جمهوری آذربایجان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جمهوری آذربايجان كه يكي از
مناطق مهم شيعهنشين در جهان
اسلام به شمار میآيد، از دیر باز
علما و مراجع بسياری را به دنيای علمی
اسلام معرفی کرده است. علمای آذربايجان در خارج كشور خود هم مشهورند، به طوری كه در
عراق،
ایران،
سوریه،
عربستان، علاوه بر تدريس دروس عالي
اسلامي و تربيت شاگردان بسيار، برخی از آنها مرجعيت
شیعه را هم بر عهده گرفته بودند.
سرزمین آذربایجان مساحتی بهاندازه ۸۶ هزار و ۶۰۰ کیلومتر مربع را در بر میگیرد. این سرزمین منطقه مورد
مناقشه ناگورنو قره باغ که بیشتر ساکنان آن
ارمنی هستند، و جمهوری ناپیوسته نخجوان را نیز که به واسطه مرزهای
ارمنستان از آذربایجان شده است، شامل میشود. نخجوان از جنوب و غرب با
ایران و
ترکیه هم مرز است. آذربایجان در کنارههای باختری دریای خزر قرار دارد. این جمهوری از شمال با فدراسیون
روسیه، از شمالغربی با
گرجستان، از غرب با
ارمنستان و از جنوب با ایران هم مرز است.
جمعیت آذربایجان درسال ۲۰۱۵ برابر ۹. ۵۳۳. ۷۱۳ نفر برآورد شده است. با این حال
جمعیت این کشور در سال ۲۰۰۰ میلادی برابر ۸ میلیون و ۸۱ هزار نفر برآورد شده بود. بر طبق سرشماری سال ۱۹۹۸ آذربایجانیها ۸۲. ۷ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدادند اما ایناندازه به دلیل نرخ بالای زاد و ولد و مهاجرت غیر آذریها به نزدیک ۹۰ درصد رسیده است. جمعیت آذری ناگورنو قره باغ و تعداد زیادی از آذربایجانیهایی که در ارمنستان زندگی میکردند (در حدود ۲۰۰هزار نفر) در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ به درون خاک آذربایجان کوچ داده شدند. در کل در حدود یک میلیون پناهنده و بیخانمان در آذربایجان وجود دارند.
در اوایل قرن بیستم روشنفکران سکولار آذری کوشیدند تا از راه فعالیت سیاسی، آموزش و آثار مکتوب خود نوعی اجتماع ملی در این منطقه پدید آورند. آرمانهایی همچون مردمگرایی، ترکگرایی و
دموکراسی در این دوره رواج بسیاری یافته بود. فرهنگ مردم جمهوری آذربایجان بنا به موقعیت جغرافیایی و میراث تاریخی متاثر از فرهنگهای مختلف منطقه
قفقاز و خاورمیانه از جمله فرهنگهای ایرانی، ترکی، روسی و
اسلامی است. امروزه فرهنگ غربی با شدت بسیار رایج میگردد. به جز اکثریت آذربایجانی مردم ملتهای متفاوتی مانند ارمنیها، کردها و تالشیها در جنوب و شرق و لزگیها و یهودیهاو تاتها در شمال به گوناگونی زبانها و فرهنگ رایج در این کشور افزودهاند. ایجاد هویت ملی آذری در واکنش به رژیم استعماری و بهرهکشی بر اساس مفاهیم نژادی، عناصری را از هر دوی سنتهای
اسلامی و غیراسلامی، همچنین آرمانهای غربی همچون
لیبرالیسم و
ناسیونالیسم در بر گرفته است. همچنین مفهوم هویت ملی آذری در دوره
شوروی ترویج داده میشد. میراث فرهنگی نوشتاری یا مکتوب و بسیاری از چهرههای تاریخی در عرصههای
هنر و
سیاست به تقویت و تایید تلاش برای ایجاد یک ملیت مستقل در پایان عمر رژیم شوروی پرداختند. احساسات ناسیونالیستی بر ضد حاکمیت شوروی در دوره زوال حاکمیت شوروی که احساسات ضد ارمنی بر شدت آن میافزود به مهمترین نیروی برانگیزاننده جنبشهای مردمی بازسازی ملی تبدیل شد.
اکثریت جمعیت جمهوری آذربایجان را
شیعیان تشکیل میدهند و آذربایجان دومین کشور شیعی
جهان به شمار میرود. با این وجود، تفکر شیعی در جمهوری آذربایجان بسیار متفاوت از
تشیع در کشورهایی چون ایران و
عراق است. تشیع در آذربایجان تحت تاثیر نظام سیاسی سکولار آذربایجان در دهههای گذشته چه قبل و چه بعد از
استقلال، چندان به سمت
اسلام سیاسی و جنبشهای دینی سوق پیدا نکرده است.
مذهب تشیع در سرزمین آذربایجان هم زمان با ایران در دوره
صفویه گسترش یافت و به صورت
دین اکثریت مردم درآمد.
دین اسلام در قرن هفتم میلادی توسط
اعراب به سرزمینهای ایرانی آن سوی ارس نفوز کرد و به تدریج، جایگزین
دین مسیحیت شد. پیشروی
مسلمانان در قفقاز، از آذربایجان ایران شروع شد. در سال ۶۴۲ میلادی، مردم دربند با
اسلام آشنا شدند و دین
اسلام اندکی پس از آشنایی مردم آذربایجان با آن، به صورت دین اصلی آنها درآمد و به عنوان دین مسلط تا امروز تداوم یافته و از زمان ظهور
صفویان در این منطقه رشد و گسترش پیدا کرده است.
ظهور دولت صفوی موجب رسمیت یافتن تشیع و احیای هویت و وحدت
مناطق گوناگون ایران گردید. رواج و تداوم تشیع در جمهوری آذربایجان را میتوان در سه دوره متفاوت بررسی کرد: دوره اول: از زمان ظهور صفویه و رسمیت تشیع تا زمان اشغال این
مناطق توسط روسیه تزاری؛ دوره دوم: از زمان اشغال این کشور تا فروپاشی اتحاد شوروی؛ و دوره سوم: نیز از زمان استقلال تا عصر حاضر را شامل میشود.
پس از شکست ایران در نبرد با امپراتوری روسیه و امضای معاهدات ننگین
گلستان و
ترکمنچای،
مناطق شمالی ارس به اشغال امپراتوری روسیه درآمد. روابط روسیه تزاری با
اسلام و مسلمانان تا حد چشمگیری به وسیله نقطه نظرات کلیسای پرواسلاو تعیین میگردید. میسیونرهای مسیحی پرو اسلاو عموما در
مناطقی که
اسلام ضعیف بود و مسلمانان با مسیحیان درآمیخته بودند، فعالیتهای گستردهای داشتند. در این دوره تزارها با هدف نظارت و کنترل مسایل دینی و نیز قطع رابطه مسلمانان با حوزههای دینی ایران و عراق و نیز
مراجع تقلید، به تاسیس اداره روحانیان و تربیت طلاب وابسته به خود پرداختند. روسیه تزاری نیز برای ایجاد اختلاف میان مسلمانان، به تحریک و
تفرقه بین ایشان میپرداخت و به منظور استحاله فرهنگی مردم در فرهنگ روسی، به تاسیس مدارس روسی و اعطای زمین، رتبه نظامی، نشان، حقوق بازنشستگی به علما برای جلب حمایت آنان اقدام مینمود. در اواخر دوره تزار، جمهوری آذربایجان تحت تاثیر روشنفکران
مسلمان به سمت سکولاریستی شدن پیش رفت. در فاصله بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۷ میلادی افرادی ظهور کردند که در مجلات و جراید محلی برخی از مراسمهای شیعی مانند برپایی مراسم
عاشورا و برخی سنتهای قدیمی و مذهبی را مورد انتقاد قرار میدادند. در مقابل این تحرکات، علمای دینی با نوشتن برخی مطالب سعی میکردند عدممخالفت دین با علم را نشان دهند.
با سقوط
تزاریسم، به مدت هفتاد سال
کمونیسم بر
مناطق مسلماننشین به ویژه آذربایجان، سایه افکند و به اجبار دین و
مذهب برای مدتی از صحنه عمومی جامعه کنار رفت. در این دوره حکومت شوروی سابق برای جلوگیری از تجمع مردم برای انجام اعمال دینی، به ویران کردن
مساجد پرداخت. در جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۳۰ میلادی بیشتر مساجد تعطیل شدند و یا کاربری آنها تغییر داده شد و با قطع ارتباط
مناطق مسلماننشین با سایر ملتهای
مسلمان و ایجاد
نفاق و اختلاف بین شیعه و
سنی، به پیشبرد اندیشه دین افیون ملتها، و ترویج آن پرداختند. در
جنگ جهانی دوم، موقتا حکام وقت دست از برنامههای خود برداشتند اما با پایان یافتن
جنگ، اعمال محدودیتها دوباره اغاز شد و تاسال ۱۹۶۰ میلادی تمام فعالیتهای مذهبی و انجام
واجبات دینی به صورت مخفیانه انجام میشد. در این سالها به بعد سیاست شوری مبتنی بر نوعی
تسامح بود تا از
اسلام به نفع دولت بهره ببرد. از سیاستهای دیگر ایشان در آذربایجان برای قطع پیوندهای دینی و تاریخی مردم با گذشته
اسلامی و ایرانی، بر همزدن ترکیب قومی و مذهبی منطقه با اسکان ارامنه و روسها بود. در برخورد با تشیع، از جانب کمونیسمها دو نوع رفتار مشهود بود: از یک سو مانند سایر مذاهب، تشیع نیز از صحنه اجتماعی بیرون راده شد و به امری خصوصی در منازل تبدیل گردید و با تعطیلی مساجد، مراسمهای شیعی مانند عزاداری عاشورا نیز ممنوع شد. از دیگر سو، نفوذ مذهب در زندگی خصوصی افراد افزایش یافت، حتی در برخی محلهها به آموزش دینی محدود برای کوکان اقدام میشد. تداوم تشیع در آذربایجان در عصر استیلای کمونیسم را باید در ادامه برخی سنتها جست و جو کرد مسائلی مانند تدفین و اعمال و مراسم مربوط به آن،
ختنه،
ازدواج و آداب و رسوم مربوط به آن در بقای ظاهری تشیع در این کشور دارای نقش بود.
گسستن از حکومت مسکو برای جمهوری آذربایجان همانند سایر ملل
مسلمان جماهیر شوروی یک نقطه عطف برای برقراری روابط با جهان
اسلام بود. این تجدید حیات
اسلامی در سراسر کشور مسئلهای تابع از تاثیراتی بود که از ایران، ترکیه و برخی از کشورهای عربی در داخل کشور ایجاد میشد. پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱ میلادی، دین به تدریج، به عرصه زندگی اجتماعی مردم بازگشت و با آن که بسیاری از مقامات این کشور از افراد بازمانده دوره حکومت شوروی سابق بودند و خط و مشی بیدینی و ملیگرایی را در پیش گرفتند، ولی در کنار آن، بنا به دلایل گوناگون، سعی کردند از
مشروعیت و مقبولیت
اسلام در چارچوب خاص خود استفاده نمایند. مردم این کشور به صورت اسمی
مسلمان و شیعه بودند، با این حال عاملان
شریعت به ندرت در میان آنها مشاهده میشدند. با این وجود نیز دین و مذهب در خاطره مردم به روشهای گوناگون حفظ شده بود، چنان که در حرکات استقلال خواهانه مردم این کشور، شعارهای
اسلامی مطرح گردید و در بقای دین در جمهوری آذربایجان، علاوه بر تاییدات غیبی، باید از تلاشهای شیعیان و مومنان و نقش مراسمهای مذهبی مرسوم و سنتی شیعیان مانند عزاداریها، سفرههای احسان، سفرههای منتسب به
ائمه اطهار (علیهمالسّلام) و غیره نام برد.
جمعیت شیعیان یکی از مباحث مورد اختلاف میان اصحاب علم، نهادهای حکومتی، دوایر دینی،
اسلامگرایان و حتی مراکز بین المللی آمار میباشد، عدهای از
اسلامگرایان همچون
حاج علی اکرام علی اف، درصد جمعیت شیعه جمهوری آذربایجان را ۸۵ تا ۹۰ درصد اعلام کرده و معتقد است، افرادی که درصد جمعیت شیعه کشور را پایین ذکر میکنند، اغراض سیاسی دارند. به اعتقاد آنها، اهل سنت، فقط در
مناطق شمالی کشور، که پراکندگی جمعیتی پایینی دارد، متمرکز هستند. طلاب علوم دینی جمهوری آذربایجان نیز جمعیت شیعه این کشور را در حدود ۸۳ درصد میدانند که همه شیعیان دوازده امامی هستند. همچنین دایرةالمعارف بریتانیکا در گزارش آماری خود رد سال ۲۰۰۵ جمعیت شیعیان جمهوری آذربایجان را حدود ۸۰ در صد و در سال ۲۰۱۰ حدود ۸۳ درصد ذکر کرده است. همچنین دانشنامه ویکی پدیا نیز در سال ۲۰۰۵ جمعیت شیعیان جمهوری اذربایجان را ۸۰ درصد، در سال ۲۰۱۱ حدود ۸۴ درصد، در سال ۲۰۱۴ نیز ۸۳ درصد اعلام کرده است.
به طور قطع نمیتوان گفت آماری منتشر نشده که جمعیت شیعیان در کدام
مناطق با چه میزان پراکندگیهایی قرار دارند و اگر قطعیتی نیز میتوانست وجود داشته باشد، در دهههای گذشته و با فروپاشی شوروی، از یک سو به دلیل نفوذ فرقههایی همچون
سلفیها و
نورچیها و از سوی دیگر بحرانهای نظامی و اقتصادی که موجب مهاجرتهای جمعیتی گردیده، باعث به هم خوردن ترکیبهای جمعیتی شیعیان در جمهوری آذربایجان شده است. با این حال بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی و مشاهدات، اخبار و سایر استنادات، شیعیان در تمامی
مناطق کشور آذربایجان حضور داشته و به استثنای
مناطق شمالی و منطقه شیروان در اکثریت قرار دارند. منطقه مرکزی شامل باکو و شهرهای اطراف آن،
مناطق جنوبی و هم مرز با جمهوری
اسلامی ایران، بخصوص شهرهای
آستارا، لنکران، ماسالی، لریک و میل مغان از جمله شهرهای جلیل آباد، بیله سوار، صابر آباد، ساعاتلی، ایمیشلی و همچنین اکثریت قریب به اتفاق جمهوری خودمختار نخجوان از اصلیترین
مناطق حضور اکثریتی شیعیان هستند.
جمهوری آذربایجان که یکی از
مناطق مهم شیعهنشین در جهانِ
اسلام به شمار میآید، از دیر باز
علما و مراجع بسیاری را به دنیای علمی
اسلام بخشیده است. علمای آذربایجان در خارج کشور خود هم مشهورند، به طوری که در عراق، ایران،
سوریه،
عربستان سعودی، علاوه بر تدریس دروس عالی
اسلامی و تربیت شاگردان بسیار، برخی از آنها مرجعیت شیعه را هم بر عهده گرفتهاند. آنان علاوه بر اینکه در کشور خود مدارسی را تاسیس نمودهاند، در کشورهای خارجی هم حوزههای علمیه بنا کردهاند. مساجدی نیز در کشورهایی مثل عراق و ایران، به واسطه و کمک این بزرگان ساخته شده است و اکنون نیز باقی است. بین علمایی که صاحب
اجتهاد و مقامات علمی بودهاند، افرادی هم با اشغالگران روس جنگیده و
شهید شدهاند. برخی از آنها به دست بلشویکهای شوروی کشته شدهاند. مقامات علما و فضلای آذربایجان در
حوزه نجف نیز همیشه قابل تقدیر و قدردانی بوده و
زهد و
اخلاق و علم خدایی آنان ورد زبان بوده است.
گروههای شیعی و جریانهای
اسلامگرای شیعی در جمهوری آذربایجان در طول سالهای گذشته، پس از جدا شدن از ترکیب اتحاد جماهیر شوروی، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشتهاند. شروع فعالیتهای سیاسی اجتماعی نسبتا آشکار و حضور در صحنههای گوناگون این کشور، همزمان با پیروزی
انقلاب اسلامی ایران برجستهتر شد. آنها با عنوان "خمینی چیها" و بیشتر از منطقه نارداران باکو ابراز وجود کردند و دست به برخی اقدامات سیاسی زدند. با از دست رفتن منطقه قره باغ و اشغال آن توسط ارامنه حیدر علی اف، با ابزارهای تبلیغاتی و عوامفریبی
قدرت را در دست گرفت. در ماههای ابتدایی حکومت حیدر علی اف، گروههای شیعی
اسلامگرا، فعالیت قابل توجهی انجام دادند، اما بعد از چند سال، حکومت علی اف با فرا رسیدن انتخابات مجلس، محدودیتهایی برای گروههای شیعی
اسلامگرا ایجاد کرد. در این مقطع فعالیتهای
اسلامگرایان در بعد سیاسی اجتماعی دچار رکود قابل ملاحظهای شد.
اما بعداز آزادی برخی از رهبران گروههای
اسلامگرای شیعی در سال ۱۳۷۹، مجددا فعالیتهای ایشان اوج گرفت. بنابراین با بیان این مطلب ادامه میدهیم که در چند سال اخیر چه در زمان حکومت حیدر علی اف و چه در زمان حکومت فرزندش، تفاوت عمدهای در فعالیتهای سیاسی گروههای شیعی در جمهوری آذربایجان نسبت به گذشته مشاهده میشود و آن عبارتند از ظهور چندین جریان و تشکل سیاسی و حضور قدرتمند در صحنههای سیاسی اجتماعی و واکنش به مسایل مختلف جهان خصوصا جهان
اسلام، مبارزه برای مقابله با حضور سیاسی اجتماعی رژیم صهیونیستی و مبارزه با
اهانت به مقدسات تشیع و مبارزه با حکومت به دلیل محدودیتهای صورت گرفته برای زنان محجبه وغیره.
احزاب و مراکز شیعی عبارتند از:
این
حزب مهمترین و بزرگترین حزب
اسلامگرای شیعی است که در سال ۱۹۹۱ در شهرستان نارداران در نزدیکی باکو تاسیس گردید. اعضای این حزبخواهان گسترش فرهنگ
اسلامی در آذربایجان بوده و برای استقلال اقتصادی و سیاسی آذربایجان، تحت حاکمیت قوانین
اسلامی مبارزاتشان را آغاز نموده، هرگونه
ناسیونالیسم قومی را رد کرده، شعار گسترش و توسعه فرهنگ
اسلامی را در راس برنامههای خود قرار دادند.
حزب
اسلامی آذربایجان را باید طرفدار اصلی اجرای الگوی نظام سیاسی و دینی ایران دانست. این حزب معتقد است که فقط
اسلام قادر به ایفای نقش سازنده در ایجاد آذربایجان مستقل است و همین
اعتقاد، محور اساسی
ایدئولوژی حزب
اسلامی آذربایجان را تشکیل میدهد.
حزب
اسلامی آذربایجان هم اکنون به عنوان بزرگترین حزب
اسلامگرای شیعی در جمهوری آذربایجان و نیز همسوترین حزب سیاسی با جمهوری
اسلامی ایران به شمار میرود.
گروهی از اعضای حزب
اسلامی آذربایجان در نوامبر سال ۲۰۰۲ میلادی، گرد هم آمدند و حزب جدیدی را با عنوان حزب دموکراتیک
اسلامی بنیان نهادند. این حزب از اصول
اسلامی،
دموکراتیک و
ترکیسم حمایت میکند. به دلیل مخالفتهای دولتی، حزب دموکراتیک
اسلامی هنوز نتوانسته است که فعالیتهای رسمی خود را آغاز نماید. به همین دلیل به طور غیررسمی فعالیت میکند. مواضع حزب دموکراتیک
اسلامی تاحدود زیادی به مواضع حزب
اسلامی آذربایجان شباهت دارد.
در حالی که تا چند سال قبل گروههای
اسلامی موجود در کشور آذربایجان در حزب
اسلام و چند گروه محلی منحصر بود، به دنبال بلوغ سیاسی، تفاوت دیدگاهها و دور ماندن از برخوردهای حکومت، امروزه شاهد دهها جمعیت و تشکل سیاسی و اجتماعی هستیم که در مقاطع گوناگون، نسبت به جریانهای پیش آمده واکنش نشان میدهند و با کنار گذاشته شدن یکی، بقیه راه انها را ادامه میدهند. امروزه وقتی از شیعیان این کشور و یا صاحب نظران سیاسی و از حضور و نفوذ آنها سوال میشود، تعداد آنها را رو به رشد میدانند. برخی از تشکلها و گروههای سیاسی شیعیان این کشور عبارتند از:
- مرکز دفاع از آزادی اعتقادات به رهبری الگار ابراهیم اوغلو؛
- حزب اتحاد به رهبری حاج خودات خودی اف؛
- حزب فضیلت به رهبری حاج گوندوز حاجی اف؛
- حزب سبز به رهبری مائیس گل علی اف؛
- اتحادیه اجتماعی دیرلر به رهبری آب گل
سلیمان اف؛
- اتحادیه اجتماعی بیرلیک به رهبری نامیک بابا خان اف؛
- مجمع دینی
مسجد جامع شهر باکو.
علاوه بر موارد بالا،
ائتلاف با سایر تشکلهای همسو، از جمله تشکیل ائتلاف اتحادیه نیروهای اذربایجان، ائتلاف مقطعی با احزاب مخالف، ائتلاف مقطعی در زمان انتخابات و ارائه فهرست مشترک، ائتلاف جمعیتها و گروههای مذهبی در حوادثس نظیر حمله رژیم صهیونیستی به
غزه و
لبنان از آن جمله هستند.
استقرار نظام سیاسی سکولار در جمهوری آذربایجان، بعد از استقلال از شوروی، موجب شده تا
اسلام به ویژه مذهب تشیع با مختصات و ویژگیهای خاصی در جامعه آذربایجان و متفاوت از کشورهایی نظیر ایران و عراق شکل بگیرد. به همین دلیل، علی رغم اینکه اکثریت جامعه آذربایجان را مسلمانان و تشیع تشکیل میدهد و این کشور دومین کشور شیعی جهان
اسلام است، پویش شدید
اسلام سیاسی در این کشور و یا تمایل عمومی و ملی به استقرار یک نظام دینی هرگز شکل نگرفته است. هرچند این تلقی که عنصر
اسلامی به طور کامل از حیات سیاسی و اجتماعی جامعه آذربایجان خارج شده است، نیز برداشت صحیحی نیست، چرا که در بستر همین شرایط خاص اجتماعی و دینی، جریانات مختلف
اسلامی اعم از شیعی، سنی و
وهابی سلفی طی دو دهه اخیر در جمهوری آذربایجان شکل گرفته است.
هرچند ساخت سیاسی سکولار این کشور و رویکردهای دولت آذربایجان، مانع از نقشآفرینی پویش تعین کننده احزاب
اسلامگرا در روند تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور شده است. ایران در مشترکات با جمهوری آذربایجان به یکسانی مذهبی در کنار همسانی زبانی و فرهنگی آذریهای ایران و جمهوری آذربایجان توجه نماید و از این شاخصها در نزدیکی بیشتر با باکو بهره گیرد. در این زمینه لازم است هویت زبانی فرهنگی آذریهای ایران تقویت گردد؛ چراکه برای جذب آذریهای آن سوی ارس و نیز پیشگیری از اثر گذاری فرهنگ ناسازگار آنها بر شهروندان این طرف باید بنیانهای قومی آذریهای ایران را تقویت کرد. در این میان نشر
فرهنگ و هویت شیعی ایرانی میتواند خط اصلی و اساس راهبرد ایران باشد.
۱) اسدزاده، محمدرضا، وضعیت فرهنگی و رسانهای مسلمانان در جمهوری آذربایجان، به نقل از شیعه نیوز، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰.
۲) اشرافی، مرتضی، تعامل و یا سلطه روسیه بر تاریخ سیاسی جمهوری آذربایجان، پایگاه سیاسی اجتماعی کریمه اهل بیت (
سلاماللهعلیها)، به ادرس اینترنتی: www.karimeh.com
۳) بی نا، جمهوری آذربایجان:
اسلام مستقل و دولت، گزارش موسسه بحران بین المللی، ۲۵ مارس ۲۰۰۸.
۴) بهراد، عبدالواحد، قره باغ در چشمانداز تاریخ، تبریز، انتشارات ارک، ۱۳۷۲.
۵) جباری، ولی، با همکاری محمود تقی زاده داوری، شیعیان جمهوری آذربایجان، قم: موسسه شیعه شناسی، ۱۳۸۹.
۶) جعفریان، رسول، اطلس شیعه، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی، چاپ دوم ۱۳۸۸.
۷) جلیلی، مهدی، دلارهای نفتی و هجوم بنیادگرایان به جمهوری آذربایجان، جام جم انلاین، ۲۷ مهر ۱۳۹۲.
۸) جمهوری آذربایجان، تهران، وزارت کشور، دفتر مطالعات سیاسی، چاپ دوم، ۱۳۷۵.
۹) خبرگزاری آران، سال سوم، شماره۶، تحولات اجتماعی فرهنگی در آذربایجان، دین و احیای دینی، ۱۳۹۰.
۱۰) رضایی، محمد، تاریخ تشیع در آذربایجان، قم، موسسه شیعه شناسی، ۱۳۸۵.
۱۱) رسولی، محمود،
اسلام ستیزی نوین در جمهوری آذربایجان، پرس تی وی، ۱۲ بهمن ۱۳۹۲.
۱۲) رمضانیبونش، فرزاد، گفتگو با جوانشیر آخونداوف سفیر آذربایجان در ایران، مرکز بین المللی مطالعات صلح، آذرماه ۱۳۹۱.
۱۳) بهراد، عبدالواحد، قره باغ در چشمانداز تاریخ، تبریز، انتشارات ارک، ۱۳۷۲.
۱۴) کوزهگر کالجی، ولی،
اسلام و جریانهای
اسلامی در جمهوری آذربایجان، تهران: خبرگزاری فارس، ۱۳۹۳.
سایت خبرگزاری حوزه، برگرفته از مقاله «جمهوری آذربایجان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۸/۸.