• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جمال امامی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جمال امامی، از افراد مشهور خاندان امامی خویی و تاثیرگذار در تاریخ سیاسی ایران در دوره پهلوی بود.



جمال امامی فرزند "حاج‌ میرزا‌ یحیی امام‌ جمعه ‌خویی" در سال ۱۲۸۲ش متولد شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه راهی بلژیک شد و در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد.


در اوایل جنگ بین‌الملل دوم به ایران بازگشت و در وزارت دارایی استخدام شد. مدتی ریاست اداره باربری داخلی را عهده‌دار بود و سپس عضویت هیئت مدیره بانک رهنی درآمد.
[۱] موحد، محمدعلی، خواب آشفته نفت، ص۹۷۰، تهران، کارنامه، ۱۳۸۲.

جمال در انتخابات دوره چهاردهم ۱۳۲۲ش به مجلس شورای ملی راه یافت. او در این مدت در مجلس همراه جریان مرتبط با انگلیس بود. تاسیس "حزب عدالت" با همکاری "علی ‌دشتی" "عبدالرحمن‌ فرامرزی" "احمد هومن" "ابراهیم خواجه‌نوری" جایگاه امامی‌ را ارتقا بخشید و به ویژه آن‌که مدتی نیز رهبری حزب را به عهده داشت. ایستادگی در برابر حزب‌ توده و جریان وابسته به اتحاد جمهوری شوروی شهرت او را دو چندان نمود. در دوره ۱۵ مجلس نیز حضور داشت و در کابینه‌های "عبدالحسین‌ هژیر" نخست‌وزیر مدافع سیاست انگلیس و کابینه "محمد ساعد‌ مراغهای" به وزارت رسید.
[۲] مهدی نیا، جعفر، زندگی سیاسی هژیر، ص۸۲، تهران، مولف، ۱۳۷۳.
امامی‌ در دوره شانزدهم نیز از تهران به نمایندگی انتخاب شد. در اوج جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزات ضد استعماری مردم ایران علیه سلطه انگلیس، وی از در مخالفت با ملی شدن نفت درآمد. وقتی سفارت انگلیس در ماه‌های مبارزه با ملی شدن صنعت نفت توطئه می‌کرد. کارمندان این سفارت با نمایندگان انگلوفیل مجلس موفق شدند. جمعیتی ۱۶ نفره را به رهبری جمال‌ امامی‌ بر علیه مصدق تشکیل دهند. آن‌ها شروع به حملات شدید به دکتر مصدق نموده و او را متهم به کوتاهی در حل مسئله نفت نمودند.
[۳] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، روزهای افتخار، ص۲۲۴، تهران، گفتار، ۱۳۷۵.

با کشته شدن "هژیر" و "رزم‌آرا" و "حسین علا" که به ترتیب نخست ‌وزیر شده بودند موضوع نفت از یک سوی و روند نهضت از سوی دیگر سیر تکاملی داشت. بعد از کودتای ۲۸ مرداد جمال ‌امامی‌ سناتور شد. در این مدت منزل وی محل رفت و آمد رجال سیاسی بود و در سال ۱۳۳۸ علیرغم میل باطنی‌اش به عنوان سفیر ایران عازم ایتالیا شد و در اواخر سال ۱۳۴۲ به ایران بازگشت. در این دوران قدرت و موقعیت او سیر نزولی دارد، وی به تدریج به حاشیه کشانده شد. همان‌گونه که بسیاری از رجال وابسته به انگلیس دچار این سرنوشت شدند؛ چرا که حالا دور، دور آمریکا بود. جمال امامی‌ در جوانی با یک زن بلژیکی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام "عصمت" بود که با خانواده "امینی" وصلت کرد. زندگی مشترک او از هم پاشید و امامی‌ بیشترین وقت خود را به قمار و جلسه با همفکرانش گذاشت.
[۴] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۶، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.



مخالفت‌ها و نطق‌های جمال امامی‌ علیه مصدق در مجلس معروف و جنجال‌ساز بود. این مخالفت‌ها بعد از این که شاه تصمیم به نخست ‌وزیری مصدق گرفت، هم ادامه داشت. جمال‌ امامی‌ و انگلوفیل‌ها با نخست‌وزیری دکتر مصدق مخالفت کردند حتی به دیدن شاه رفتند که پیرمرد منفی‌باف را نخست وزیر نکند؛ اما تلاش جمال امامی‌ و همراهانش سودی نبخشید؛
[۵] بهنود، مسعود، نخست وزیران از سیدضیا تا بازرگان، ص۳۲۷، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
ولی روز بعد با طراحی و برنامه‌ریزی قبلی، امامی‌ در مجلس شورای ملی پیشنهاد نخست‌وزیری را به مصدق داد و این برای همگان تعجب‌آور بود که امامی‌ چگونه یک شبه به موافقین پیوست. در دوران حکومت مصدق جریان طرفدار انگلیس جلسات روزمره داشتند. امامی، برادران رشیدیان، مسعودی‌ها حتی در گوشه‌ای "سیدضیا" با "اشرف پهلوی" جلسه می‌گذاشتند.
[۶] طلوعی، محمود، رجال سیاسی دوره پهلوی، ج۲، ص۷۳۴، تهران، البرز، ۱۳۷۳.
در گزارش ساواک چنین آمده است: «۱۶ سال است که از مهره‌های موثر سیاست کشور به شمار می‌رود. در هر حال به منفی‌بافی معروف است؛ ولی لیدر انگلیس در مجلس شورای ملی است. او مقدار زیادی پول در اختیار "بیوک‌ صابر" مدیر روزنامه سیاسی گذارده تا به وسیله چاقوکشانی که بیوک صابر در اختیار دارد دسته‌بندی‌هایی نموده». در مورد تاسیس حزب عدالت در این اسناد آمده است: «در دوره چهاردهم با علی ‌دشتی همکاری و همفکری کرده و حزب عدالت را ساخت. جمال امامی‌ با آنکه مدت‌ها اروپا بود کوچک‌ترین معلوماتی نداشته و به همین جهت همیشه در جهت لات‌بازی‌های سیاسی موثر بوده است».
[۷] رجال پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۴.



در مورد مشخصات وی مامور اطلاعاتی، نه مشخصه را ذکر می‌کند: «جمال امامی‌ بسیار بی‌سواد، بی‌ادب، بی‌وفا و بسیار طماع است. با حزب‌توده جدا مخالف است. سعی دارد که خود را تابع انگلیس نشان بدهد و به همین جهت مقامات انگلیس فقط در مواقعی از وجود جمال امامی‌ استفاده کردند و بدین ترتیب که هر چه بدبینی است به طرف او متوجه می‌شود. جمال امامی‌ قصد داشت در مجلس سنا رییس بشود یا حداقل معاون رییس سنا بشود؛ اما توفیق حاصل نکرد. جایگاه اداری وی از قول ساواک چنین بوده است: کارمند وزارت دارایی، ریاست اداره باربری، عضو هیئت مدیره بانک رهنی، وکیل مجلس و... در مورد وابستگی سیاسی‌اش به قدرت‌های بیگانه مکررا مدافع انگلیس و هم‌چنین به آمریکا نیز تمایل دارد. با آمریکایی‌ها توسط "حاج‌ محمد نمازی" و با انگلیسی‌ها توسط برادرش "نظام‌الدین" و "فریدنی" کارمند سابق شرکت نفت ایران و انگلیس مربوط شده است».
[۸] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۳۱.



امامی‌ طرفدار سرسخت انگلیسی‌ها بود. او با دولت دکتر مصدق که می‌خواست دست بیگانگان را از کشور کوتاه کند بسیار مخالفت می‌کرد. وی در یکی از نطق‌هایش در این مورد می‌گوید: «جناب آقای دکتر مصدق یک چیزهایی هست که بالاخره در این مملکت و در این مجلس باید روشن بشود. خودتان می‌فرمایید که آمریکایی‌ها نمی‌توانند آن کمکی باید بکنند به ما بکنند و انگلیسی‌ها نمی‌گذارند که آن‌ها با ما راه بیایند آخر پس چه کنیم؟ اگر می‌خواهید، آمریکا و بلوک غرب را ول بکنیم و یک راست برویم، سراغ بلوک شرق، رک و راست به ما بگویید. امروز آقا این بازی‌ها خطرناک است این کارها با آتش بازی کردن است».
[۹] نجاتی، غلامرضا، مصدق و سال‌های مبارزه و مقاومت، ج۱، ص۱۸۶_ ۱۸۷، تهران، رسا، ۱۳۷۷.



با فعال شدن "دکتر امینی" و "فضل‌الله ‌زاهدی"، جمال امامی‌ سعی کرد در خفا با آن‌ها تماس‌هایی داشته باشد؛ اما از محتوای این دیدارها خبری در دست نیست. آن‌چه مهم است، او با "دکتر منوچهر اقبال" مخالف بود. همان‌گونه که با "امیراسدالله علم" از در مخالفت درآمد. دربار تلاش کرد تا به نوعی جمال ‌امامی‌ را از صحنه سیاست خارج کرده و به عنوان سفیر کبیر راهی اروپا نماید. امامی‌ این نیت را توطئه "حسین علا" می‌دانست. چه او را دشمن خطرناک خود می‌شمرد که می‌خواهد او را از محیط فعالیت سیاسی ایران خارج کند. بنابراین حکم سفارت او به ایتالیا صادر شد. امامی‌ در میان دوستانی که برای تودیع او آمده بودند گفت من می‌روم تا جای آقایان باز شود اما او از دوستانش خواست تا در غیابش از دکتر امینی حمایت کنند.
[۱۰] رجال پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۲۷.



با سلطه و اقتدار آمریکا در دهه‌ی ۴۰ در ایران خصوصا در سال‌های ۴۵ به بعد درهای دربار به روی بسیاری از عناصر وابسته به انگلیس بسته شد. آن‌ها نه تنها میدان‌دار نبودند که حتی شاه با خشونت دستور داده بود که امثال "حسین علا"، "حسین بهبهانی"، "جمال امامی" و... را از او دور کنند و آن‌ها را به عنوان افراد بی‌اطلاع از تقسیم‌بندی قدرت در جهان به دربار راه ندهند؛ اما آن‌چه مهم است، رجال عصر پهلوی عموما وابسته به قدرت‌های خارجی بودند و هیچ‌گاه نمی‌توانستند مستقل باشند یا مستقل بمانند. جلسات مکرر و منظم جمال‌ امامی‌ با "سیدضیا" و برخی رجال دیگر در سال‌های ۲۹-۳۲ جای تامل و دقت بیشتری دارد.


جمال امامی‌ در طول دوران فعالیت‌های سیاسی‌اش از سال ۱۳۲۰ـ۱۳۴۰ یکی از پر شر و شورترین مردان سیاسی کشور بود. درباره پایان زندگی‌اش حرف‌های متفاوتی زده شده است؛ اما مستندترین آن‌ها ماجرایی است که "عبدالرضا هوشنگ مهدوی" (کنسول ایران در پاریس) تعریف کرده است: «روزی از یکی از بیمارستان‌ها به سفارت تلفن کردند: بیماری داریم که نامش جمال امامی‌ است، می‌گوید در ایران وکیل و وزیر و سناتور و سفیر بوده است. در حال مرگ است از ما خواست به سفارت تلفن کنیم و بخواهیم دخترش را که در فرانسه زندگی می‌کند، پیدا کنیم و از او بخواهیم که به دیدار پدرش بیاید». دکتر مهدوی ادامه می‌دهد: «دختر را پیدا کردیم. او که سال‌ها با پدر قهر بود تمایلی به دیدار پدر نشان نداد. در نتیجه ماموریت ما ناتمام ماند. هفته بعد یک چمدان، یک کلاه ملون خاکستری و یک عصا را که کل ماترک جمال امامی‌ بود از بیمارستان به سفارت آوردند. این چمدان و کلاه و عصا مدتی طولانی در انتظار کسی که حاضر بشود آن‌ها را با خود به ایران ببرد در راهروی سفارت گرد و خاک می‌خورد... و چنین بود کار یک رجل سیاسی مشهور که بیست سال تمام بر خلاف احساسات و خواست مردم حرکت می‌کرد».
[۱۱] بهزادی، علی، شبه خاطرات، ص۲۷، تهران، نگارستان کتاب، ۱۳۷۸.



۱. موحد، محمدعلی، خواب آشفته نفت، ص۹۷۰، تهران، کارنامه، ۱۳۸۲.
۲. مهدی نیا، جعفر، زندگی سیاسی هژیر، ص۸۲، تهران، مولف، ۱۳۷۳.
۳. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، روزهای افتخار، ص۲۲۴، تهران، گفتار، ۱۳۷۵.
۴. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۶، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
۵. بهنود، مسعود، نخست وزیران از سیدضیا تا بازرگان، ص۳۲۷، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
۶. طلوعی، محمود، رجال سیاسی دوره پهلوی، ج۲، ص۷۳۴، تهران، البرز، ۱۳۷۳.
۷. رجال پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۴.
۸. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۳۱.
۹. نجاتی، غلامرضا، مصدق و سال‌های مبارزه و مقاومت، ج۱، ص۱۸۶_ ۱۸۷، تهران، رسا، ۱۳۷۷.
۱۰. رجال پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۲۷.
۱۱. بهزادی، علی، شبه خاطرات، ص۲۷، تهران، نگارستان کتاب، ۱۳۷۸.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان امامی خویی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۲۹.    






جعبه ابزار