، سخنان او از یک پارچگی و استواری ویژهای برخوردار و جز در برخی از نوشتههای هزل آمیز دوستانه، بر پایه
جد استوار است. با توجه به متن این اثر، میتوان گمان زد که نویسنده، آگاهی کاملی به عربی داشته است. چیرگی انکار ناپذیر او بر کلام خداوند (قرآن) و احادیث و به کارگیری آنها در نوشته هایش، این دعوی را اثبات میکند. توانایی ویژه او در پیوستن رزم و بزم به یک دیگر در این کتاب شگفتی برانگیز است. این را نیز نمیتوان نادیده گرفت که وی مانند دیگر قلم زنان روزگارش، در بسیاری از جاها از شعرهای
شاعران بهره میگرفته یا خودش شعری میسروده است.
درون مایه این کتاب بر پایه عنوانهای خود نویسنده، در چهار بخش عرضه میشود: مقدمه؛ گفتار در بیان حال نادر و اعمال او؛ توجه اعلاحضرت شاه طهماسب به عزم محاربه با ملک محمد سیستانی و ورود نادر به موکب اعلا؛ وقایع دشت مغان و شاهی نادر.
این کتاب به رخدادهای دوران افشاریه مانند شورش
افغانها و چیرگیشان بر
اصفهان ، رویداد
هرات ، آشوبهای گوناگون آن روزگار و ماجرای شورای مغان و رسیدن نادر به شاهی و اندکی از ماجرای پادشاهی علی قلی خان و ابراهیم خان و رویدادهای دوره آنان میپردازد. همه سخنان نویسنده در این کتاب، بر کانون نادر شاه میگردد. او پیروزیهای نادر را میستاید، اما از ناکامی هایش سخن نمیگوید.
سیاست خارجی اش را تایید میکند و لشکرکشیهای او را به
آسیای مرکزی و داغستان، کارهایی به انگیزه دفاع از کشور مینماید. وی حتی تاثیر تودهها را در نبرد با افغانان و ترکان نادیده میگیرد و رهایی ایران را از چنگ آنان، تنها به کوششهای نادر منسوب میکند.
وی از پرداختن به درد و رنج زندگی مردم آن روزگار خودداری میکند. بر پایه نام کتاب، چیزی جز گزارشهایی در باره جهان گشاییهای نادر در آن نباید جست و اشاره نویسنده به درد و رنج مردمان اصفهان هنگام محاصره افغانان، تنها به انگیزه بزرگ نمایی پیروزی نادر بر آنان و رها ساختن اصفهانیان نه هم دردی محض با آنان صورت پذیرفته است.
او هنگامی که به شرح لشکرکشیهای نادر به هندوستان میپردازد، طوق تقصیرها بر گردن محمد شاه گورکانی میاندازد و حتی به گمان، میخواهد از درشتی رفتار پادشاه
ایران با شاه گورکانی بکاهد و با آوردن عبارتهای نرمی، جامه ناپسند این رفتارها را رفو کند. وی هم چنین، سرورش را با
اوصافی مانند همایون خان اعلاحضرت، سکندر حشمت دار، زحمت کش طریق نام و ننگ، مظهر قدرت الهی و. . میستاید.
گمان میرود که ستایشها و مداحیها، از میهن پرستی نویسنده سرچشمه گرفته باشد؛ زیرا به گفته دفتر روزانه نمایندگی
هند شرقی
انگلیس در بندر عباس، وی از شریفترین مردان روزگار خود بود و به هیچ روی، هیچ رشوهای از هیچ مقام و دستگاه دولتی نگرفت. این کتاب را، کامل کننده اثر دیگر نویسنده؛ یعنی دره نادره میتوان برشمرد.
بر پایه سخنان نویسنده، وی هیچ گاه از نادر دور نبوده و همه جا آن سردار ممدوح
خراسانی را همراهی میکرده است و از این رو، اطلاعاتی که از رویدادهای خرد در آن زمان یا تصمیم گیریهای نادر عرضه میکند، بسیار مهم مینماید.
او به رغم، محمدکاظم مروزی که اخبار را از کسان و مرتبطان و راویان دور و نزدیک میگرفت، با سپه سالار خویش همگام میشد و به چشم خود میدید که دشمنان مغرور و غافل ایران، همه جا از شمشیر دلاوران ایرانی میگریزند و در برابر حملههای پیوسته ارتش نادری تاب نمیآورند و میگریزند.
به گمان، نویسنده به حقیقت نادر را دوست میداشت؛ زیرا سخنانش در باره وی در دوره شش سالهای که او رضاقلی میرزا را کور کرد و کارش به فروافتادگی روحی و بدخویی انجامید، سخت احتیاط آمیز و بی چهره و هویت است، اما به هر روی از نکتههای ادبی و سیاسی ریزبینانه تهی نیست. او از پیش آمدهای این سالها به تلخی یاد میکند و از شرح آنها سر میپیچد. بسیاری از رویدادهای ناگوار را مانند سرکشی میرزا تقی خان شیرازی به سردی مینویسد و از درازگویی در باره آن میپرهیزد.
وی که در باره نوروزهای شکوه مند قلم میفرسود، در این دوره آنها را نیز فرو میگذارد و با اندوه و درد پذیراییشان میکند. دلیل توفیق مندی نادر را زیرکی و دانایی میرزا مهدی میتوان گمان زد. برای نمونه، وی در حل مشکلات نادر با عثمانیان بسیار تاثیر گذارد. گفتنی است واژه «
روم » یا «رومیه» در این کتاب در معنای امپراطوری عثمانی به کار میرود؛ زیرا
عثمانیان امپراطوری خود را بر ویرانه تمدن بیزانس (روم شرقی) بر پا کردند.
وی در سفر نظامی به هند، با ریزبینی و کنجکاوی به اوضاع اجتماعی مردم توجه کرده و اشارتها و کنایات فراوانی در این باره در اثرش گنجانده است. البته این ویژگی، کتاب او را هم سنگ ما للهند
ابو ریحان نمیکند؛ زیرا ابو ریحان که همراه محمود غزنوی به هند رفت، آشکارا از پدیدههای اجتماعی، مذهبی و سیاسی سخن گفت و در باره آنها بحث کرد، اما میرزا بدون هیچ بدگمانی در باره نادر، حق زیردست (ضعیف) را از آن زبردست (اقوا) میداند و در باره دست گشادن نادر به ضبط خزائن هند، به او بددل نمیشود.
جهانگشای نادری به ترتیب سنواتی نوشته شده و شامل سه دوره است. در دوره نخست، وقایع اواخر عصر
شاه سلطان حسین صفوی، مشکلات دوران
حکومت وی، محاصره
اصفهان به دست افغانها از ۱۱۳۴ تا ۱۱۳۵، اغتشاشات داخلی ایران و
هجوم دو قدرت بیگانه
روس و
عثمانی تا ظهور نادرشاه و جدالهای دائمی او تا بر تخت نشستنش در ۱۱۴۸، به تفصیل، ذکر شده است.
دوره دوم درباره
سلطنت نادرشاه تا سال فوت او (۱۱۶۰) است و در دوره سوم، حوادث یک سال بعد از مرگ نادر بیان شده است.
نثر کتاب منشیانه است و مانند دُره نادره، اثر دیگر استرآبادی، لغات مهجور و نامأنوس ندارد، ولی برخی لغات غریب فارسی و عربی و چند کلمه ترکی و گرجی در آن به کار رفته است.
مؤلف همچنین با تلمیح و اشاره به
آیات
قرآن قوّت ادبی کتاب را افزوده است.
استرآبادی هنگام ذکر وقایع هر سال و
جشن نوروز،
براعت استهلالی آورده
و از
اطناب ممل و
ایجاز مخل پرهیز کرده است.
جهانگشای نادری معتبرترین و مستندترین
تاریخ دوره نادرشاهی است و جز در چند مورد درباره مختصات جغرافیای سرزمینهای مفتوحه و محل جنگها، اشتباه چشمگیری در آن دیده نمیشود.
مؤلف به ذکر حوادث مهم پرداخته است، به ویژه دو
وثیقهنامه بسیار مهم را به طور کامل آورده است.
وثیقهنامه
دشت مغان در ۱۱۴۸
که منجر به پادشاهی نادر شد.
وثیقهنامه
بغداد در ۱۱۵۶
که اختلافات مذهبی بین اهل
تشیع و
تسنن را تا حدودی تخفیف داد و از نخستین اقدامات نادر برای نزدیکی
مذاهب اسلامی به شمار میآید.
مؤلف از واقعه
قتل نادر به تلخی یاد کرده و به صورتی عبرتانگیز و محققانه، دلایل
ضعف
سلسله افشار و قوای دماغی نادر را نوشته است،
ولی به سبب
ترس مؤلف از اقتدار نادرشاه و نیز به این دلیل که منشی الممالک و مورخ رسمی دربار نادری بوده، از ذکر اشتباهات نادرشاه خودداری کرده و علت بسیاری از شورشها را ناسپاسی و گردنکشی کسانی دانسته است که با حمایت
دولت نادری روی کار آمده بودند.
ویژگی دیگر مؤلف، تقدیرگرایی او و نسبت دادن وقایع به
مشیت الاهی است.
هر چند در برخی موارد میان تاریخ وقوع حوادث مذکور در جهانگشای نادری با دیگر منابع معتبر این دوره تفاوتهایی وجود دارد، ولی به دلیل نزدیکی مؤلف به نادرشاه، مطالب آن از صحت بیشتری برخوردار است.
همچنین به دلیل
حضور مؤلف در جنگها و فتوحات نادر، اثر لحنی حماسی دارد.
مطلب پایانی کتاب نیز، که در باره مرگ نادرشاه و حوادث پس از آن است، نشانه واقعبینی و
بصیرت مؤلف و درستنویسی و پاکگویی و توجه وی به رابطه
علت و معلولی حوادث است.
مورخان دیگر این دوره از جهانگشای نادری بهره بردهاند، از جمله میرزا محمدکاظم مروی در تألیف جلد سوم کتاب
عالمآرای نادری
و محمدخلیل مرعشی صفوی در
مجمع التواریخ.
ابوالحسن گلستانه نیز بخشهایی از کتاب خود، مجمل التواریخ، را عیناً از جهانگشای نادری رونویسی کرده است.
این کتاب به برخی زبانهای اروپایی ترجمه شده است. نخستینبار ویلیام جونز بر اساس نسخهای که نیبور، سیاح دانمارکی، فراهم کرده بود آن را با نام تاریخ نادرشاه، به امر
پادشاه دانمارک از فارسی به
فرانسه
ترجمه و در ۱۱۸۴/۱۷۷۰ در لندن منتشر کرد. در ۱۱۸۷/ ۱۷۷۳ از روی ترجمه فرانسوی جونز، ترجمه آلمانی آن به قلم ت.س.گادبوش و ترجمه انگلیسی کتاب به صورت خلاصه منتشر شد و کمی بعد تسارویچ داوید آن را به گرجی ترجمه کرد.
متن فارسی جهانگشای نادری نخستینبار در ۱۲۶۰ در
تبریز و پس از آن چندینبار در تبریز،
تهران و بمبئی چاپ شد.
سیدعبداللّه انوار در ۱۳۴۱ ش چاپ منقح جهانگشای نادری را، همراه با توضیحات و حواشی، در تهران منتشر کرد.
این کتاب در سنجش با دیگر کتابهای تاریخی دوره پر کش مکش افشاریه، بیشتر خوانده شده و نسخههای آن به رغم اینکه بیش از دویست سال و اندی از نوشتنش نمیگذرد، فزونی یافته است.
شرقیان و اروپاییان، این کتاب نویسنده را بیش از دیگر آثار او مهم شمرده و آن را به
فرانسوی ،
انگلیسی و
آلمانی ترجمه و بارها در
تبریز ،
تهران و
بمبئی چاپش کردهاند. درون مایه این کتاب بر پایه موضوع و جایگاه زمانی آن سامان یافته و نویسنده در آغاز هر فصل با عنوانهایی مانند «در بیان حوادث سال...» یا «در ذکر حوادث سال...» یا «در تتمیم حوادث سال...» به گزارش در باره آنها پرداخته است.
مصحح در مقدمه، اطلاعات ارزندهای در باره زندگی و آثار نادر شاه و نویسنده و نسخههای خطی این اثر و شیوه کارش در تصحیح آن عرضه میکند و برای زدودن گنگی برخی از عبارتهای کتاب، با بهره گیری از چند کتاب فارسی و خارجی، تعلیقه درازدامنی بر آن میافزاید. شماره گذاری چهاربخشی سطرهای کتاب، کار یافتن واژگان و عبارتهای پیچیده یا گنگ را آسان تر میسازد و توضیحات وی در پانوشتها نیز سودمند است. نمایه «امکنه و رودها و کوهها» و «اشخاص و ایلات و طوایف و خاندانها» و نمایه شماری از واژگان کهن آمده در این کتاب، راه تحقیق را برای پژوهش گران هموارتر میسازد.
(۱) محمدمهدیبن محمدنصیر استرآبادی، جهانگشای نادری، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ ش.
(۲) ابوالحسنبن محمدامین گلستانه، مجملالتواریخ، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۳) محمدخلیلبن داوود مرعشی صفوی، مجمعالتواریخ، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴) محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۵) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۰ـ ۱۳۵۵ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جهانگشای نادری»، شماره۵۲۶۸. نرم افزار تاریخ اسلامی ایران،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.