جهاد با مشرکان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیات بسیاری از
قرآن کریم جهاد با مشرکان را
واجب دانسته است به ویژه مشرکان محارب و دارای انگیزه
جنگ با مسلمانان که به بیان آنها میپیدازیم.
"... وقـتلوا المشرکین کافة کما یقـتلونکم کافة..
و (به هنگام نبرد) با
مشرکان ، دسته جمعی پیکار کنید، همان گونه که آنها دسته جمعی با شما پیکار میکنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است "
یعنی همگی شما در حالی که با هم مؤتلف باشید و اختلافی نداشته باشید کارزار کنید.
«کما یقاتلونکم کافة» چنانچه آنها نیز همگی با شما کارزار کنند. و این معنی روی آن است که از نظر
اعراب لفظ «کافة» در (جمله اولی) حال مسلمانان باشد، ولی اگر آن را حال مشرکین گرفتیم معنی چنین میشود: با همه مشرکین کارزار کنید (چه ذمی و چه غیر ذمی) و
عهد و پیمانی از آنها نپذیرید جز آن دسته از اهل
جزیه (و خراج پردازانی) که جزیه خود را از روی خواری (چنانچه در چند آیه پیش از این گذشت) پرداخته باشند. ولی معنای ظاهر همان معنای نخست است.
و اصم گفته: معنای آیه این است که پشت در پشت (و نسلا بعد نسل) با آنها کار زار کنید چنانچه آنها با شما اینگونه کار زار کنند.
باید دانست که این آیه با همه این احوال تنها متعرض قتال با مشرکین، یعنی
بت پرستان است، و شامل
اهل کتاب نیست، زیرا قرآن هر چند تصریحا و یا تلویحا نسبت شرک به اهل کتاب داده لیکن هیچ وقت کلمه
مشرک را بر آنان
اطلاق نکرده، و این کلمه را بطور توصیف، تنها در مورد
بت پرستان بکار برده. بخلاف کلمه
کفر که یا به صیغه فعل، و یا به صیغه وصف به ایشان نسبت داده، همانطوری که به
بت پرستان اطلاق نموده.
این را گفتیم تا کسی خیال نکند آیه مورد بحث یعنی آیه" و قاتلوا المشرکین کافة"
ناسخ آیه اخذ جزیه از اهل کتاب و یا مخصص و یا مقید آنست، البته در آیه مورد بحث وجوه دیگری نیز گرفتهاند که چون فایدهای در نقل آن نبود از نقلش صرفنظر کردیم.
متارکه جهاد با مشرکان در صورت گرویدن آنان به
اسلام ضروری بیان شده است.
"واقتلوهم حیث ثقفتموهم واخرجوهم من حیث اخرجوکم والفتنة اشد من القتل ولا تقـتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقـتلوکم فیه فان قـتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکـفرین• فان انتهوا.
و آنها را(
بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتید، به
قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون ساختند(
مکه)، آنها را بیرون کنید! و فتنه (و
بت پرستی) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد
مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به
قتل برسانید! چنین است جزای کافران "
مقصود از «فان انتهوا...» دست کشیدن از
کفر و پذیرش اسلام است.
"وقـتلوهم حتی لا تکون فتنة ویکون الدین کله لله فان انتهوا فان الله بما یعملون بصیر.
و با آنها پیکار کنید، تا فتنه(
شرک و سلب
آزادی) برچیده شود، و دین (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرک و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خودداری کنند، (خداوند آنها را میپذیرد) خدا به آنچه انجام میدهند بیناست "
انتهاء" در جمله" فان انتهوا فان الله بما یعملون بصیر" انتهای از
قتال باشد، و به همین جهت جمله" فان الله بما یعملون بصیر" را مرادف" فان انتهوا" قرار داد یعنی در این هنگام است که خداوند در بین آنان
حکم میکند به آنچه که مناسب با اعمالشان باشد، و او به اعمالشان بصیر است.
"فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم وخذوهم واحصروهم واقعدوا لهم کل مرصد فان تابوا واقاموا الصلوة وءاتوا الزکوة فخلوا سبیلهم ان الله غفور رحیم.
(اما) وقتی ماههای حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید! هر گاه
توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و
زکات را بپردازند، آنها را رها سازید زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است! "
این آیه اشتراطی است در معنای غایت حکم سابق، و منظور از" توبه" همان معنای لغوی کلمه است، و آن عبارتست از بازگشت. و معنای آیه این است که: اگر با
ایمان آوردن، از شرک بسوی توحید برگشتند، و با عمل خود شاهد و دلیلی هم بر بازگشت خود اقامه نمودند به این معنا که
نماز خوانده و
زکات دادند، و به تمامی احکام دین شما که راجع است به خلق و خالق ملتزم شدند در این صورت رهایشان کنید.
و" تخلیه سبیل"
کنایه است از متعرض نشدن به کسی که در آن سبیل (راه) قرار دارد، و هر چند در اثر
کثرت استعمال کنایه بودنش از بین رفته و استعمالی مبتذل شده است، و این کنایه به این عنایت است که مشرکین با حکمی که در باره شان نازل شده تو گویی راهشان بخاطر تعرض متعرضین بسته شده، و اگر این راه باز شود قهرا ملازم با این است که متعرضین متعرضشان نشوند.
و جمله" ان الله غفور رحیم" بیان علت است برای جمله" فخلوا سبیلهم" که یا صورت آن را که صورت امر است
تعلیل میکند (و میفهماند: چرا گفتیم رهایشان کنید) و یا ماده آن را که عبارت است از رها کردن.
جهاد با مشرکان
مکه، در مهلت چهار
ماه حرام است.
"فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم وخذوهم واحصروهم واقعدوا لهم کل مرصد..
(اما) وقتی ماههای حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید!. .. "
گرچه مفسران در این باره بسیار صحبت کردهاند ولی با توجه به آیات گذشته ظاهر این است که منظور از آن، همان چهار
ماه مهلت است که برای مشرکان مقرر گردیده که آغاز آن روز دهم ذی الحجه سال نهم هجری و پایان آن روز دهم ماه
ربیع الثانی سال بعد بود، و این تفسیر را بسیاری از محققان پذیرفتهاند، و مهم تر اینکه در روایات متعددی نیز به آن تصریح شده است
نبرد بی امان با مشرکان پیمان شکن در صدر
اسلام ، پس از پایان مهلت چهار ماه
واجب شده بود.
"فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم وخذوهم واحصروهم واقعدوا لهم کل مرصد..
(اما) وقتی ماههای حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به
قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید!. .. "
در اینجا وظیفه مسلمانان پس از پایان مدت مهلت مشرکان، یعنی چهار ماه بیان شده است، و شدیدترین دستور را در باره آنها صادر میکند. چهار دستور خشن در مورد آنها دیده میشود: " بستن راهها،
محاصره کردن،
اسیر ساختن، و بالآخره کشتن" و ظاهر این است که چهار موضوع به صورت یک امر تخییری نیست، بلکه با در نظر گرفتن شرایط محیط و زمان و مکان و اشخاص مورد نظر، باید هر یک از این امور که مناسب تشخیص داده شود، عملی گردد. اگر تنها با اسارت و محاصره کردن و بستن راه بر آنها در فشار کافی قرار گیرند از این راه باید وارد شد.
و اگر چارهای جز
قتل نبود کشتن آنها مجاز است.
این
شدت عمل به خاطر آن است که برنامه
اسلام ریشه کن
ساختن بت پرستی از روی کره زمین بوده، و همانطور که سابقا نیز اشاره کردهایم، مساله
آزادی مذهبی ، یعنی ترک اجبار پیروان مذاهب دیگر برای پذیرش
اسلام ، منحصر به ادیان آسمانی و
اهل کتاب مانند
یهود و
نصاری است، و شامل
بت پرستان نمیشود، زیرا
بت پرستی مذهب و آئین نیست که محترم شمرده شود، بلکه انحطاط و
خرافه و
انحراف و بیماری است که به هر حال و به هر قیمت باید ریشه کن گردد.
ولی این شدت و
خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روی آنها بسته شده باشد، بلکه در هر حال و در هر لحظه بخواهند میتوانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه میکند: " اگر آنها
توبه کنند و به سوی حق باز گردند و نماز را بر پا دارند و زکاة را ادا کنند، آنها را رها سازید" و مزاحمشان نشوید
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۳۱۹، برگرفته از مقاله « جهاد با مشرکان»