• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جمع بین دو نماز (دیدگاه فریقین)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از مسایل اختلافی میان شیعه و اهل سنت، جمع و جدا خواندن نمازهایی است که وقت مشترک دارند؛ همانند نمازهای ظهر و عصر، مغرب و عشاء.
این موضوع در دو بخش، ابتدا از دیدگاه شیعه و سپس اهل‌سنت بررسی می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ - دیدگاه شیعه
       ۱.۱ - روایات جدا خواندن دو نماز
              ۱.۱.۱ - تصحیح این روایات از سوی فقهای شیعه
                     ۱.۱.۱.۱ - نظر محقق بحرانی
                     ۱.۱.۱.۲ - نظر صاحب جواهر
                     ۱.۱.۱.۳ - نظر آقا رضا همدانی
                     ۱.۱.۱.۴ - نظر شیخ عبد‌الکریم حائری
       ۱.۲ - روایات جواز جمع بین دو نماز
              ۱.۲.۱ - روایات مربوط به سیره پیامبر
                     ۱.۲.۱.۱ - روایت از امام باقر
                     ۱.۲.۱.۲ - روایت از امام صادق
                     ۱.۲.۱.۳ - روایت دیگر از امام صادق
                     ۱.۲.۱.۴ - روایت زراره از امام صادق
              ۱.۲.۲ - تأیید جمع بین دو نماز از سوی صادقین
                     ۱.۲.۲.۱ - روایت اول
                     ۱.۲.۲.۲ - روایت دوم
                     ۱.۲.۲.۳ - روایت سوم
              ۱.۲.۳ - دستور امام باقر به جمع بین نمازها
                     ۱.۲.۳.۱ - روایت اول
                     ۱.۲.۳.۲ - روایت دوم
۲ - نظر اهل سنت
       ۲.۱ - جمع بین نمازها در سفر
       ۲.۲ - جمع بین نمازها در حال باران
       ۲.۳ - جمع بین نمازها در مریضی و عذر
       ۲.۴ - نتیجه
              ۲.۴.۱ - روایت جمع بین نمازها در غیر سفر و عذر
                     ۲.۴.۱.۱ - روایت جمع بین نمازها در غیر خوف و سفر
                     ۲.۴.۱.۲ - روایت جمع بین نمازها در غیر خوف و باران
                     ۲.۴.۱.۳ - روایت جمع بین نمازها در وطن
                     ۲.۴.۱.۴ - روایت جمع بین نمازها در زمان پیامبر
۳ - نتیجه
۴ - پانویس
۵ - منبع


همه مسلمانان اتفاق نظر دارند که در عرفه جمع بین دو نماز ظهر و عصر و در مزدلفه بین نماز مغرب و عشاء، جایز و مستحب است. چنانچه جعفر سبحانی می‌نویسد:
«فجمیع الفقهاء یجوزون الجمع بین الصلاتین: الظهر والعصر فی عرفة والمغرب والعشاء فی المزدلفة؛ همه فقهاء (شیعه و اهل سنت) جمع بین دو نماز ظهر و عصر را در عرفه و مغرب و عشاء را در مزدلفه، جایز می‌دانند.»
اما اختلاف در غیر این دو مورد است که دیدگاه شیعه و اهل سنت در آن با هم تفاوت دارند.
طبق مذهب اهل بیت (علیهم‌السّلام) جمع بین نمازهای (ظهر و عصر، مغرب و عشاء) مطلقاً در هر شرایطی (در وطن و یا در مسافرت، مریضی و سلامتی، با عذر و بدون عذر، شرایط بارانی و غیر بارانی) جایز است.
شهید اول نظر شیعه را این‌گونه بیان کرده است:
«الخامسة: لا خلاف عندنا فی جواز الجمع بین الظهر والعصر، حضرا وسفرا، للمختار وغیره. ورواه العامة عن: علی (علیه‌السّلام) وابن عباس وابن عمر وابو موسی وجابر وسعد بن ابی وقاص وعائشة. وروی ابن عباس: ان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع بین الظهرین والعشائین من غیر خوف ولا سفر وفی لفظ آخر: من غیر خوف ولا مطر وکلاهما فی الصحاح؛
«در میان علمای شیعه در جواز جمع بین نماز ظهر و عصر در حال حضر و مسافرت برای کسی که مختار و آزاد و یا مجبور باشد، اختلافی نیست. اهل سنت از علی (علیه‌السلام)، ابن‌عباس، ابن عمر، ابو‌موسی، جابر، سعد بن ابی‌وقاص، عایشه نقل کرده‌اند. از ابن‌عباس نقل شده است که رسول خدا میان نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشاء جمع کرد بدون این‌که خوفی درکار باشد و یا در حال مسافرت باشد....»
اما تفریق بین نمازها و انجام دادن هر کدام آنها را در وقت خودش، از نظر فقه شیعه مستحب است و در کتب فقهی بر این مطلب تصریح شده است؛ چنانچه شهید اول می‌فرماید:
«وبالجملة کما علم من مذهب الامامیة جواز الجمع بین الصلاتین مطلقا، علم منه استحباب التفریق بینهما بشهادة النصوص والمصنفات بذلک؛ به‌طور کلی همان‌گونه که در مذهب شیعه، جمع خواندن (با هم خواندن «ظهر و عصر»، «مغرب و عشاء») در هر شرایطی جایز است، جدا خواندن این نمازها نیز مستحب است. و بر این مطلب روایات و کتابهایی که تالیف شده شهادت می‌دهند.»
صاحب عروه نیز می‌فرماید:
«یستحب التفریق بین الصلاتین المشترکتین فی الوقت کالظهرین والعشاءین؛ جدا خواندن دو نمازی که وقت مشترک دارند همانند نماز «ظهر و عصر» و «مغرب و عشاء»، مستحب است.»

۱.۱ - روایات جدا خواندن دو نماز

روایاتی که در استحباب جدا خواندن بین این نمازها وارد شده، مفید این نکته هستند که در وقت مشترک، نافله‌های این نمازها انجام شود و اگر نافله انجام نشود جمع صدق می‌کند؛ دو روایت بر اثبات این مطلب، مورد استناد فقهاء واقع شده است:
روایت اول:
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَیْفٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ اَبِی الْحَسَنِ (علیه‌السّلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ اِذَا جَمَعْتَ بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ فَلَا تَطَوَّعْ بَیْنَهُمَا؛ محمد بن حکیم می‌گوید: از امام کاظم (علیه‌السّلام) شنیدم که می‌فرمود هنگامی‌که خواستی نمازها را با هم بجا آورید، نافله بین آنجا نخوانید.»
روایت دوم:
«عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ حَکِیمٍ قَالَ سَمِعْتُ اَبَا الْحَسَنِ (علیه‌السّلام) یَقُولُ الْجَمْعُ بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ اِذَا لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُمَا تَطَوُّعٌ فَاِذَا کَانَ بَیْنَهُمَا تَطَوُّعٌ فَلَا جَمْعَ؛ محمد بن حکیم می‌گوید: از امام کاظم (علیه‌السّلام) شنیدم که می‌فرمود: جمع میان نمازها در صورتی است که بین آ‌نها نافله انجام نشود، اما اگر نافله انجام شود، جمع صدق نمی‌کند.»

۱.۱.۱ - تصحیح این روایات از سوی فقهای شیعه

این روایات از نظر فقهای شیعه معتبر است و در کلمات آنها بر این مطلب تصریح شده است.

۱.۱.۱.۱ - نظر محقق بحرانی

محقق بحرانی، علاوه بر استدلال به این روایت، بر موثقه بودن آن تصریح می‌کند:
«و مما یدل علی ان الجمع عبارة عن عدم النافلة بین الفرضین وانه مع النافلة لا جمع وان کان فی وقت واحد موثقة محمد بن حکیم قال: سمعت ابا الحسن (علیه‌السّلام) یقول الجمع بین الصلاتین اذا لم یکن بینهما تطوع فاذا کان بینهما تطوع فلا جمع؛ از جمله دلیلی که دلالت می‌کند، جمع میان نمازها به نخواندن نافله آنهاست، و این‌که اگر نافله انجام شود هرچند در یک وقت باشد جمع صدق نمی‌کند»

۱.۱.۱.۲ - نظر صاحب جواهر

مرحوم صاحب جواهر نیز هردو روایت را در مقام استدلال به آنها، موثق می‌داند و می‌نویسد:
«ولقول ابی الحسن (علیه‌السّلام) فی موثق محمد بن حکیم المروی فی الکافی (اذا جمعت بین الصلاتین فلا تطوع بینهما) بل فی موثقة الآخر عنه (علیه‌السّلام) ایضا (الجمع بین الصلاتین اذا لم یکن بینهما تطوع، فاذا کان بینهما تطوع فلا جمع)؛ و به خاطر فرمایش امام کاظم (علیه‌السّلام) در موثقه محمد بن حکیم که در کتاب کافی روایت شده، «هنگامی‌که خواستی نمازها را با هم بخوانید، نافله در میان آنها بجا نیاور»؛ بلکه در موثقه دیگر از آن حضرت آمده است: جمع میان نمازها در صورتی است که بین آ‌نها نافله انجام نشود، اما اگر نافله انجام شود، جمع صدق نمی‌کند.»

۱.۱.۱.۳ - نظر آقا رضا همدانی

آقا رضا همدانی نیز هردوی این روایت را موثق می‌داند و می‌نویسد:
«بعض الاخبار الدالة علی حصول التفریق بین الصلاتین بفعل النافلة کموثقة محمد بن حکیم قال سمعت ابا الحسن موسی (علیه‌السّلام) یقول الجمع بین الصلاتین اذا لم یکن بینهما تطوع فاذا کان بینهما تطوع فلا جمع وموثقته الاخری قال سمعت ابا الحسن (علیه‌السّلام) یقول اذا جمعت بین الصلاتین فلا تطوع بینهما؛ برخی روایاتی‌که ثابت می‌کند جدایی میان نمازها با خواندن نافله حاصل می‌شود، مانند موثق محمد بن حکیم است که می‌گوید: از امام کاظم (علیه‌السّلام) شنیدم آن حضرت فرمود: جمع میان نمازها در صورتی است که بین آ‌نها نافله انجام نشود، اما اگر نافله انجام شود، جمع صدق نمی‌کند.»
و روایت موثقه دیگر ایشان که امام کاظم (علیه‌السّلام) فرمود: وقتی خواستی میان دو نماز جمع کنید، نماز نافله میان آنها نیست.

۱.۱.۱.۴ - نظر شیخ عبد‌الکریم حائری

مرحوم شیخ عبد‌الکریم حائری نیز بر موثقه بودن هر دو روایت تصریح کرده است:
«ویدل علی ذلک ایضا موثقة محمد بن حکیم قال سمعت ابا الحسن موسی (علیه‌السّلام) یقول الجمع بین الصلاتین اذا لم یکن بینهما تطوع فاذا کان بینهما تطوع فلا جمع وبهذا المضمون موثقته الاخری؛
[۱۰] حائری، عبد‌الکریم، کتاب الصلاة، ص۱۱۷، ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی -قم- ایران، سال چاپ: ۱۳۶۲.
بر اثبات جمع میان دو نماز بدون انجام نافله، موثقه محمد بن حکیم دلالت می‌کند... و به همین مضمون است روایت موثقه دیگری ایشان.»
تا اینجا روشن شد:
اولا: از نظر شیعه، طبق این روایات معتبر، جدا خواندن نمازهای که وقت مشترک دارند، مستحب است؛
ثانیا: یکی از راه‌های جمع بین دو نماز، این است که نافله‌های آن نمازها، انجام نشود و به عبارت دیگر، انجام نافله، مانع جمع میان دو نماز است؛ چنانچه آقا رضا همدانی بعد از استدلال و نقل روایات فوق می‌نویسد:
«فالموثقة الاولی بظاهرها تدل علی ان الفصل بین الفریضتین بالتطوع مانع عن حصول الجمع بینهما والظاهر انه ارید به مانعیته حقیقة لامر باب التعبد الشرعی فتدل بالفحوی علی ممانعة سائر المشاغل التی لا تعلق لها بالصلاة... ؛ ظاهر موثقه اول دلالت می‌کند که جدایی میان دو نماز به واسطه انجام نافله، مانع از جمع میان دو نماز است. ظاهر این است که مانع بودن نافله، مانعیت حقیقی از باب تعبد شرعی، پس این روایت به طریق اولی دلالت می‌کند که سایر مشغولیت‌های که ربطی به نماز ندارند، مانع جمع نمازها است....»

۱.۲ - روایات جواز جمع بین دو نماز

طبق روایات شیعه، جمع بین دو نماز در حال سفر و موقعی که انسان عذر دارد، جایز است و در این مطلب جای تردیدی نیست، اما در مواقعی که عذر هم نباشد، جمع بین دو نماز جایز است. روایات شیعه در این موضوع به چند دسته تقسیم می‌شود:

۱.۲.۱ - روایات مربوط به سیره پیامبر

دسته اول: گزارش سیره رسول خدا‌ در جمع بین دو نماز:
انبوه روایات منقول از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام)، سیره و روش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در موضوع جمع بین نمازها (در موارد عادی) بیان کرده‌اند.

۱.۲.۱.۱ - روایت از امام باقر

در روایت صحیح، امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود:
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نماز ظهر و عصر را با یک اذان و دو اقامه و نماز مغرب و عشاء‌ را با یک اذان و دو اقامه برگزار کردند:
«روی الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ اُذَیْنَةَ عَنْ رَهْطٍ مِنْهُمُ الْفُضَیْلُ وَ زُرَارَةُ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جَمَعَ بَیْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ بِاَذَانٍ وَ اِقَامَتَیْنِ وَ جَمَعَ بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ بِاَذَانٍ وَاحِدٍ وَ اِقَامَتَیْنِ؛ زراره از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل کرده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) میان نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشاء با یک اذان و دو اقامه جمع می‌کرده است.»
تصحیح سند روایت:
این روایت از سوی علمای شیعه تصحیح شده که سخنان برخی از آنها را ذکر می‌کنیم. علامه محمد‌باقر مجلسی در کتاب «ملاذ الاخیار» می‌نویسد:
الحدیث السادس و الستون: صحیح. روایت شصت و شش، صحیح است.
محقق بحرانی نیز در ذیل یک روایت دیگر، به صحت این روایت تصریح کرده است:
«ویؤیده اطلاق ما رواه فی التهذیب فی الصحیح عن رهط: منهم - الفضیل و زرارة عن ابی جعفر (علیه‌السّلام) ان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع بین الظهر والعصر وکذلک المغرب والعشاء الآخرة باذان واحد واقامتین؛ این روایت را اطلاق آن روایتی که شیخ ‌آن را در کتاب تهذیب با سند صحیح از گروهی از جمله فضیل و زراره از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل کرده، تایید می‌کند....»
مرحوم صاحب جواهر نیز می‌نویسد:
«وفی صحیح عمر بن اذینة عن رهط منهم الفضیل وزرارة عن ابی جعفر (علیه‌السّلام) (ان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جمع بین الظهر والعصر باذان واقامتین، وجمع بین المغرب والعشاء باذان واحد واقامتین)؛ در روایت صحیح عمر بن اذینه از گروهی از جمله فضیل و زراره از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت شده است که رسول خدا...»
ما به صراحت سخنان این بزرگان در اثبات صحت سند روایت اکتفا می‌کنیم و از بررسی سند خود‌داری می‌کنیم و در نتیجه طبق این روایت صحیح، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نمازهای مشترک را در حالت عادی جمع می‌خواندند.

۱.۲.۱.۲ - روایت از امام صادق

امام صادق (علیه‌السّلام) در روایات متعددی سیره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را در جمع بین دو نماز گزارش کرده و از جمله در این روایت صحیح می‌فرماید:

«و رَوَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الصَّادِقِ (علیه‌السّلام) اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جَمَعَ بَیْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ بِاَذَانٍ وَ اِقَامَتَیْنِ وَ جَمَعَ بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ فِی الْحَضَرِ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ بِاَذَانٍ وَاحِدٍ وَ اِقَامَتَیْنِ؛ عبدالله بن سنان از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بین نماز ظهر و عصر با یک اذان و دو اقامه و میان نماز مغرب و عشاء در حال حضر (غیر مسافرت) بدون کدام علتی با یک اذان و دو اقامه جمع کرده است.»
در کتاب «من لا یحضره الفقیه» سند روایت فوق به صورت کامل نیامده؛ اما صاحب معالم سند کاملش را این‌گونه آورده است:

«محمد بن علی بن الحسین، عن ابیه، عن عبدالله بن الجعفر الحمیری، عن ایوب بن نوح، عن محمد بن ابی عمیر، عن عبدالله بن سنان، عن الصادق (علیه‌السّلام) ان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع بین الظهر والعصر باذان واقامتین، وجمع ین المغرب والعشاء فی الحضر من غیر علة باذان واقامتین.»

تصحیح سند روایت از سوی علمای شیعه:
این روایت نیز از نظر سند صحیح است و علمای بزرگ شیعه بر صحت آن تصریح کرده‌اند؛ از این جهت از بررسی تک تک روایان صرف نظر کرده و در این جا به سخنان برخی از علماء در تصحیح این روایت، اکتفا می‌کنیم:
۱. علامه محمد‌تقی‌ مجلسی:
ایشان بعد از نقل روایت می‌نویسد:
«و روی عبدالله بن سنان» فی الصحیح‌ «عن الصادق (علیه‌السّلام) الخ» و یدل علی جواز الجمع بین الصلاتین فی وقت واحد فی الحضر من غیر علة و فی معناه اخبار کثیرة، و فی بعضها لیتسع الوقت علی امته فما وقع من التفریق محمول علی الاستحباب‌؛ عبدالله بن سنان در روایت صحیح از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت کرده است...»
از این روایت به دست می‌آید که با هم خواندن نمازها در یک وقت در وطن نیز بدون هیچ مشکلی (مثل باران، ترس و...) جایز است. بر این مضمون روایات زیادی وجود دارد که در بعضی از آنها آمده است که دلیل این کار این است که امت از وقتشان بیشتر استفاده کنند. (زیرا در صورت جدا خواندن نمازها، وقت مردم بیشتر گرفته می‌شود) بنابراین آن روایاتی که می‌فرمایند نمازها را جدا از هم بخوانید، مستحب بودن این عمل را می‌رساند.
۲. محقق بحرانی:
ایشان نیز می‌گوید:
«وما رواه الصدوق فی الفقیه فی الصحیح عن عبدالله بن سنان عن الصادق (علیه‌السّلام) ان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع بین الظهر والعصر باذان واقامتین وجمع بین المغرب والعشاء فی الحضر من غیر علة باذان واقامتین؛ آنچه را شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» در روایت صحیح از عبدالله بن سنان روایت کرده این است که رسول خدا بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء بدون هیچ مشکلی و با یک اذان و دو اقامه جمع کرد.»
۳. محقق نراقی:
ایشان نیز بعد از اقامه دلیل اول بر استحباب جمع بر صحت این روایت تصریح کرده است:
«مع انه صرح فی الاخبار بانه قد کان یجمع من غیر علة ایضا، کما فی صحیحة ابن سنان: (ان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع بین الظهر والعصر باذان واقامتین، وجمع بین المغرب والعشاء فی الحضر من غیر علة باذان واقامتین)؛ علاوه بر آن، در روایات نیز تصریح شده که رسول خدا میان دو نماز بدون علت جمع می‌کرده است؛ چنانچه در صحیحه ابن‌سنان آمده است...»
۴. صاحب جواهر:
صاحب جواهر نیز می‌گوید:
«ففی صحیح عبدالله ابن سنان عن الصادق (علیه‌السّلام) (ان رسول الله صلی الله علیه وآله) جمع بین الظهر والعصر باذان واقامتین، وجمع بین المغرب والعشاء فی الحضر من غیر علة باذان واقامتین)؛ در روایت صحیح عبدالله بن سنان از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآ‌له) بین نماز ظهر و عصر....»
۵. آقا رضا همدانی:
ایشان نیز این روایت را صحیح می‌داند:
«صحیحة عبدالله بن سنان عن الصادق (علیه‌السّلام) ان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع بین الظهر والعصر باذان واقامتین.... »

۱.۲.۱.۳ - روایت دیگر از امام صادق

در روایت صحیح دیگر، امام صادق (علیه‌السّلام) تصریح می‌کند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بدون عذر و سبب، نماز ظهر و عصر را یکجا بجا آوردند و دلیل آن را آسان‌گیری بر امت، بیان کرده‌اند:

«حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ اَحْمَدَ بْنِ اِدْرِیسَ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ اَبِیهِ قَالَ حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ اِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صَلَّی الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ فِی مَکَانٍ وَاحِدٍ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ وَ لَا سَبَبٍ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ وَ کَانَ اَجْرَاَ الْقَوْمِ عَلَیْهِ اَ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ شَیْ‌ءٌ قَالَ لَا وَ لَکِنْ اَرَدْتُ اَنْ اُوَسِّعَ عَلَی اُمَّتِی؛ امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: رسول خدا نماز ظهر و عصر را در یک مکان بدون هیچ عذری یکجا به جا آورد. عمر بن خطاب گفت: آیا در باره نماز چیز جدیدی آمده؟ حضرت فرمود: نه. ولی خواستم که بر امتم آسان بگیرم.»
بررسی سند روایت:
افرادی که در سند این روایت قرار دارند، از نظر علمای رجال موثق و مورد اعتماد هستند:
۱. حسین بن احمد بن ادریس:
ایشان از مشایخ شیخ صدوق (رحمة‌الله) و از مشایخ اجازه بوده است. شیخ طوسی در باره ایشان می‌نویسد:

«الحسین بن احمد بن ادریس القمی الاشعری، یکنی ابا عبدالله، روی عنه التلعکبری، وله منه اجازة؛ حسین بن احمد بن ادریس قمی اشعری، کنیه اش ابو عبدالله است. از وی تلعکبری روایت کرده و از ایشان اجازه نقل روایت داشته است.»
شیخ صدوق (رحمة‌الله‌علیه) در بسیاری از موارد، بر ایشان ترحم و ترضی کرده و این مطلب نشان می‌دهد که ایشان در نزد شیخ صدوق] موثق بوده است؛ چنانچه بر این مطلب بسیاری از علمای شیعه تصریح کرده‌اند.
آقای و وحید بهبهانی بعد از نقل این مطلب که شیخ صدوق فراتر از صد مرتبه بر ایشان ترضی و ترحم کرده، می‌نویسد:

«وهذا یشیر الی غایة الجلالة وکثرة الروایة الی القوة وکذا مقبولیة الروایة وکذا روایة الجلیل عنه...
[۲۵] بهبهانی، وحید، تعلیقة علی منهج المقال، ص۱۳۸.
(ترحم شیخ صدوق) به نهایت جلالت و عظمت او اشاره دارد و نقل بسیار صدوق از او، نشان از قوت آن راوی و مورد قبول بودن روایتش می‌باشد و نیز افراد بزرگوار دیگری که از ایشان روایت نقل کرده‌اند، دلیل بر مقبولیت وی خواهد بود...»
آقای نمازی شاهرودی نیز می‌نویسد:

«وکلما ذکره الصدوق ترحم وترضی علیه، بل عن المج ترحم علیه ازید من الف مرة. فیستفاد من ذلک کله جلالته ووثاقته؛
[۲۶] نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۳، ص۸۴، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق – طهران، الاولی۱۴۱۲هـ.
هر زمانی که صدوق ایشان را ذکر کرده، نسبت به او عبارات (خداوند رحمتش کند)، (خداوند از او راضی باشد) را به کار برده است. بلکه از کتاب (منهج المقال) بر می‌آید که شیخ، فراتر از هزار مرتبه بر وی رحمت فرستاده است. از تمام این موارد جلالت و ثاقت ایشان استفاده می‌شود.»
علامه حلی در کتاب «خلاصة الاقوال» بر وثاقت وی تصریح کرده و می‌نویسد:

«الحسین الاشعری القمی، ابو عبدالله، ثقة. حسین اشعری قمی کنیه‌اش ابو‌عبدالله ثقه است.»
علماء بحث کرده‌اند که ‌آیا این «حسین اشعری قمی» ‌که علامه توثیقش کرده، همان احمد بن ادریس است یا نه؟ سید محسن امین و برخی دیگر گفته‌اند که آنها یک نفر هستند. سید محسن می‌نویسد:

«الحسین الاشعری القمی ابو‌عبدالله ذکره العلامة فی الخلاصة وقال ثقة وفی منهج المقال الظاهر انه ابن احمد بن ادریس المتقدم لا ابن محمد بن عمران الآتی اه وفی التعلیقة کونه ابن احمد لا یخلو من بعد لان النجاشی نص علی توثیق ابن محمد واما ابن احمد فلم ینص علی توثیقه مع ان ابن احمد لعله اشهر واکثر ورودا فی الاخبار من ابن محمد فکیف یترک الاول ویذکر الثانی موثقا»
«ابو عبدالله حسین اشعری قمی را علامه حلی در کتاب «خلاصة الاقوال» ذکرکرده و او را توثیق نموده است. در کتاب «منهج المقال» نیز آمده است: ظاهراً حسین اشعری همان احمد بن ادریس است که گذشت نه حسن بن محمد بن عمران که بعدا ذکر می‌کنیم. در کتاب «تعلیقه بر منهج المقال» آمده که اگر مراد از حسین اشعری، احمد بن ادریس باشد بعید نیست؛ چرا که نجاشی حسین بن محمد بن عمران را صراحتاً توثیق کرده اما حسین بن احمد بن ادریس را صراحتا توثیق نکرده است، با این‌که حسین بن احمد از حسین بن محمد مشهور‌تر است و نامش در روایات بیش از حسین بن محمد آمده؛ پس چگونه ممکن است که علامه حلی، حسین بن احمد را رها کند و حسین بن محمد بن عمران را توثیق کند.»
در نتیجه حسین بن احمد بن ادریس از نظر علامه موثق است و از نظر بزرگان دیگر ترحم و ترضی شیخ صدوق، جلالت و عظمت و وثاقت ایشان را ثابت می‌کند.
۲. احمد بن ادریس قمی:
ایشان پدر حسین بن احمد بن ادریس است که راوی قبل بود و از نظر علمای رجال شیعه ثقه است. نجاشی درباره ایشان می‌نویسد:

«احمد بن ادریس بن احمد ابو علی الاشعری القمی ...کان ثقة، فقیها، فی اصحابنا، کثیر الحدیث، صحیح الروایة؛ احمد بن ادریس بن احمد، ابو‌علی اشعری قمی، وی فردی مورد وثوق و از فقیهان شیعه می‌باشد، احادیث بسیاری دارد و روایتش صحیح است.»
۳. احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی:
ایشان نیز از بزرگان شیعه و مورد اعتماد و موثق است. نجاشی درباره او می‌نویسد:

«احمد بن محمد بن عیسی... الاشعری.... . یکنی ابا جعفر، وابو جعفر رحمه الله شیخ القمیین، ووجههم، وفقیههم؛ احمد بن محمد بن عیسی اشعری، کنیه‌اش ابو‌جعفر است. و ابوجعفر (رحمة‌الله‌علیه) بزرگ علمای قم و فردی موجه می‌باشد (دارای جایگاه رفیعی است) و فقیه آنان است.»
۴. علی بن حکم انباری:
نجاشی ایشان را این‌گونه معرفی کرده است:

«علی بن الحکم بن الزبیر النخعی ابو الحسن الضریر... علی بن حکم بن زبیر نخعی کنیه‌اش ابو‌الحسن ضریر است.»
و شیخ طوسی به صراحت ایشان را توثیق کره و می‌نویسد:

«علی بن الحکم الکوفی، ثقة، جلیل القدر؛ علی بن حکم کوفی مورد اطمینان و شخصی عالی مقام است.»
در میان علمای رجال، اختلاف است که آیا علی بن حکم انباری همان علی بن الحکم کوفی است که شیخ توثیق کرده، یا آنها دو نفر هستند؟.
مرحوم کلباسی تصریح می‌کند که قول به اتحاد این دو راوی، عقیده متاخرین است و به اسامی دوازده تن از علمای متاخرین اشاره نموده که این عقیده را داشته‌اند:
«فعن المتاخرین القول بانه متحد، وحدیثه صحیح. وعن شیخنا البهائی القول بالاتحاد، وتخطئة القول بالتعدد....
متاخرین عقیده دارند که آنها یک نفر هستند و روایتش صحیح است. شیخ بهایی عقیده به اتحاد دارد و تعدد را باطل می‌داند....
بعد از ذکر اسامی علماء خودش نیز عقیده بر اتحاد دارد و می‌گوید:
«والاظهر القول بالاتحاد؛ لوجوه: ...اظهر عقیده اتحاد است به چند دلیل...»
مرحوم حاجی نوری در «خاتمة المستدرک» آنها را یک نفر می‌دانند و احتمال تعدد را یک توهم فاسد تلقی کرده است:
«وعلی بن الحکم هو الکوفی الانباری الثقة الجلیل، کثیر الروایة، ابن اخت داود بن النعمان بیاع الانماط، وتلمیذ ابن ابی عمیر. .
واحتمال التعدد فیه لان الکشی ذکره ووصفه بالانباری، والنجاشی بالنخعی، والفهرست بالکوفی، توهم فاسد، وقرائن الاتحاد کثیرة مذکورة فی الکتب المبسوطة؛ علی بن حکم، همان کوفی انباری ثقه و جلیل القدر است که روایات فراوان دارد. وی پسر خواهر داود بن نعمان بیاع و شاگرد ابن ابیعمیر است... احتمال تعدد که (از توصیف کشی به انباری و نجاشی به نخعی، و شیخ به کوفی ناشی شده) یک توهم فاسد است و قرائنی که اتحاد را نشان می‌دهد در کتب به صورت مبسوط بیان شده است.»
آقای نمازی شاهرودی عقیده علامه مامقانی را نیز نقل کرده که عقیده به اتحاد داشته‌اند:
«وقال المامقانی: واختار الاتحاد جمع من الاواخر. ثم ذکرهم واستشهد للاتحاد بامور سبعة واختار هو الاتحاد؛
مقامقانی گفته است: اتحاد این دو راوی را گروه از متاخران اختیار کرده سپس نام آنها را ذکر کرده و به هفت دلیل بر اتحاد آنها استدلال کرده و عقیده خودش نیز اتحاد است.
آقای شاهرودی نیز بر این عقیده است که این دو نفر یکی هستند:

«علی بن الحکم بن الزبیر: ... وقد عرفت الاتحاد... علی بن الحکم الکوفی: ثقة جلیل القدر ولا خلاف فیه؛
[۳۵] نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۶۰، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق – طهران، الاولی۱۴۱۲هـ.
علی بن الحکم بن زبیر... اتحاد وی را با علی بن حکم کوفی شناختی... علی بن حکم کوفی: یک فرد ثقه، عالی مقام است و در این تردیدی نیست.»
مرحوم آیت‌الله خویی نیز بر اتحاد آنها عقیده دارد و می‌گوید:
«اقول: لا شک فی اتحاد من ترجمه النجاشی مع من ترجمه الشیخ، وذلک لبعد ان یکون المسمی بعلی بن الحکم رجلین، لکل منهما کتاب، رواه سعد، عن البرقی، عنهما، فیقتصر النجاشی علی ذکر احدهما، ویقتصر الشیخ علی الآخر؛ می‌گویم: شکی در اتحاد ترجمه نجاشی و شیخ نیست، چرا که بعید است شخصی که علی بن حکم نام دارد دو فرد باشد و هر کدام آنها یک کتاب داشته باشد که آن را سعد از برقی و از هردو نقل کرده باشد. آنگاه نجاشی به ذکر یکی از آنها اکتفا کرده و شیخ هم به ذکر دیگری.»
در رجال نجاشی در شرح حال ابو‌شعیب محاملی چنین آمده است:
«ابو شعیب المحاملی کوفی، ثقة، من رجال ابی الحسن موسی علیه السلام، مولی علی بن الحکم بن الزبیر الانباری؛ وی اهل کوفه و مورد وثوق است، ‌از یاران امام کاظم (علیه‌السّلام) و غلام علی بن حکم بن زبیر انباری، است.»
این مطلب نشان دهنده این است که «علی بن حکم بن الزبیر» و «علی بن حکم انباری» از دیدگاه نجاشی، یک فرد هستند. بنابراین نه تنها عقیده متاخرین (همان طور که مرحوم استرآبادی فرمود)، بلکه عقیده متقدمین (نجاشی) نیز بر این بوده که اینها دو نفر نیستند.
۵. اسحاق بن عمار صیرفی:
این راوی نیز از نظر علمای رجال شیعه موثق است. نجاشی می‌نویسد:
«اسحاق بن عمار بن حیان... ابو یعقوب الصیرفی شیخ من اصحابنا، ثقة... اسحاق بن عمار بن حیان، ... کنیه‌اش ابو‌یعقوب صیرفی و از بزرگان شیعه و فردی موثق است.»
شیخ طوسی نیز می‌نویسد:
«اسحاق بن عمار، ثقة، له کتاب؛ اسحاق بن عمار موثق است و کتابی دارد.»

۱.۲.۱.۴ - روایت زراره از امام صادق

در روایت موثق دیگر نیز امام صادق (علیه‌السّلام) جمع نمازها را توسط رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) گزارش کرده و دلیل آن را توسعه بر امت بیان کرده است:

«مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ صَلَّی رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بِالنَّاسِ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ حِینَ زَالَتِ الشَّمْسُ فِی جَمَاعَةٍ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ وَ صَلَّی بِهِمُ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ قَبْلَ سُقُوطِ الشَّفَقِ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ فِی جَمَاعَةٍ وَ اِنَّمَا فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لِیَتَّسِعَ الْوَقْتُ عَلَی اُمَّتِهِ؛ زراره از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده که فرمود: ‌رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نماز ظهر و عصر را هنگام ظهر بدون هیچ عذری (باران، ترس، جنگ و...) به جماعت با هم خواندند و نماز مغرب و عشاء را قبل از رفتن شفق (سرخی مغروب) بدون هیچ عذری به جماعت انجام داد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این کار را انجام دادند تا امت از وقتشان بیشتر استفاده کنند.»
این روایت را شیخ صدوق و شیخ طوسی نیز در کتابهایشان آورده‌اند:
تصحیح سند روایت:
این روایت سندش موثق است و علمای شیعه بر آن تصریح کرده‌اند:
محقق بحرانی می‌نویسد:

«وما رواه الشیخ فی الموثق الذی هو کالصحیح عن عبدالله بن بکیر عن زرارة عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: صلی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بالناس الظهر والعصر... آنچه را شیخ در روایت موثق که همانند روایت صحیح است از عبدالله بن بکیر از زراره از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده این است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآ‌له) نماز ظهر و عصر را هنگام ظهر بدون (کوچک‌ترین) عذری به جماعت با هم خواندند...»
صاحب معالم نیز سند روایت را موثق می‌داند و می‌نویسد:

«وروی باسناد من الموثق معلق عن احمد بن محمد، عن علی بن الحکم، عن عبدالله بن بکیر، عن زرارة، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: صلی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بالناس الظهر والعصر... با سند موثق از احمد بن محمد، از علی بن الحکم از عبدالله بن بکیر از زراره از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآ‌له) نماز ظهر و عصر را ظهر بدون هیچ عذری به جماعت با هم خواند... »
علامه حلی در کتاب «مختلف الشیعة» نیز بر موثق بودن سند روایت تصریح می‌کند:

«وفی الموثق، عن زرارة، عن الصادق (علیه‌السّلام) قال: صلی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بالناس الظهر والعصر حین زالت الشمس فی جماعة من غیر علة ... در روایت موثق از زراره از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)... »
و در کتاب دیگرش می‌نویسد:

«ومن طریق الخاصة: ما رواه الشیخ فی الموثق، عن زرارة، عن ابی عبدالله (علیه‌السلام)، قال: رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله): الظهر والعصر حین زالت الشمس فی جماعة من غیر علة؛ از طریق شیعه، شیخ طوسی در روایت موثق از زراره از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)... »
محقق سبزواری این روایت را صحیح می‌داند و می‌نویسد:

«وفی الصحیح عن عبدالله بن بکیر عن زرارة عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال صلی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بالناس الظهر والعصر حین زالت الشمس فی جماعة من غیر علة... در روایت صحیح از عبدالله بن بکیر از زراره از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)...»
البته سخنان علمای شیعه در اثبات معتبر بودن این روایت فراوان است و ما به خاطر اختصار به همین مقدار اکتفا می‌کنیم.

۱.۲.۲ - تأیید جمع بین دو نماز از سوی صادقین

دسته دوم، تأیید جمع بین دو نماز از سوی امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) است:
دسته دیگری از روایات، حاکی از این مطلب هستند که جمع بین دو نماز را امام صادق (علیه‌السّلام) تایید کرده‌اند.

۱.۲.۲.۱ - روایت اول

روایت اول با سند معتبر:
در روایت معتبر آمده که زراره از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) در باره نماز شخصی سؤال کرده که او نماز عشاء را قبل از محو شدن سرخی مغرب به جا آورده است، آیا این کار صحیح است یا خیر؟ آن دو بزرگوار در جوابش فرموده‌اند: اشکالی ندارد. متن روایت به نقل شیخ طوسی در دو کتابش این است:

«فاما ما رواه سعد بن عبدالله عن احمد بن محمد عن ابی طالب عبدالله بن الصلت عن الحسن بن علی بن فضال عن الحسن بن عطیة عن زرارة قال: سالت ابا جعفر و ابا عبدالله (علیهما‌السّلام) عن الرجل یصلی العشاء الآخرة قبل سقوط الشفق فقال: لا باس به؛ زراره می‌گوید: از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) در باره شخصی سؤال کردم که نماز عشاء را قبل از محو شدن شفق (سرخی مغرب) به جا آورده است. حضرت فرمودند: اشکالی ندارد.»
در توضیح این روایت ذکر این نکته لازم است که فقهاء فرموده‌اند وقت اختصاصی نماز مغرب به‌اندازه همان سه رکعت نماز مغرب است و بعد از آن، اول وقت نماز عشاء فرا می‌رسد و از این به بعد تا نصف شب وقت مشترک محسوب می‌شود (البته به جز وقت اختصاصی عشاء). علامه حلی در این باره می‌نویسد:

«مسالة: اول وقت العشاء الآخرة اذا مضی من الغروب مقدار ثلاث رکعات فیشترک الوقت بینها وبین المغرب الی ان یبقی لانتصاف اللیل مقدار اداء العشاء فیختص بها؛ اول زمان نماز عشاء دوم زمانی است که از زمان غروب به مقدار سه رکعت نماز بگذرد، پس از آن وقت مشترک میان مغرب و عشاء است تا مقداری که از نصف شب به‌اندازه اداء نماز عشاء باقی بماند که وقت اختصاص نماز عشاء است.»
حال با توجه به این مطلب، وقتی انسان بعد از نماز مغرب بخواهد نماز عشاء را انجام دهد در وقت مشترک می‌شود و جمع بین دو نماز مغرب و عشاء صدق می‌کند و در این روایت از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) در باره همین مطلب سؤال شد و حضرت فرموده اشکالی ندارد.
تصحیح سند این روایت:
این روایت از سوی علمای شیعه تصحیح شده است.
علامه حلی این روایت را صحیح می‌داند و در بحث جواز خواندن نماز قبل از محو سرخی مغرب، می‌نویسد:

«ولما رواه زرارة فی الصحیح، عن الباقر، والصادق (علیهما‌السّلام) وقد سالهما عن الرجل یصلی العشاء الآخرة قبل سقوط الشفق؟ فقالا: لا باس؛ به دلیل روایت صحیح زراره که از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام)...»
محقق بحرانی سند روایت را «موثق» می‌داند:

«وما رواه الشیخ فی الموثق عن زرارة قال: سالت ابا جعفر وابا عبدالله (علیهما‌السّلام) عن الرجل یصلی العشاء الآخرة قبل سقوط الشفق؟ فقال لا باس به؛ آنچه شیخ در روایت موثق آورده که زراره از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام)...»
مرحوم شیخ انصاری، آقا رضا همدانی و محقق سبزواری نیز سند روایت را موثق می‌دانند و در کتابهایشان تصریح کرده‌اند:
[۵۴] انصاری، مرتضی، مکاسب، ج۱، ص۹۴.

در نتیجه سند روایت معتبر است و بر جمع بین نمازها دلالت دارد.

۱.۲.۲.۲ - روایت دوم

روایت دوم با سند معتبر:
طبق روایت معتبری دیگری که آن را شیخ طوسی نقل کرده، امام صادق (علیه‌السّلام) در مقام پاسخ از پرسش جمع بین دو نماز، این کار را تایید کرده است:

«سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ اِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَاَلْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) نَجْمَعُ بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ فِی الْحَضَرِ قَبْلَ اَنْ یَغِیبَ الشَّفَقُ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ قَالَ لَا بَاْسَ؛ اسحاق بن عمار می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسیدم ما در وطن (نه در مسافرت) بدون عذر (مانند باران، ‌ترس، جنگ و...)، نماز مغرب و عشا را قبل از اینکه شفق (سرخی مغرب) از بین برود، ‌با هم می‌خوانیم، آیا این کار اشکال دارد؟ حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: اشکالی ندارد.»
سند این روایت معتبر است و از سوی علمای شیعه تایید شده است.
علامه حلی در کتاب «مختلف الشیعه» بر صحت سند روایت تصریح می‌کند:
«وفی الصحیح، عن اسحاق بن عمار قال: سالت ابا عبدالله (علیه‌السّلام) نجمع بین المغرب والعشاء فی الحضر قبل ان یغیب الشفق من غیر علة؟ قال: لا باس؛ در روایت صحیح از اسحاق بن عمار نقل شد که از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال کردم...»
مرحوم صاحب جواهر نیز سند این روایت را معتبر می‌داند:
«وسال اسحاق بن عمار الصادق (علیه‌السّلام) ایضا فی الموثق (عن الجمع بین المغرب والعشاء فی الحضر قبل ان یغیب الشفق من غیر علة فقال: لا باس).اسحاق بن عمار از امام صادق (علیه‌السّلام) در روایت موثق در باره جمع نماز مغرب و عشاء...»

۱.۲.۲.۳ - روایت سوم

روایت سوم با سند معتبر:
در روایت دیگر آمده است که برخی از پیروان امام صادق (علیه‌السّلام) نماز ظهر و عصر را در وقت نماز ظهر می‌خوانده‌اند و عبید بن زراره این مطلب را از ایشان سؤال کرده و حضرت پاسخ داده‌اند که اشکالی ندارد:

«وبهذا الاسناد عن علی بن رئاب قال: سمعت عبید بن زرارة یقول لابی عبدالله (علیه‌السّلام): یکون اصحابنا مجتمعین فی منزل الرجل منا، فیقوم بعضنا یصلی الظهر، وبعضنا یصلی العصر، وذلک کله فی وقت الظهر. قال: لا باس، الامر واسع بحمد الله ونعمته؛ علی بن رئاب می‌گوید، از عبید بن زراره شنیدم که به امام صادق (علیه‌السّلام) می‌گفت: شیعیان در منزل یکی از شیعیان جمع بودند، برخی از ما نماز ظهر و برخی دیگر نماز عصر را در وقت نماز ظهر خواندیم. حضرت فرمود: اشکالی ندارد.»
بهذ الاسناد در این روایت به این افراد بر می‌گردد که شش روایت قبل آمده است:

«احمد و عبدالله ابنا محمد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن علی بن رئاب قال: سالت ابا عبدالله (علیه‌السّلام) عن الخمر و النبیذ....»
بررسی سند روایت:
احمد بن محمد بن عیسی:
نجاشی ایشان را از بزرگان و فقهای شیعیان قم معرفی کرده است:

«احمد بن محمد بن عیسی... الاشعری.... . یکنی ابا جعفر، وابو جعفر رحمه الله شیخ القمیین، ووجههم، وفقیههم. احمد بن محمد بن عیسی اشعری، کنیه‌اش ابو‌جعفر است. و ابوجعفر (رحمة‌الله‌علیه) بزرگ قمییان و داری جایگاه در میان آنها و فقیه آنان است.»
حسن بن محبوب:
شیخ طوسی این راوی را شخص موثق و انسان جلیل القدر می‌داند:

«الحسن بن محبوب السراد، ویقال له: الزراد، ویکنی ابا علی، مولی بجیلة، کوفی، ثقة.... وکان جلیل القدر، ویعد فی الارکان الاربعة فی عصره؛ حسن بن محبوب سراد، که به او «زراد» می‌گویند، کنیه‌اش ابو‌علی، اهل کوفه و مورد وثوق و اعتماد است. وی انسان عالیقدری است و در زمان خودش از ارکان اربعه شمرده می‌شد (یکی از برترین علمای چهارگانه عصر خویش بود).»
علی بن رئاب:
شیخ طوسی این شخص را نیز موثق می‌داند:

«علی بن رئاب الکوفی، له اصل کبیر، وهو ثقة جلیل القدر؛
در نتیجه این روایت نیز معتبر است.

۱.۲.۳ - دستور امام باقر به جمع بین نمازها

دسته سوم: دستور امام باقر (علیه‌السّلام) به جمع بین نمازها با سند معتبر:
دسته دیگر از روایات حاکی از این مطلب هستند که امام باقر (علیه‌السّلام) به کودکان دستور دادند که نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم بخوانند.

۱.۲.۲.۱ - روایت اول

این روایت را مرحوم حمیری با سند صحیح نقل کرده است:

«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ اَبِیهِ (علیه‌السّلام) اَنَّهُ کَانَ یَاْمُرُ الصِّبْیَانَ یَجْمَعُونَ بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ الْاُولَی وَ الْعَصْرِ وَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ یَقُولُ مَا دَامُوا عَلَی وُضُوءٍ قَبْلَ اَنْ یَشْتَغِلُوا؛امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند پدرم امام باقر (علیه‌السّلام) به کودکان دستور می‌دادند مادامی که در حال وضو هستند و مشغول کار دیگری نشده‌اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشاء بخوانند.»
بررسی سند روایت:
۱. محمد بن عیسی بن عبید:
نجاشی ایشان را توثیق نموده و می‌نویسد:

«محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین بن موسی... ابو جعفر، جلیل فی (من) اصحابنا، ثقة، عین، کثیر الروایة، حسن التصانیف. محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین بن موسی، ... در میان اصحاب ما فردی عالی مقام، مورد اعتماد، چشم و چراغ امامیه است و دارای روایات فراوان و مطالبی نیکوست.»
شیخ طوسی این شخص را تضعیف کرده و مستند خودش را نیز بیان کرده است:

«محمد بن عیسی بن عبید الیقطینی، ضعیف، استثناه ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه عن رجال نوادر الحکمة، وقال: لا اروی ما یختص بروایاته، وقیل: انه کان یذهب مذهب الغلاة... محمد بن عیسی بن عبید یقطینی ضعیف است، ابو‌جعفر محمد بن علی بن بابویه او را از رجال نوادر الحکمه استثنا کرده و گفته است: من روایاتی را که مختص به اوست روایت نمی‌کنم. و گفته شده: وی مذهب غالیان را داشته است.»
همان‌گونه که مشاهده می‌شود، ‌شیخ طوسی مستند تضعیفش را استثناء ابن بابویه و قول قیل ذکر کرده است؛ اما این تضعیف نسبت به تمامی روایات او نیست. مرحوم آیت‌الله خویی در رد تضعیف اول، می‌فرماید:

«والذی ظهر لنا من کلامهما، انهما لم یناقشا فی محمد بن عیسی بن عبید نفسه، فانما ناقشا فی قسمین من روایاته، وهما: فیما یروی صاحب نوادر الحکمة عنه باسناد منقطع، ... وفیما ینفرد بروایته محمد بن عیسی عن یونس، واما فی غیر ذلک فلم یظهر من ابن الولید ولا من الصدوق ترک العمل بروایته.
آنچه از ظاهر کلام ابن‌ولید و شیخ صدوق بر می‌آید این است که آنها در باره خود محمد بن عبید مناقشه‌ای ندارند، بلکه مناقشه آنها در دو قسم از روایاتش می‌باشد.»
قسم اول روایاتی که صاحب نوادر الحکمه از وی با سند منقطع روایت کرده و قسم دوم در روایت محمد بن عبید از یونس. اما در غیر این دو مورد ابن ولید و صدوق عمل به روایتش را ترک نکرده‌اند.
و در قسمتی از کلامش می‌گوید:

«الا ان الشیخ (قدس سره) قد غفل عن خصوصیة کلام ابن الولید، وتخیل ان ترک ابن الولید روایة ما یرویه محمد بن عیسی بن عبید، عن یونس، باسناد منقطع، او ما ینفرد بروایته عنه، مبتن علی ضعف محمد ابن عیسی، فحکم بضعفه تبعا له، ولکن الامر لیس کما تخیل، وانما الاستثناء مبنی علی اجتهاد ابن الولید ورایه، واما الصدوق (قدس‌سره) قد صرح بانه یتبع شیخه، فلا یروی عمن ترک شیخه الروایة عنه»
«مرحوم شیخ طوسی توجه به خصوصیت کلام ابن ولید نکرده و گمان کرده که ابن ولید اگر روایت محمد بن عیسی از یونس با سند منقطع و یا روایت منفرد او را ترک کرده، مبتنی بر ضعف محمد بن عیسی است لذا شیخ طوسی به پیروی از حسن بن ولید حکم به ضعف او کرده است. ولی حقیقت امر این نیست بلکه استثناء ابن ولید مبتنی بر نظر و اجتهاد شخصی اوست. شیخ صدوق نیز تصریح کرده که از استادش (ابن ولید) متابعت می‌کند از این جهت روایت محمد بن عبید را ترک کرده است.»
و نتیجه می‌گیرد:

«فالمتلخص ان ابن الولید، والصدوق لم یضعفا الرجل، واما الشیخ فلا یرجع تضعیفه ایاه الی اساس صحیح، فلا معارض للتوثیقات المذکورة؛ خلاصه این‌که ابن‌ولید و صدوق این شخص را تضعیف نکرده‌اند؛ تضعیف شیخ طوسی نیز نسبت به محمد بن عبید بر پایه‌ صحیحی استوار نیست بنابراین با توثیقاتی که (از مرحوم نجاشی) ذکر شد، تعارض پیدا نمی‌کند.»
و در قسمت دیگر از مساله غلو محمد بن عیسی نیز پاسخ داده که این هم حقیقتی ندارد:

«الامر الثانی: ان الشیخ نسب القول بغلو محمد بن عیسی بن عبید الی قائل مجهول، والظاهر ان هذا القول علی خلاف الواقع، لقول ابن نوح انه کان علی ظاهر العدالة والثقة، وقد عرفت من کلام النجاشی وغیره جلالة الرجل من دون غمز فی مذهبه؛ امر دوم این‌که شیخ غلو محمد بن عیسی بن عبید را به یک قائل مجهول نسبت داده و ظاهر این است که این قول خلاف واقع است؛ چرا که ابن نوح ایشان را عادل و ثقه می‌داند و از کلام نجاشی و غیر او جلالت این شخص استفاده می‌شود بدون اینکه ایرادی به مذهبش وارد کرده باشند.»
از دیدگاه خود مرحوم آیت‌الله العظمی خویی نیز این شخص ثقه است:

«انک عرفت من النجاشی وثاقة الرجل، بل هو ممن تسالم اصحابنا علی وثاقته وجلالته؛ وثاقت این شخص (محمد بن عیسی بن عبید) را از قول نجاشی دانستی بلکه اصحاب امامیه بر وثاقت و جلالت وی اتفاق نظر دارند.»
۲. عبدالله بن میمون القداح:
ایشان نیز از نظر علمای رجال موثق است. نجاشی می‌نویسد:

«عبدالله بن میمون بن الاسود القداح... وکان ثقة؛ عبدالله بن میمون بن الاسود قداح... ثقه و مورد اعتماد است.»
مرحوم نمازی شاهرودی ثقه بودن او را مورد اتفاق می‌داند:

«عبدالله بن میمون القداح بن الاسود المکی: من اصحاب الصادق علیه السلام. ثقة بالاتفاق؛
[۷۳] نمازی‌شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۲۱.
عبدالله بن میمون قداح بن اسود مکی: از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) و به اتفاق همه علماء ثقه است.»
در نتیجه این روایت معتبر است و نشان می‌دهدکه از نظر امام صادق (علیه‌السّلام) جمع میان دو نماز در حال عادی شکالی ندارد؛ و اگر جایز نبود، چرا حضرت به آن دستور داده است.

۱.۲.۲.۲ - روایت دوم

این روایت با سند دیگر نیز نقل شده است:

«و بهذا الاسناد، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: انا نامر الصبیان ان یجمعوا بین الصلاتین الاولی والعصر وبین المغرب والعشاء الآخرة ما داموا علی وضوء قبل ان یشتغلوا؛ امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ما به کودکان دستور می‌دهیم که نمازهای اولی (ظهر) و عصر و مغرب و عشاء‌ را با هم بخوانند تا مادامی که وضو داشته باشند و مشغول کار دیگری نشده‌اند.»
جمله «وبهذا الاسناد» در این روایت اشاره به سند روایت قبل دارد که این گونه آمده است:

«علی بن ابراهیم، عن ابیه، وعدة من اصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن جعفر ابن محمد الاشعری، عن ابن القداح، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: یفرق بین الغلمان والنساء فی المضاجع اذا بلغوا عشر سنین.»
نتیجه: طبق روایات معتبر شیعه، هم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآ‌له) در حالت عادی، بین دو نماز جمع می‌کرده و هم ائمه (علیهم‌السّلام) دستور داده‌اند و هم امام صادق (علیه‌السّلام) این مسأله را تایید کرده‌اند.


از دیدگاه اکثر مذاهب اهل سنت، جمع بین دو نماز «در حال سفر، شرایط بارانی، مریضی و عذر» جایز است.
اقوال مذاهب آنها در مواردی که ذکر شد، مختلف است و در این جا به صورت مختصر به ذکر آنها می‌پردازیم:

۲.۱ - جمع بین نمازها در سفر

مذاهب اهل سنت جمع بین نمازها را در سفری که معصیت نباشد، جایز می‌دانند؛ اما مذهب ابو‌حنیفه جز در روز عرفه و شب مزدلفه (در سفر حج) در بقیه موارد و شرایط جمع بین نمازها را جایز نمی‌دانند. ابن‌قدامه در کتابش اقوال مذاهب اهل‌سنت را در جمع بین نمازها در سفر این‌گونه بیان کرده است:

«یجوز الجمع بین الظهر والعصر والعشائین فی وقت احداهما لثلاثة امور: السفر الطویل... فی قول اکثر اهل العلم روی ذلک عن سعد وسعید بن زید واسامة ومعاذ بن جبل وابی موسی وابن عباس وابن عمر وبه قال عکرمة والثوری ومالک والشافعی واسحق وابن المنذر وجماعة غیرهم، وقال الحسن وابن سیرین واصحاب الرای لا یجوز الجمع الا فی یوم عرفة ولیلة مزدلفة بها؛ جمع بین نماز ظهر و عصر، مغرب و عشاء در سفر طولانی از نظر بسیاری اهل علم جایز است. این قول از سعد، سعید بن زید، اسامه، معاذ بن جبل، ابو موسی، ابن عباس، ابن عمر روایت شده و عکرمه، سفیان ثوری، مالک، شافعی، اسحاق، ابن منذر و گروهی غیر از آنها این عقیده را دارند.»
حسن بصری، ابن‌سیرین، و اصحاب رأی (تابعان ابوحنیفه) جمع بین نمازها را تنها در روز عرفه و شب مزدلفه جایز می‌دانند.
شوکانی بعد از نقل اسامی طرف‌داران جواز جمع نمازها، تصریح می‌کند که حسن بصری، نخعی و ابو‌حنیفه جمع نمازها را مطلقا جایز نمی‌دانند:

«وقال قوم: لا یجوز الجمع مطلقا، الا بعرفة ومزدلفة، وهو قول الحسن والنخعی وابی حنیفة وصاحبیه؛ گروهی گفته‌اند: جمع بین نمازها مطلقا جایز نیست، جز در عرفه و مزدلفه و این قول حسن، نخعی و ابوحنیفه است.»
بنابراین، اقوال مذاهب سنت در حال سفر روشن شد.

۲.۲ - جمع بین نمازها در حال باران

بارانی بودن هوا نیز در نظر اهل سنت به عنوان یکی از مجوزهای جمع خواندن نمازهای که وقت مشترک دارند، محسوب می‌شود. سید سابق در کتاب «فقه السنة» خلاصه اقول اهل سنت را در این زمینه این‌گونه آورده است:

«وخلاصة المذاهب فی ذلک: ان الشافعیة تجوز للمقیم الجمع بین الظهر والعصر وبین المغرب والعشاء جمع تقدیم فقط بشرط وجود المطر... وعند مالک انه یجوز جمع التقدیم فی المسجد بین المغرب والعشاء لمطر واقع او متوقع، وللطین مع الظلمة اذا کان الطین کثیرا یمنع اواسط الناس من لبس النعل، وکره الجمع بین الظهر والعصر للمطر.
وعند الحنابلة یجوز الجمع بین المغرب والعشاء فقط تقدیما وتاخیرا بسبب الثلج والجلید والوحل والبرد الشدید والمطر الذی یبل الثیاب، وهذه الرخصة تختص بمن یصلی جماعة بمسجد یقصد من بعید یتاذی بالمطر فی طریقه فاما من هو بالمسجد او یصلی فی بیته جماعة او یمشی الی المسجد مستترا بشئ او کان المسجد فی باب داره فانه لا یجوز له الجمع.»
«خلاصه اقوال مذاهب در این زمینه این است: شافعیه برای کسی که مقیم است و در سفر نیست جمع بین نمازهای ظهر و عصر، مغرب و عشاء را در صورت بارانی بودن جایز می‌دانند....
مالک جمع بین نمازهای مغرب و عشاء را در مسجد به خاطر بارانی که آمده و یا خواهد آمد، جایز دانسته و نیز در صورتی که تاریکی و گل و لای زیاد باشد به‌گونه مردم عادی از پوشیدن کفش معذور باشد، جایز است. اما جمع بین دو نماز ظهر و عصر به خاطر باران، مکروه است.
مذهب حنابه تنها جمع بین نمازهای مغرب و عشاء را به صورت تقدیم و تاخیر، به سبب برف، تگرگ، گل و لای، هوای سرد و بارانی که لباس را خیس می‌کند، جایز می‌دانند. این اجازه تنها برای کسی است که در مسجد نماز را به جماعت می‌خواند و از راه دور به مسجد آمده و در راه به خاطر باران اذیت ‌شده است. اما کسی که در مسجد است یا در خانه به جماعت می‌خواند، یا در زیر چیزی (مثلا چتر و مانند آن) به مسجد می‌رود و یا خانه‌اش نزدیک مسجد است، جمع نمازها برایش جایز نیست.»
مقصود از این اصطلاح (تقدیم و تأخیر) ‌که در عبارات فوق بیان شد این است که یا نماز عصر را قبل از وقتش خوانده شود؛ یعنی ابتدا نماز ظهر انجام شده و بلافاصله نماز عصر را اقامه شود؛ یعنی از وقت فضیلت مقدم کند و یا اینکه نماز ظهر را به تاخیر بیندازد و قبل از رسیدن زمان فضیلت نماز عصر، نماز ظهر را بخواند و بلافاصله نماز عصر را بخواند؛ یعنی اول وقت فضیلت عصر.
نظر سه مذهب رسمی اهل سنت بیان شد و قول ابو‌حنیفه هم روشن است که وی جز در مزدلفه و عرفه در بقیه موارد، جمع بین نمازها را جایز نمی‌داند.

۲.۳ - جمع بین نمازها در مریضی و عذر

مریضی و عذر نیز مجوز جمع بین نمازها است. مذاهب اهل سنت در این مورد به شدت اختلاف نظر دارند. حنابله در صورت مریضی و خوف و خطر جمع را جایز دانسته و ابو‌حنیفه و شافعی جایز نمی‌دانند و لی برخی از طرفداران شافعی، حکم به جواز جمع کرده‌اند.
سید سابق در این باره نیز می‌نویسد:

«ذهب الامام احمد والقاضی حسین والخطابی والمتولی من الشافعیة الی جواز الجمع تقدیما وتاخیرا بعذر المرض لان المشقة فیه اشد من المطر... وتوسع الحنابلة فاجازوا الجمع تقدیما وتاخیرا لاصحاب الاعذار وللخائف.... عقیده احمد بن حنبل، قاضی حسین، خطابی، و برخی از طرف‌داران شافعی، این است که جمع بین نمازها به صورت تقدیم یا تاخیر در صورت بیماری جایز است؛ چرا که مشقت بیماری بیشتر از مشقت باران است... حنابله عقیده خود را توسعه داده و جمع نمازها را به صورت تقدیم یا تاخیر برای کسانی که عذر دارند و یا خوف و خطری وجود دارد، جایز دانسته‌اند.»
ابن قدامه عقیده مالکیه، ابو‌حنیفه و شافعی را این‌گونه بیان کرده است:
«ویجوز الجمع لاجل المرض وهو قول عطاء ومالک وقال اصحاب الرای والشافعی لا یجوز؛
[۸۰] مقدسی حنبلی، عبد‌الله بن احمد، المغنی فی فقه الامام احمد بن حنبل الشیبانی، ج۲، ص۱۱۷، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۴۰۵هـ.
جمع بین نمازها به خاطر مریضی جایز است و این قول عطا و مالک است. اما اصحاب رای (پیروان ابوحنیفه) و شافعی، جمع بین دو نماز را در این صورت جایز نمی‌دانند.»

تا اینجا مهم‌ترین اقوال مذاهب اهل سنت بیان شد و بیان اختلاف در جزئیات آن را باید در کتابهای فقهی آنها جستجو و مطالعه کرد. طرف‌داران این اقوال، به روایاتی استناد کرده‌اند که مورد بحث ما نیست از این جهت از بررسی آنها نیز صرف نظر می‌کنیم.

۲.۴ - نتیجه

اقوال فوق، این مطلب را اثبات می‌کند که در حال مسافرت و عذرهای دیگر، جمع بین دو نماز جایز است و روایات هم این مطلب را تایید می‌کنند.
اما نکته مهم این است که ‌آنها جز در این موارد، جمع بین دو نماز را جایز نمی‌دانند که این قول بر خلاف روایات صحیح آنها است که جمع بین دو نماز را در غیر موارد فوق هم ثابت می‌کند و این روایات موافق نظر شیعه است و در بخش دوم خواهد آمد.

۲.۴.۱ - روایت جمع بین نمازها در غیر سفر و عذر

در مقابل روایات اهل سنت که جمع بین دو نماز را در حال سفر، شرایط بارانی، عذر و مریضی و خوف و خطر جایز می‌دانند، برخی از روایات صحیح آنها سیره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در جمع بین نمازها در غیر این موارد و در وطن و بدون عذرهای مذکور ثابت می‌کند که موافق مذهب شیعه است.
مسلم نیشابوری در صحیحش یک باب را تحت عنوان «بَاب الْجَمْعِ بین الصَّلَاتَیْنِ فی الْحَضَرِ» آورده که برخی از این روایات، جمع نماز را در حال سفر و جنگ‌های پیامبر بیان می‌کنند، اما برخی دیگر دلیل بر جواز جمع در حال حضر، و بدون عذر هستند:

۲.۴.۱.۱ - روایت جمع بین نمازها در غیر خوف و سفر

نخستین روایت مسلم که از ابن‌عباس نقل شده، سیره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در جمع بین دو نماز در غیر خوف و سفر بیان می‌کند:

«حدثنا یحیی بن یحیی قال قرات علی مَالِکٍ عن ابی الزُّبَیْرِ عن سَعِیدِ بن جُبَیْرٍ عن بن عَبَّاسٍ قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جمیعا وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ جمیعا فی غَیْرِ خَوْفٍ ولا سَفَرٍ؛ ابن‌عباس می‌گوید: ‌رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نمازهای: ظهر وعصر، مغرب و عشاء را بدون خوف و سفر با هم خواند.»

۲.۴.۱.۲ - روایت جمع بین نمازها در غیر خوف و باران

در روایت دیگر که از ابن‌عباس نقل شده باز هم قضیه جمع بین نمازهای ظهر و عصر، مغرب و عشاء در غیر حالت ترس و باران مطرح شده و در پایان به علت جمع نیز اشاره شده است:
«وحدثنا ابو بَکْرِ بن ابی شَیْبَةَ وابو کُرَیْبٍ قالا حدثنا ابو مُعَاوِیَةَ ح وحدثنا ابو کُرَیْبٍ وابو سَعِیدٍ الْاَشَجُّ واللفظ لِاَبِی کُرَیْبٍ قالا حدثنا وَکِیعٌ کلاهما عن الْاَعْمَشِ عن حَبِیبِ بن ابی ثَابِتٍ عن سَعِیدِ بن جُبَیْرٍ عن بن عَبَّاسٍ قال: جَمَعَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم بین الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ وَالْمَغْرِبِ وَالْعِشَاءِ بِالْمَدِینَةِ فی غَیْرِ خَوْفٍ ولا مَطَرٍ فی حدیث وَکِیعٍ قال قلت لابن عَبَّاسٍ لِمَ فَعَلَ ذلک؟ قال کَیْ لَا یُحْرِجَ اُمَّتَهُ وفی حدیث ابی مُعَاوِیَةَ قِیلَ لابن عَبَّاسٍ ما اَرَادَ الی ذلک قال اَرَادَ اَنْ لَا یُحْرِجَ اُمَّتَهُ؛ ابن‌عباس می‌گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نماز ظهر و عصر، مغرب و عشاء را در مدینه بدون ترس و شرایط بارانی با هم خوانده است. در روایت وکیع آمده‌است که به ابن‌عباس گفتم: چرا رسول خدا بین دو نماز جمع کرد؟ گفت: تا این‌ که بر امتش حرجی نباشد. و در روایت ابو‌معاویه آمده که به ابن‌عباس گفته شد منظور رسول خدا از این کار چه بود؟ گفت: رسول خدا اراده کرده‌است که تا بر امتش حرجی نباشد.»

۲.۴.۱.۳ - روایت جمع بین نمازها در وطن

در روایت دیگر، ابن عباس جمع نماز را توسط رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآ‌له) در مدینه به صورت مطلق و بدون این که اشاره به خوف، باران و سفر بکند، گزارش کرده است که آن را بخاری و مسلم این‌گونه آورده‌اند:
«حدثنا ابو النُّعْمَانِ قال حدثنا حَمَّادٌ هو بن زَیْدٍ عن عَمْرِو بن دِینَارٍ عن جَابِرِ بن زَیْدٍ عن بن عَبَّاسٍ اَنَّ النبی صلی الله علیه وسلم صلی بِالْمَدِینَةِ سَبْعًا وَثَمَانِیًا الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ؛ از ابن‌عباس نقل شده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآ‌له) در مدینه هفت رکعت و هشت رکعت نمازهای ظهر و عصر، مغرب و عشاء را انجام داد.»

۲.۴.۱.۴ - روایت جمع بین نمازها در زمان پیامبر

در این روایت نیز ابن‌عباس بدون اشاره به علت جمع میان دو نماز، تصریح می‌کند که ما در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بین نمازها جمع می‌کردیم:
«وحدثنا بن ابی عُمَرَ حدثنا وَکِیعٌ حدثنا عِمْرَانُ بن حُدَیْرٍ عن عبد اللَّهِ بن شَقِیقٍ الْعُقَیْلِیِّ قال قال رَجُلٌ لابن عَبَّاسٍ الصَّلَاةَ فَسَکَتَ ثُمَّ قال الصَّلَاةَ فَسَکَتَ ثُمَّ قال الصَّلَاةَ فَسَکَتَ. ثُمَّ قال لَا اُمَّ لک اَتُعَلِّمُنَا بِالصَّلَاةِ وَکُنَّا نَجْمَعُ بین الصَّلَاتَیْنِ علی عَهْدِ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم؛ عبدالله بن شقیق عقیلی می‌گوید: مردی به ابن‌عباس سه مرتبه گفت: نماز، نماز، نماز (یعنی اعلام نمود که وقت نماز است) و ساکت شد. ابن‌عباس گفت: ‌ای بی‌مادر! آیا تو نماز را به ما یاد می‌دهی؟ در حالی‌که ما در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دو نماز را با هم می‌خواندیم.»
در این روایت، عبارت: «وَکُنَّا نَجْمَعُ بین الصَّلَاتَیْنِ علی عَهْدِ رسول اللَّهِ»، به صورت مطلق و بدون قید آمده؛ یعنی ابن‌عباس نگفته‌است که ما در زمان رسول خدا، در حال خوف و یا در حال باران آمدن، بین دو نماز جمع می‌کردیم.


از مجموع این روایات استفاه می‌شود که:
۱. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بین نمازها در حالی که مسافر نبوده، مریضی، خوف و خطر وباران هم نبوده، جمع می‌کرده است و این دلیل است که جمع بین نمازها تنها در مواردی که اهل سنت آن را عذر می‌دانند، جایز نیست بلکه در همه احوال جایز است.
۲. این روایات نظر شیعه را تایید می‌کنند که جمع بین نمازها در صورتی که عذرهای فوق هم نباشد، جایز است؛
۳. اهل سنت تنها به روایاتی که سیره رسول خدا را در جمع بین نمازها در صورت عذرهای فوق بیان می‌کنند، عمل می‌ کنند و این روایات را که مطابق مذهب شیعه است، مطرح نمی‌کنند.


۱. سبحانی، جعفر، العقیدة الاسلامیة علی ضوء مدرسة اهل البیت، ص۳۴۰، تحقیق:نقل الی العربیة:جعفر الهادی، ناشر:مؤسسة الامام الصادق، چاپخانه:اعتماد – قم، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۹ - ۱۹۹۸ م.    
۲. مکی عاملی، محمد بن جمال‌الدین، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج۲، ص۳۳۱، (متوفای۷۸۶ ه‌)؛ تحقیق:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ناشر:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث – قم، الطبعة الاولی ۱۴۱۹.    
۳. عاملی جزینی، محمد بن جمال‌الدین مکی، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج۲، ص۳۳۵.    
۴. طباطبائی یزدی، سید محمد‌کاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۶۱، تحقیق:مؤسسة النشر الاسلامی، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۷.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۳، ص۲۸۷، ح۳.    
۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۲۸۷، ح۴.    
۷. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۷، ص۳۷۹، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة.    
۸. نجفی، محمد‌حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۳۸، تحقیق وتعلیق وتصحیح:محمود القوچانی، ناشر:دار الکتب الاسلامیة تهران، الطبعة:السادسة، ۱۳۶۳ش.    
۹. همدانی، رضا، مصباح الفقیه، ج۱۱، ص۲۴۳، ناشر:منشورات مکتبة الصدر – طهران، چاپخانه:حیدری.    
۱۰. حائری، عبد‌الکریم، کتاب الصلاة، ص۱۱۷، ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی -قم- ایران، سال چاپ: ۱۳۶۲.
۱۱. همدانی، رضا، مصباح الفقیه، ج۱۱، ص۲۴۴.    
۱۲. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۸.    
۱۳. مجلسی، محمد باقر، ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج‌۴، ص۶۷۴.    
۱۴. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۶، ص۱۹۳، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة.    
۱۵. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۳۳.    
۱۶. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۸۷، ح۸۸۶، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.    
۱۷. شهید‌ثانی، حسن بن زین‌الدین، منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح والحسان، ج۱، ص۳۹۰.    
۱۸. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‌۲، ص۲۳۶.    
۱۹. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۶، ص۱۹۲.    
۲۰. نراقی، احمد، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۴، ص۱۴۰، تحقیق:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث - مشهد المقدسة، ناشر:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث - قم، اپخانه:ستارة، چاپ:الاولی۱۴۱۵.    
۲۱. نجفی، محمد‌حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۳۳.    
۲۲. همدانی، رضا، مصباح الفقیه، ج۲، ص۲۰۸، ق۱، ناشر:منشورات مکتبة الصدر – طهران، چاپخانه:حیدری، توضیحات:طبعة حجریة.    
۲۳. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج‌۲، ص۳۲۱، ناشر:منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الاشرف، الطبع:۱۳۸۵ - ۱۹۶۶ م.    
۲۴. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۲۳، تحقیق:جواد القیومی الاصفهانی، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی قم، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۵ه.    
۲۵. بهبهانی، وحید، تعلیقة علی منهج المقال، ص۱۳۸.
۲۶. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۳، ص۸۴، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق – طهران، الاولی۱۴۱۲هـ.
۲۷. حلی اسدی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص۱۱۹، تحقیق:فضیلة الشیخ جواد القیومی، ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه.    
۲۸. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج۵، ص۴۵۸، ناشر:دار التعارف للمطبوعات - بیروت – لبنان، سال چاپ:۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.    
۲۹. نجاشی اسدی کوفی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۹۲، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی قم، الطبعة:الخامسة، ۱۴۱۶ه.    
۳۰. نجاشی اسدی کوفی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۸۲.    
۳۱. نجاشی اسدی کوفی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۷۴.    
۳۲. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۵۱.    
۳۳. کلباسی، محمد بن محمد ابراهیم، الرسائل الرجالیة، ج۳، ص۳۱۰، تحقیق:محمد حسین الدرایتی، ناشر:دار الحدیث للطباعة والنشر قم، چاپ:الاولی ۱۴۲۳ - ۱۳۸۱ش.    
۳۴. نوری طبرسی، حسین، خاتمة المستدرک، ج۴، ص۴۹۲، تحقیق:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ناشر:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث - قم – ایران، الطبعة الاولی ۱۴۱۵.    
۳۵. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۶۰، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق – طهران، الاولی۱۴۱۲هـ.
۳۶. موسوی خوئی، سید ابو‌القاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۱۲، ص۴۲۶، الطبعة الخامسة، ۱۴۱۳ه ۱۹۹۲م.    
۳۷. نجاشی اسدی کوفی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۵۶.    
۳۸. نجاشی اسدی کوفی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۷۱.    
۳۹. طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص۳۳۱.    
۴۰. کلینی، یعقوب بن اسحاق، الاصول من الکافی، ج۳، ص۲۸۶، ناشر:اسلامیه‌، تهران‌، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۴۱. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج۲، ص۳۲۱، تحقیق وتقدیم:السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر:منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الاشرف، الطبع:۱۳۸۵ - ۱۹۶۶ م.    
۴۲. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۱، ص۲۷۱، تحقیق وتعلیق:السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر:دار الکتب الاسلامیة – طهران، چاپ:الرابعة، سال چاپ:۱۳۶۳ ش.    
۴۳. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۲۶۳، ناشر:دار الکتب الاسلامیة طهران، الطبعة الرابعة، ‌۱۳۶۵ ش.    
۴۴. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۶، ص۱۹۲، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، طبق برنامه مکتبه اهل البیت.    
۴۵. شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین، منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح والحسان، ج۱، ص۳۹۰.    
۴۶. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۲، ص۲۶.    
۴۷. حلی اسدی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج۴، ص۱۱۸، ناشر:مجمع البحوث الاسلامیة - ایران – مشهد، چاپخانه:مؤسسة الطبع والنشر فی الآستانة الرضویة المقدسة، چاپ:الاولی۱۴۱۲.    
۴۸. سبزواری، محمد‌باقر، ذخیرة المعاد، ج۲، ص۱۹۶، ناشر:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، طبق برنامه مکتبة اهل البیت.    
۴۹. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۲۷۱.    
۵۰. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴، ح(۱۰۴) ۵۵.    
۵۱. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۲، ص۲۴.    
۵۲. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۲ ص۲۶.    
۵۳. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۶، ص۱۹۰.    
۵۴. انصاری، مرتضی، مکاسب، ج۱، ص۹۴.
۵۵. همدانی، رضا، مصباح الفقیه، ج۹، ص۱۲۱.    
۵۶. سبزواری، محمد‌باقر، ذخیرة المعاد، ج۱۲، ص۱۹۶.    
۵۷. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۱، ص۲۷۲.    
۵۸. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج، ۲، ص۲۶۳، ح۱۰۴۷.    
۵۹. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۲، ص۲۶.    
۶۰. نجفی، محمد‌حسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۱۵۵.    
۶۱. حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۱۶۴، تحقیق:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ناشر:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، چاپخانه:مهر - قم، چاپ:الاولی، سال چاپ۱۴۱۳.    
۶۲. حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۱۶۴، تحقیق:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ناشر:مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، چاپخانه:مهر - قم، چاپ:الاولی، سال چاپ۱۴۱۳.    
۶۳. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۸۲.    
۶۴. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۹۶.    
۶۵. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۵۱.    
۶۶. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۲۳.    
۶۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۳۳.    
۶۸. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۲۱۶.    
۶۹. خوئی، ابو‌القاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۲۳.    
۷۰. خوئی، ابو‌القاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۲۳.    
۷۱. خوئی، ابو‌القاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸ ص۱۲۱.    
۷۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۳.    
۷۳. نمازی‌شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۲۱.
۷۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۷.    
۷۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۷.    
۷۶. مقدسی حنبلی، عبد‌الرحمن بن محمد، الشرح الکبیر علی متن المقنع، ج۲، ص۱۱۵، ناشر:دار الکتاب العربی للنشر والتوزیع بیروت.    
۷۷. شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار من احادیث سید الاخیار شرح منتقی الاخبار، ج۳، ص۲۶۱.    
۷۸. سید سابق، فقه السنة، ج۱، ص۲۹۰، ناشر:دار الکتاب العربی - بیروت – لبنان.    
۷۹. سید سابق، فقه السنة، فقه السنة، ج۱، ص۲۹۱.    
۸۰. مقدسی حنبلی، عبد‌الله بن احمد، المغنی فی فقه الامام احمد بن حنبل الشیبانی، ج۲، ص۱۱۷، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۴۰۵هـ.
۸۱. نیسابوری قشیری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۴۸۹، ح۷۰۵، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت.    
۸۲. نیسابوری قشیری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۴۹۰، ح۷۰۵.    
۸۳. بخاری جعفی، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۲۰۱.    
۸۴. نیسابوری قشیری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۴۹۱.    
۸۵. نیسابوری قشیری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۴۹۲.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «جمع بین دو نماز از دیدگاه فریقین».    






جعبه ابزار