جعفر بن فیضاللّه نوابخش اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جعفر بن فیضاللّه نوابخش اصفهانی، شاعر و
ادیب توانای معاصر در
اصفهان میباشد.
استاد جعفر نوابخش متخلّص به «نوا» فرزند فیضاللَّه، شاعر و
ادیب توانای معاصر، در سال ۱۲۹۳ش در
اصفهان متولّد شد. در ۲ سالگی
پدر را از دست داد و به همراه مادر به
کرمانشاه رفت و تا سال ۱۳۱۹ش در آنجا به سر برد. تحصیلات ابتدایی را در کرمانشاه طی کرد و سپس به خیاطی پرداخت. و در کنار آن به تحصیل در دوره متوسّطه مشغول شد. در ۱۷ سالگی
ازدواج کرد و صاحب ۵ فرزند شد. در سال ۱۳۲۹ش وارد اداره فرهنگ شده و در مدارس اصفهان به تدریس پرداخت، او شاعری متدیّن و معتقد به
دین بود و در مدح و مراثی
معصومین (علیهمالسّلام) شعر سرود. بسیاری از اشعار او گویای رنجها و مرارتهای طبقات محروم جامعه همچون کارگران، ایتام و... است. او از اعضای مشهور انجمنهای ادبی اصفهان از جمله انجمن ادبی کمال بود. مردی خوش محضر، نیکسیرت و مربّی شعراء و خدمتگزار واقعی شعر و
ادب بود. مغازه خیاطی او نیز سالها محفل اهل ادب و مجمع شعراء و فضلاء بود.
استاد نوا در روز ۲۰ بهمن ماه ۱۳۸۰ش بدرود حیات گفته و به دیار باقی شتافت و پیکرش در قطعه نام آوران واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.
در رثای او برادرزادهاش فضلاللّه شیرانی متخلص به «سخا» این دو بیت را گفته است:
در غم
مرگ نوا ماتم سرا شد اصفهان ••••• در گذشت استاد و لبریز عزا شد اصفهان
بی صفا شد بی گل رویش صفا هان ای دریغ ••••• بینوا شد اصفهان تا بی «نوا» شد اصفهان
«دیوان کامل اشعار نوای اصفهانی» در سال ۱۳۷۷ش به چاپ رسیده است. قبل از آن قسمتی از اشعار استاد در سال ۱۳۲۹ش در کتاب «نواهای جانگداز» و قسمتهای دیگری از آن به نام «نوای آشنا» در سال ۱۳۳۸ش به چاپ رسیده بود.
این ابیات از اوست:
دل چون سنگ تو را آه من از جا نکند ••••• هیچ سدّی به ره
سیل چنین محکم نیست
• • •
در دامن این
صحرا، هر خاکنشینی را ••••• چون دانه به سر باشد، شوق چمن آرائی
• • •
دل من است پر از خون که همچو جام شراب ••••• دو چشم مست تو از دست یکدگر گیرند
• • •
به حکم
تجربه نقشی به بارگاهی نیست ••••• که رنگ ریزیش از خون بیگناهی نیست
مهدوی، سیدمصلحالدین، اعلام اصفهان، ج۲، ص۳۲۵-۳۲۷.