جلالالدین دوانی (دیدگاههای اقتصادی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جلالالدین از حکما و متکلّمان بزرگ بود که در همه علوم متداول، بخصوص در
علوم عقلی تبحر داشته و در میان
شیعه و
سنّی محترم بوده است. از دیدگاهای
اقتصادی وی میتوان به تعریف واژهها با رویکرد
اقتصادی، لزوم تحصیل
علم اقتصاد و غیره اشاره کرد.
جلالالدین محمّدبن اسعدالدین بن محمّدبن عبدالرحیم بن علی الصدیقی الدوانی مشهور به «
جلالالدین» به از حکما و متکلّمان بزرگ است که در همه علوم متداول، بخصوص در
علوم عقلی تبحر داشته و در میان
شیعه و
سنّی محترم بوده است. سنّیها او را از احفاد
ابیبکر خلیفه اول و شیعه وی را منتسب به
محمّد بن ابیبکر، تربیت یافته
حضرت علی(علیهالسّلام) میداند. وی در سال۸۳۰ ه.ق در روستای دوان در نزدیکی
کازرون به
دنیا آمد.
دوانی در سال ۹۰۸ه.ق، در زمان
شاهاسماعیل صفوی و در هنگام بازگشت به وطنش (دوان) در نزدیکی کازرون مریض شد و سرانجام در روز سهشنبه نهم
ربیعالثانی سال ۹۰۸ هجری قمری درگذشت.
جسد او را به
دوان بردند و در
بقعه معروف به
شیخ عالی، در کنار مزار
علی بن احمد خطیب، بهخاک سپردند.
جلالالدین دوانی گرچه در یک خانواده مشهور سنی شافعی بهدنیا آمد و همانطور که از تألیفاتش مشخص است، مثل عموم مردم
فارس، پیرو
مذهب شافعی و از نظر اصول عقاید،
اشعری بوده است. ولی کم کم به
مذهب شیعه اثنی عشری گروید؛ اما بهعلت موقعیت اجتماعی و نفوذی که در میان مردم
ایران کرده بود، نتوانست عقیدهاش را اظهار کند. از آنجایی که در اواخر
عمر، کتابی فارسی بهنام «
نورالهدایه فی اثبات الامامه» نوشت، علمای بزرگی چون
علامه بحرالعلوم،
شیخ عباس قمی و
سیدمحسن امین، وی را پیرو مذهب تشیع میدانند.
بررسی دیدگاههای
اقتصادی جلالالدین دوانی بدین شرح هست:
دوانی برخی از واژهها را با دیدگاه
اقتصادی مورد بازتعریف قرار داده و بر جوانب
اقتصادی آن تاکید ویژه دارد؛ بهعنوان مثال، وی
قناعت را
مصرف در حد ضرورت میداند و متذکرمیشود که مصرف، در حد ضرورت نباید منجر به پسانداز خصوصی و فردی شود و شخص قانع، به شخص سرمایهدار تبدیل شود. بهاعتقاد وی،
حریت یعنی توانایی کسب درآمد از طریقی که به
استثمار آلوده نباشد و خرج آن در طریقی که استثمارکننده نباشد؛ خواه این استثمار از طریق مستقیم اعمال شود، مانند استثمار دیگری بهوسیله نپرداختن
مزد کامل وی، یا از طریق غیرمستقیم اعمال شود؛ مانند تولید کالاهای غیر ضروری که با ایجاد کمبود مصنوعی در عرضه عوامل تولید دیگران یا از طریق
تورّم یا از طریق کمبود کالاهای ضروری استثمار میشوند.
دوانی همانند
خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷-۶۷۲ه. ق) از
صله رحم یک محتوای
اقتصادی ارائه داده؛ در حالیکه در فرهنگ معمول امروز ما چنین محتوایی کاملا متروک شده است. بهنظر دوانی، صله رحم یعنی خویشاوندان را در
مال و رفاه
اقتصادی شریک گردانیم. بنابراین آن صله رحمی که در
اسلام آنقدر بر آن توصیه و تاکید شده، صله رحمی نیست که در یک دید و بازدید ظاهری خلاصه شود. برعکس صله رحم، آن دید و بازدیدی است که پایه اصلی آنرا
اقتصاد تشکیل داده باشد.
دوانی معتقد است که مهمترین مشخصه
اقتصاد اسلامی این است که در آن روابط
اقتصادی عاری ازهر نوع استثمار باشد و برای استقرار قسط در روابط
اقتصادی باید آگاهی کامل بر روابط مذکور ایجاد شود. این آگاهی فقط از طریق مطالعه علمی، مکانیسم عملکرد روابط مذکور حاصل میشود و این مطالعه، چیزی جز دانش
اقتصاد نیست؛ لذا تحصیل علم
اقتصاد ضروری است.
بهنظر دوانی
عدالت اقتصادی باید در سه زمینه
تولید،
توزیع و کیفر مراعات شود. درباره عدالت در تولید، دوانی به تفاوت بین
کالا و خدمت توجه داشته و معتقد است که باید بین کار انجامشده، برای تولید کالا و دستمزد آن و همچنین بین کار انجامشده برای تولید خدمت و دستمزد آن رابطه مستقیم برقرار باشد. درباره
مبادله نیز دوانی به تئوری ارزش کار پایبند بوده و معتقد است که باید مبادله دو کالا یا دو خدمت، بر اساس کار متبلور در آندو انجام شود.
او همچنین معتقد است که مبادله به دو صورت مثبت و منفی انجام میشود. مبادله مثبت آن است که حسن ارزشی را بهنام پیراهن به حسین میدهد و در مقابل ارزشی بهنام صندلی را از حسین میستاند. در این مبادله، هریک از طرفین، ارزشی را از دست داده و ارزشی را بهدست آوردهاند.
اگر این دو ارزش دادهشده و گرفتهشده برابر نباشد، آن طرف که ارزش کمتر داده و ارزش بیشتری گرفته است، دیگری را استثنمار میکند و باید در حکومت عدل اسلامی آن ارزش را از استثمارگر گرفته و به استثمارشده برگردانده شود. مبادله منفی آن است که حسن ارزشی را از حسین دریغ دارد و در مقابل، حسین نیز ارزشی برابر آن از حسن دریغ دارد. برای مثال اگر حسن قرار است ۵ ساعت در شخم زدن حسین را کمک کند و حسین ۵ ساعت در چیدن میوه وی را یاری رساند و حسن دو ساعت غیبت کند، باید حسین نیز دو ساعت کمتر برای حسن کار کند. دوانی تاکید میکند که عدالت در کیفر در صورتی مراعات میشود که کار حسن و حسین از یک نوع باشد و فرضا هردو دارای کار ساده باشند.
دوانی سه وظیفه مهم برای
دولت قائل است:
۱:
توسعه و
رشد اقتصادی؛ در این وظیفه دولت موظف است درآمد ملی
جامعه را چنان افزایش دهد که کار، غذا، پوشاک و
مسکن برای کلیه افراد کشور فراهم شود. بهعلاوه، دولت باید شهرها را از نظر آبادانی، عمران، خدمات بهداشتی و فرهنگی و غیره مجهز سازد.
۲:
شفقت و رافت بر مردم؛
۳: سپردن کارها به کاردان.
بنابراین دوانی مهمترین و اولین وظیفه دولت را وظیفهی
اقتصادی دانسته است. از آنجا که ممکن است در یک جامعه عدهای از افراد بهمنظور استثمار دیگران قیمت
عدل را در
مبادلات مراعات نکنند و با افزایش قیمت کالاهای خود، دیگران را استثمار نمایند، دولت باید در
اقتصاد دخالت کند و قیمت کالاها و خدمات مورد مبادله را تعیین و تثبیت کند.
دوانی معتقد است که
مصرف باید کمتر از درآمد باشد و مقداری از درآمد که مصرف نمیشود،
پسانداز شود؛ تا در روز مبادا بهکار آید. او درباره پسانداز نیز معتقد است که پسانداز به اشکال مختلف انجام پذیرد، تا اگر یک نوع از آن تلف شد، انواع دیگر آن سالم بماند. برای مثال نباید تمام پسانداز یک فرد بهصورت نقدی نگهداری شود؛ چراکه ممکن است دزد یا آتشسوزی کلیه پسانداز را از بین ببرد.
به اعتقاد دوانی، اگر افراد یک جامعه با یکدیگر
تعاون نداشته و تقسیم کار اجتماعی صورت نگرفته باشد،
انسان هلاک خواهد شد؛ چراکه انسان نیاز به غذا پوشاک و مسکن دارد و برای تهیه آنها به ابزار و وسایلی نیاز دارد؛ حال اگر تعاون اجتماعی نباشد، افراد مجبورند برای تهیه همه مایحتاج خود (دیگ و اجاق و ماشین و چراغ و غیره) خود اقدام کنند، علاوهبر از دست دادن زمان در یک روز، حتی یکی از ابزارها را هم نمیتوان تولید کرد. ولی اگر هریک از افراد جامعه، شغلی را بهعهده گیرند، در یک تعاون اجتماعی شرکت کنند و یکدیگر را استثمار نکنند، کلیه افراد جامعه سعادتمند خواهند شد و بقا و صفای انسان تحقق خواهد یافت.
دوانی در تنظیم روابط
اقتصادی و نظام مشاغل معتقد است که افراد جامعه باید بیش از یک
شغل و
صنعت را اختیار کنند و این از اقتضائات عدالت اجتماعی و
اقتصادی است؛
در غیر این صورت، طبیعت افراد که به امر و صناعت خاصی علاقه دارند، بههم خورده و استعدادهای طبیعیشان در مسیر خود قرار نمیگیرد. او همچنین معتقد است که جامعه باید تخصصی گردد و از هرکس بهاندازه تخصص او استفاده شود. وی هشدارمیدهد که مبادا یک نفر مسئول تولید چندین نوع کالا یا خدمت شود؛ که در این صورت، بهعلت وجود عدم تخصص، کارآیی تولید بسیار پایین خواهد بود. بنابر تاکید او هر یک از افراد این گروه، باید در
تولید یک کالای معیّن،
مهارت و تخصص یابد؛ تا همه بهکمک هم بتوانند بیشترین کالا را با کمترین هزینه تولید کنند.
دوانی مبادله را یک امر ضروری میداند؛ که بهمنظور تسهیل در این امر باید از وسیلهای بهنام پول استفاده شود. بهنظراو، پول باید از جنس
طلا باشد؛ چراکه ارزش مقدار کمی ازآن برابر مقدار بسیار زیادی از کالاهای دیگر است. برای همین استفاده از طلا، انسان را از جابهجا کردن مقادیر سنگین و زیاد کالا از یک مکان به مکان دیگر در مبادلات بینیاز میسازد.
دوانی فعالیتهای
اقتصادی انسان را مؤخر بر فعالیتهای
اقتصادی طبیعت میداند. او میگوید: تعیین اولویتهای
اقتصادی باید براساس و مطابق اولویت
اقتصادی طبیعت اتخاذ شود. در این مورد، مثال میآورد که چون
طبیعت، ابتدا غریزه غذا را در نوزاد فعال میکند و در پستان مادر، شیر را که غذای نوزاد است، بهوجود میآورد، برای همین باید اولین فعالیت تولیدی جامعه مربوط به تولید مواد غذایی و ضروری انسان باشد. بههمین جهت باید تولید غذا، پوشاک و مسکن از اولویت خاص برخوردار باشد.
طفل با گریه خود، از حق خود دفاع میکند و برای همین، وی اولویت بعد را به تقویت بنیه دفاعی داد. با رشد طفل،
قوه تعقل و درک وی رشد میکند؛ پس باید در فعالیت
اقتصادی نیز فعالیتهای مربوط به امر
آموزش و پرورش، اولویت بعدی را به خود اختصاص دهد و از آنجا که انسان دو بعد مادی و معنوی و فیزیکی و متافیزیکی دارد، فعالیتهای تولیدی وی نیز باید در راه ارضای نیازهای مادی و معنوی باشد. بنابراین تولید پل و راه باید در کنار تولید مسجد و کتابخانه انجام شود.
دوانی مانند خواجه نصرالدین معتقد است که باید کارگر به کار آموزش بپردازد؛ تا در انجام دادن کار خود مهارت کسب کند و این مهارت باید به حد اعلای خود برسد؛ چراکه تولید یک کارگر ماهر بیشتر و ضایعات وی کمتر خواهد بود. او در موجزترین کلام مینویسد: «و هرکس که به
صناعت موسوم است باید که در آن صناعت تقدیم و کمال طلبد و به دنائت همت راضی نشود.»
مهمترین مشخصه صنعتی شدن از دیدگاه دوانی آن است که عاری از استثمار انسان باشد. دوانی در این زمینه مینویسد: «و بدان که هیچ زینت در
دنیا نیکوتر از روزی فراخ نیست و بهترین اسباب آن، صناعتی است که بعد ار اشتمال بر عدالت به
عفت و
مروت نزدیک باشد.»
او صنعت را به دو دسته تقسیم میکند. صنعت تولید کالای ضروری و صنعت تولید کالای غیر ضروری؛ کالای ضروری، کالایی است که بدون آن، زندگی انسان ناممکن است. از جمله کالاهای ضروری تولید محصولات کشاورزی است. او درباره تولید کالاهای غیرضروری، زرگری و نقاشی را مثال آورده است.
دوانی مخارج را به سه دسته تقسیم کرده است:
عبارت است از قسمتی از درآمد که باید بهعنوان
حق الله به
حکومت اسلامی پرداخت شود؛ مانند
زکات و یا باید صرف مخارج افراد تحت تکفل در خانواده شود.
مخارجی است که بهصورت
هدیه یا تحفه به دیگران منتقل میشود.
این مخارج آن قسمت از درآمد است که بهمنظور جلب نفع یا دفع ضرر باید پرداخت شود؛ مانند مبلغی که به نگهبان کوچه یا وسیله نقلیه پرداخت میشود.
دوانی درباره مصرف معتقد است که مصرف در حد کفاف انجام گیرد و از مصرف کالاهای غیرضروری و تجملی جدا خودداری شود. در مصرف از کالاها و خدمات ضروری باید بهقدر ضرورت استفاده کرد و هیچگاه نباید کمتر از حد ضرورت مصرف کرد ویا زیر دستان مانند اهل خانه را مجبور به مصرف کمتر از حد ضرورت نمود.
دوانی میگوید که هرکس درجامعه باید تولید یک کالا یا خدمت را بهعهده بگیرد؛ تا مردم بتوانند کلیه مایحتاج خود را فراهم آورند. برای همین اگر کسی بهنام
زهد،
عبادت،
دیانت،
روحانیت و غیره از تولید کالا و خدمت سر باز زند، گویی دیگران را استثمار کرده است؛ چراکه از دیگران کالا و خدمت میستاند و خود کالا یا خدمت تحویل نمیدهد. دوانی نه تنها بیکاری آشکار زاهدان را مورد سرزنش قرار میدهد، بلکه بیکاری پنهان را نیز تقبیح میکند و آنرا استثمار انسان میداند. بهنظر وی، کسیکه در ظاهر به شغل قصهگویی، رمالی و مشاغل دیگری که تولید کالا یا خدمت ضروری و مفید ندارد، اشتغال دارد اگرچه در ظاهر به کاری مشغول است؛ ولی در واقع بیکار است. بههمین جهت اینگونه بیکاران پنهان نیز به استثمار دیگران مشغولاند.
دوانی به تبعیت از خواجه نصیر، «سیاست مدن» را بیشتر بهمعنی علم کشورداری بهکار برده است. بهنظر او، نظام سلطنت، بهترین صورت
حکومت است و در آن شاه یا سلطان، دومین حاکم عدالت و اولین حاکم
شریعت است. دوانی بر اصول کلی عدالت توزیعی و تصحیحی خواجه نصیر در اخلاق ناصری ده اصل میافزاید که باید سلطان مراعات کند؛ تا اجرای درست عداالت میسّر گردد:
۱. سلطان باید در قضا همواره خود را در جانب مظلوم بیانگارد؛ تا آنچه بر خود نمیپسندد، بر مظلوم نیز نپسندد.
۲. در کار دعاوی، سرعت عمل را رعایت کند؛ زیرا عدالتی که به تعویق افتد، نفی عدالت است.
۳. در لذات جنسی و جسمانی فرو نرود؛ که سرانجام آن خرابی دولت است.
۴. احکام سلطانی باید براساس رحم و مدارا باشد؛ نه
خشم و تندی.
۵. در رضای خلق، رضای حقّ را بجوید.
۶. نباید رضای خلق را بهبهای عدم رضای حقّ بخرد.
۷. آنجا که تصمیم با او است عدالت را اجرا کند؛ ولی اگر از او تقاضای رحم شود،
عفو را بر عدالت ترجیح دهد.
۸. با پرهیزگاران محشور باشد و گوش به نصایح آنان بسپرد.
۹. هرکس را در مقامی که حقّ او است، بازنشاند و مناصب عالی را به پستزادگان نسپرد.
۱۰. تنها به آن راضی نباشد که خود از بیعدالتی دوری گزیند؛ بلکه باید جریان امور حکومت را چنان برقرار کند، که هیچکس از عمّال او متهم به بیعدالتی نشود.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جلال الدین محمد دوانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۵/۲۳.