• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جناح (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




جَناح (به فتح جیم) از واژگان قرآن کریم به معنای بال و جانب و دو طرف شیء یا لشگر و جُنَاح (به ضم جیم)، به معنی میل کردن و گناه است.



جَناح به معنای بال است. راغب گوید: جناح، بال پرنده است‌. (وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ‌...) «و نه پرنده‌ای که به دو بالش پرواز می‌کند.» دو طرف شی‌ء را دو جناح آن گویند مثل دو جناح کشتی، دو جناح لشگر، دو جناح صحرا و دو جناح (جانب) انسان و فعل جنح در (وَ اِنْ‌ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ‌ فَاجْنَحْ‌ لَها) به معنی میل کردن است گویند: «جَنَحَتِ السَّفِینَةُ» یعنی کشتی به یک طرف میل کرد، و گناهی که انسان را از حقّ مایل و کنار می‌کند جُنَاح (به ضمّ اوّل) نامیده شده است.


راجع به اصل کلمه آنچه نقل شد کافی است؛ اینک به چند آیه نظر می‌افکنیم.

۲.۱ - میل کردن

(وَ اِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَی الله) «اگر کفّار به مسالمت میل کردند تو به آن میل و توکّل بر خدا کن.» از کلیّت آیه شریفه استنباط می‌شود که در اسلام جنگ تعرّضی با کفّار نیست بلکه جنگ دفاعی است و هرگاه کفّار به فکر هم‌زیستی مسالمت‌آمیز باشند اسلام با آنها کاری ندارد، این مطلب در بررسی خواهد شد.

۲.۲ - حمایت کردن

(وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ‌ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما...) «بال مذلّت را از مهربانی بر آن دو بخوابان و بگو پروردگارا بر آن دو رحم کن.» بچّه پرندگان وقتی که پدر و مادرشان به لانه بازگشت و طعام آورد، بال‌های خود را می‌خوابانند و حرکت می‌دهند و دهان خود را باز می‌کنند تا حسّ رحمت و مهربانی مادر تحریک شده و به آنها دانه بدهد. گاهی مادر از کثرت رحمت بال‌های خود را می‌گشاید و می‌خواباند و بچّه‌های خود را زیر بال‌ها می‌گیرد تا گرم و محفوظ شوند. آیه شریفه هر دو احتمال را دارد بنابر احتمال اوّل معنی آن است: «به پدر و مادر فروتنی و تواضع کن و خودت را کوچک نشان بده تا رحمت آنها را تحریک کنی»، در این صورت‌ «مِنَ الرَّحْمَةِ» از پدر و مادر است و بنا بر احتمال دوّم مراد آن است که از آنها حمایت کن و آنها را زیر بال خودت بگیر و در این صورت‌ «مِنَ الرَّحْمَةِ» از جانب فرزند است. ولی به قرینه‌ «جَناحَ‌ الذُّلِّ» احتمال اوّل بهتر و بلکه نزدیک به یقین است امّا به قرینه آیه ماقبل‌ (اِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ اَحَدُهُما اَوْ کِلاهُما) احتمال دوّم بهتر می‌باشد زیرا در صورت پیرمرد و پیرزن بودن پدر و مادر: احتیاج به حمایت فرزند بیشتر است. ولی در آیات‌ (وَ اخْفِضْ‌ جَناحَکَ‌ لِلْمُؤْمِنِینَ‌) (...و پر و بال عطوفت خود را براى مؤمنين فرود آر.) (وَ اخْفِضْ‌ جَناحَکَ‌ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ‌) (و پر و بال عطوفت خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مى‌كنند فرود آر.) احتمال دوّم حتمی است و رحمت از جانب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.

۲.۳ - بخشی از دست

(وَ اضْمُمْ یَدَکَ اِلی‌ جَناحِکَ‌ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ) (و دستت را به گريبانت ببر، تا سفيد و بى‌عيب بيرون آيد...) جناح به ملاحظه معنی اوّل به معنی دست، بازو، و زیر بغل به کار رفته است، ضمّ به معنی جمع کردن است المیزان احتمال می‌دهد که مراد از جناح در آیه، زیر بغل باشد یعنی: «دستت را به زیر بغلت جمع کن تا سفید و بی‌علت خارج شود» در این صورت این آیه عبارت اخری آیه‌ (وَ اَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ...) (و دستت را در گريبانت داخل كن؛ هنگامى كه خارج مى‌شود، سفيد و نورانى است بى آن‌كه عيبى در آن باشد...) خواهد بود.

۲.۴ - قفسه سینه

(اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ اِلَیْکَ‌ جَناحَکَ‌ مِنَ الرَّهْبِ...) (دستت را در گريبان خود فرو بر، هنگامى كه خارج مى‌شود سفيد و نورانى است بدون عيب و نقص؛ و دست‌هايت را براى دورى از ترس و وحشت، بر سينه‌ات بگذار...) شاید منظور علامه طباطبایی در المیزان درباره‌ (وَ اضْمُمْ اِلَیْکَ جَناحَکَ مِنَ الرَّهْبِ‌) بعد از نقل این احتمالات، آن است که، موسی (علیه‌السّلام) برای خود تواضع و خشوع را عادت و صفت قرار بدهد و رهبت را از خود دور نکند و این نظیر آن است که به حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امر شد که برای مؤمنان متواضع باشد (وَ اخْفِضْ‌ جَناحَکَ‌ لِلْمُؤْمِنِینَ‌)
نگارنده: احتمال می‌دهم مراد آن باشد که هر وقت رعبی و ترسی بر تو عارض شد دستت را بر سینه‌ات بگذار چون این سخن بعد از عصا و ید بیضاء است و بعد از این سخن دستور داده شده که به پیش فرعون برود. رفتن به بارگاه فرعون قهرا توام با ترس و لرز خواهد بود، لذا امر شد چون او را خوفی فرا گیرد دست بر سینه خود گذارد.

۲.۵ - میل از حق

(... فَلا جُناحَ‌ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما...) (...باكى بر او نيست كه برآن دو طواف كند...) «جناح» ۲۵ بار در قرآن مجید آمده است و اصل آن چنانکه از راغب نقل شد میل از حق است و در آیات تقریبا با محذور و مسئولیت و گناه مرادف است مثلا: (فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ‌ جُناحٌ‌ اَلَّا تَکْتُبُوها) مراد آن است که «بر شما محذوری و حرجی نیست که آنرا ننویسید.»

۲.۶ - تفسیر آیه یک سوره فاطر

(الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا اُولِی‌ اَجْنِحَةٍ مَثْنی‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ اِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ) (ستايش مخصوص خداوندى است كه آفريننده آسمان‌ها و زمين است، كه فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بال‌هاى دوگانه و سه گانه و چهارگانه، او هرچه بخواهد در آفرينش مى‌افزايد، زيرا خداوند بر هر چيزى تواناست.) آیه شریفه از چند جهت قابل گفتگو است:

۲.۶.۱ - ملائکه

اوّل: آنکه ملائکه فرستادگان خدایند. بعضی‌ها آن را منحصر به وحی کرده و گفته‌اند: ملائکه فرستاده خدایند و خدا آنها را با وحی به سوی انبیاء می‌فرستد ولی اوّلا تمام ملائکه وحی‌آور نیستند حال آنکه «الملائکه» جمع محلّی به الف و لام است و افاده عموم می‌کند؛ ثانیا ملائکه ماموریت‌های زیادی دارند و برای هر کار تکوینی و تشریعی از جانب خدا فرستاده می‌شوند برای قبض روح، برای باران، برای نوشتن اعمال بندگان و تمشیت کارهای خارج از شمار.
بعد از ملهم شدن به این مطلب دیدم المیزان نیز بر خلاف عدّه‌ای آن را اعمّ گرفته و فرموده: موجبی بر این تخصیص نداریم. قرآن کلمه رسل را بر غیرآورندگان وحی اطلاق کرده مثل‌ (حَتَّی اِذا جاءَ اَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا) (اِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ‌) (وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا اِبْراهِیمَ بِالْبُشْری‌ قالُوا اِنَّا مُهْلِکُوا اَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ)

۲.۶.۲ - اجنحه

دوّم: مراد از اجنحه (بال‌ها) در آیه چیست؟ ملائکه دو دو، سه سه، چهار چهار بال دارند یعنی چه؟
عده کثیری از مفسرین امثال طبرسی، فیض زمخشری ، بیضاوی ، ابن کثیر و غیره جناح را به معنی بال گرفته و گفته‌اند: بعضی از ملائکه دو بال، بعضی سه بال و بعضی چهار بال دارند حتی زمخشری در محلّ قرار گرفتن بال سوّم بحث کرده، یک احتمالش آن است که محلّ بال سوّم ما بین کتف ملک است. ولی توجّه نکرده که ملک جسم نیست کتف و میان دو کتف از کجا خواهد داشت. نظر المیزان آن است که وجود ملک مجهز است به نیرویی که از آن استفاده می‌کند مانند استفاده پرنده از بالش بدان وسیله از آسمان به زمین به دستور خدا نازل می‌شود... و مجرّد اطلاق لفظ لازم نگرفته که مانند پرنده بال مادّی داشته باشد.
نگارنده: احتمال نزدیک به یقین دارم که موضوع یک یا چند بال اشاره به مراتب قدرت و کار ملک است نه اینکه بال عادی و نه اینکه در نزول و عروج از نیرویی استفاده می‌کند مثل بال پرنده. گرچه آن در جای خود حق است. مثلا فرشته‌ای که فقط یک شغل به او محوّل شده دارای یک جناح و ملکی که دو کار بر او محوّل شده صاحب دو جناح است و هکذا و اینکه در مجمع البیان و صافی و کشّاف و غیره نقل شده رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در شب معراج جبرئیل را دید که ششصد بال داشت ظاهرا اشاره به آن است که ششصد کار مختلف از طرف خدا به او رجوع شده است مثلا شخصی هم وزیر است و هم استاد دانشگاه و هم مدیر کارخانه و غیره، کارهای جبرئیل نیز چنین است و یا منظور تفاوت نیروهای ملائکه است علی هذا جناح در آیه به معنی طرف است. فرشته یک طرفی و دو طرفی و یا به معنی دست است فرشته یک دستی و دو دستی یعنی آنکه یک کار و یک ماموریت و آنکه دو کار و دو ماموریت دارد.
روایات زیادی راجع به تعدد بال ملائکه وارد شده که مراد از آنها تعدّد شغل یا تفاوت نیروهای آنهاست.

۲.۶.۳ - مشیت

سوّم: (یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ) علی الظاهر اشاره بر ملک و جناح آن است یعنی آنچه بخواهد از آفرینش زیاد می‌کند و بیشتر از چهار منصب می‌دهد که او بر هر چیز قادر است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۵۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۰۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۳۴۶.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۰۶.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۶. انفال/سوره۸، آیه۶۱.    
۷. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۰۷.    
۸. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۳۴۶.    
۹. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۱۸-۲۱۹.    
۱۰. انفال/سوره۸، آیه۶۱.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۱۷.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۱۵۴.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۵۳.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۵۱.    
۱۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۴.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۸۰.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۱۱۰.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۳۱.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۲۰.    
۲۰. حجر/سوره۱۵، آیه۸۸.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۶.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۹۲.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۸۴.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۳۱.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۱۵.    
۲۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۵.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۶.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۲۹.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۶۶.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۲۳.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۶۸.    
۳۲. طه/سوره۲۰، آیه۲۲.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۱۳.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۵.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۲۰.    
۳۶. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۱۹.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۴۴.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۰۰.    
۳۹. نمل/سوره۲۷، آیه۱۲.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۷.    
۴۱. قصص/سوره۲۸، آیه۳۲.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۸۹.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۴.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۹۴.    
۴۵. زمخشری، محمود بن عمرو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۴۰۸.    
۴۶. حجر/سوره۱۵، آیه۸۸.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۴.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۶.    
۴۹. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.    
۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۸۵.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۵۷۹.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۴۰.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۳۱.    
۵۵. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۱۹.    
۵۶. بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۳۳.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۶۶.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۸۴.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۰۶.    
۶۱. فاطر/سوره۳۵، آیه۱.    
۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳۴.    
۶۳. انعام/سوره۶، آیه۶۱.    
۶۴. یونس/سوره۱۰، آیه۲۱.    
۶۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۱.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۳۳۷.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۰۲.    
۶۸. فیض کاشانی، ملامحسن، التفسیر الصافی، ج۶، ص۱۱۳.    
۶۹. زمخشری، محمود بن عمرو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۴۰۸.    
۷۰. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۴۰۹.    
۷۱. ابن کثیر، ابوالفداء، تقسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۵۴.    
۷۲. زمخشری، محمود بن عمرو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۹۵.    
۷۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۷، ص۷.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۶.    
۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۲۳۱.    
۷۶. فیض کاشانی، ملامحسن، التفسیر الصافی، ج۶، ص۱۱۴.    
۷۷. زمخشری، محمود بن عمرو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۹۵-۵۹۶.    
۷۸. زمخشری، محمود بن عمرو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۹۵.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "جناح"، ج۲، ص۵۴-۵۸.    






جعبه ابزار