جمع و تفریق (علم بدیع)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جمع و تفریق، از صنایع معنوی در
علم بدیع میباشد.
در این صنعت، نخست میان دو یا چند چیز همانندی برقرار میگردد، آنگاه با صفات متمایز آنها از هم جدا میشوند، مانند این
بیت سعدی : «منم امروز و تو انگشت نمای
زن و
مرد / من به شیرین سخنی، تو به نکویی
مشهور »
جامع، در این بیت، انگشت نما بودن است و فرق در شیرین سخنی و نکویی.
به تعبیر
رشیدالدین وَطْواط (متوفی ۵۷۳)
جمع در
تشبیه به یک چیز است، مانند این سروده او: «فَوَجْهُک کالنّارِ فی ضَوْئِها/ وقَلْبیَ کالنّارِ فی حَرِّها»
وطواط میگوید: «در این بیت جمع کردهام میان روی معشوق و دل خویش، در مانندگی به آتش، باز تفریق کردهام به روشنایی و سوزانی».
صنعت جمع و تفریق، معمولاً در کتابهای
علم بلاغت در یک فصل، به همراه جمع، تفریق،
تقسیم،
جمع با تقسیم، و جمع با تفریق و تقسیم میآید،
، به تعبیر
یحیی بن حمزه علوی (متوفی ۷۴۵)
این اقسام جایگاهی بلند در حُسن تألیف و
فصاحت کلام دارند، برخی مؤلفانِ آرایههای ادبی نیز تعاریف جداگانهای از جمع و تفریق ارائه داده و این صنعت را نوع مستقلی به شمار نیاوردهاند.
، در برخی تألیفات نیز عنوان این صنعت، جمع با تفریق (الجمع معالتفریق) آمده است.
آوردن کلمه مع (با) نشانه این است که اجتماع این دو صنعت، موجب زیادتِ حُسن است و زیباتر از این است که صنعت جمع یا تفریق به تنهایی به کار رود.
در اشعار، غالباً جمع در مصراع نخست (صدر) و تفریق در مصراع دوم (عَجُز) میآید ،
و گاه جمع در مصراع نخست و تفریق در مصراع و بیت بعد میآید، مانند «من و تو هر دو از گل زردیم/ جز من از رنگم و تو از بویی// من ورا پویم ارترا جویم/ تو مرا بین گر ورا جویی»
در عربی سروده
فخر عیسی (متوفی ۵۸۴)
، گاه ممکن است جمع در بیت نخست باشد و تفریق در بیتهای بعدی، مانند سروده
قَمَری جرجانی (متوفی ۴۰۳)؛
،
یغمای جندقی (متوفی ۱۲۷۶) نیز این صنعت را در قالب
رباعی به کار برده است.
صنعت جمع و تفریق در
قرآن کریم نیز به کار رفته است، مانند «وَجَعَلْنا اللَّیْلَ والنَّهارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنا آیةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنا آیةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً...» و ما
شب و
روز را دو آیت و نشانه (قدرت)قرار دادیم، آنگاه از نشانه شب(وروشنی ماه) کاستیم و نشانه روز را تابان ساختیم؛
، این صنعت در چندین
آیه دیگر قرآن نیز به کار رفته است.
ابن ابی الاِصْبَع (متوفی ۶۵۴)
بحثی را با عنوان بابالتفریق و الجمع در قرآنکریم آورده است که با صنعت جمع و تفریق ارتباطی ندارد، قدیمترین سروده عربی که دارای این صنعت است متعلق به
مروانبن ابی حَفْصه (متوفی ۱۸۲) است.
،
بُحْتُری (متوفی ۲۸۴)،
مهْیار دَیْلَمی (متوفی ۴۲۸) و
ابوالعَلاء مَعَرّی (متوفی ۴۴۹) نیز این صنعت را به کار بردهاند.
در اشعار فارسی
سبک خراسانی، هم در
عصر سامانی و هم در
عصر غزنوی،
این صنعت به کار رفته و قدیمترین شعر فارسی که دارای این صنعت است، سروده
رابعه بنت کعب (متوفی سده چهارم) است.
، تا پیش از
رادویانی (متوفی سده پنجم)، مؤلفان علوم بلاغی و بدیع، از جمله
ابنمعتز (متوفی ۲۹۶)،
ابوهلال عسکری (متوفی ۳۹۵)،
ابنرَشیق قَیْرَوانی (متوفی ۴۵۶) و
نصربن حسن مَرغینانی (متوفی سده پنجم)، از صنعت جمع و تفریق نامی نبردهاند.
ترجمانالبلاغه رادویانی، نخستین کتابی است که در باره این صنعت بحث کرده است
و پس از آن،
رشید وطواط و
شمس قیس رازی از آن سخن به میان آوردهاند.
جلالالدین سیوطی (متوفی ۹۱۱) و
عبدالرحمان اَخْضَری (متوفی ۹۸۳) نیز تعریف این صنعت را به نظم عربی آوردهاند.
در قصاید
بدیعیه نیز بدیعیهسرایان نام این صنعت را در ضمن سرودههای خود آوردهاند، از جمله
صفی الدین حِلّی (متوفی ۷۵۰)،
ابنجابر (متوفی ۷۸۰)،
ابنحِجَّه حَمَوی (متوفی ۸۳۷)
و
ابوالوفاء عُرْضی (متوفی ۱۰۷۱).
(۱) قرآن.
(۲) عبدالحسین آقاولی، درر الادب: در فن معانی، بیان، بدیع، شیراز ۱۳۳۶ ش، چاپ افست قم.
(۳) شمس
الدین محمدبن محمود آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۱، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران ۱۳۷۷.
(۴) ابنابی الاصبع، بدیعالقرآن، چاپ حفنی محمدشرف، مصر ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
(۵) ابنحجه، خزانة الادب و غایة الارب، چاپ کوکب دیاب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۶) ابنمالک، المصباح فی المعانی و البیان و البدیع، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۷) علی ابوزید، البدیعیات فی الادب العربی: نشأتها، تطوّرها، أثرها، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۸) ولیدبن عبید بحتری، دیوان، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۹) محمداعلیبن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
(۱۰) محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، بیروت: دارالکتب العلمیة.
(۱۱) محمدبن احمد دسوقی، حاشیة علی شرح العلامة سعدالدین التفتازانی علی متن التلخیص، استانبول.
(۱۲) عبدالرحمانبن ابی بکر سیوطی، عقودالجمان، مصر ۱۳۰۵.
(۱۳) احمدبن عبدالمنعم دمنهوری، حلیة اللّبّ المصون علی الجوهر المکنون، در هامش.
(۱۴) محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۵) حسنبن محمدرامی، حقایق الحدائق، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ ش.
(۱۶) محمدبن محمدرشید
وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۷) احمدبن علی سبکی، عروس الافراح فی شرح تلخیص المفتاح، چاپ خلیل ابراهیم خلیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۱۸) مصلحبن عبداللّه سعدی، غزلیات سعدی، چاپ حبیب یغمائی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۹) یوسفبن ابیبکر سکاکی، مفتاح العلوم، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
(۲۰) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۶۷، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۲۱) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، عقودالجمان، مصر ۱۳۰۵.
(۲۲) محمدحسین شمسالعلماء گرکانی، ابدع البدایع در فن بدیع، تهران ۱۳۲۸.
(۲۳) محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۸ ش.
(۲۴) عبدالعزیزبن سرایا صفی
الدین حلّی، شرح الکافیة البدیعیّة، چاپ نسیب نشاوی، دمشق ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۲۵) عبدالعزیز عتیق، علم المعانی، البیان، البدیع، بیروت: دارالنهضة العربیة.
(۲۶) محمدبن محمد عوفی، لبابالالباب، چاپ ادوارد براون و محمد قزوینی، لیدن ۱۳۲۱ـ۱۳۲۴/ ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
(۲۷) حسینبن علی کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، چاپ میرجلال
الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۲۸) جلال
الدین کزّازی، زیبا شناسی سخن پارسی، ۳: بدیع، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۲۹) محمدجعفر محجوب، سبک خراسانی در شعرفارسی، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۳۰) علی خانبن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواع البدیع، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
(۳۱) محمد بن عمران مرزبانی، معجمالشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۳۲) ابوطالب بن میرزابیک موسوی فندرسکی، رساله بیان بدیع، چاپ مریم روضاتیان، اصفهان ۱۳۸۱ ش.
(۳۳) یحیی بن حمزه علوی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغة و علوم حقائق الاعجاز، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جمع و تفریق»، شماره۴۸۶۲.